بررسی فقهی و حقوقی حضور زنان در مکان های ورزشی / ورود زنان به ورزشگاه، آری یا خیر؟!
محمدرضا آرامش، حقوقدان و مدرس دانشگاه
محمدرضا آرامش، حقوقدان و مدرس دانشگاه
بحث حضور زنان در ورزشگاه مدت هاست که محل گفتگو بین افراد مختلف شده است. حضور زنان در ورزشگاه ها نه فقط میان تحلیلگران که در میان فعالان سیاسی و اجتماعی نیز موافقان و مخالفینی دارد. بحث ورود زنان به ورزشگاه را می توان از ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی مورد بررسی قرار داد. لیکن تحقیقات نشان می دهد که اصلی ترین و تعیین کننده ترین عامل برای حل این موضوع، دریافت های دینی مرتبط با احکام دینی مسائل زنان است. این احکام از جمله عوامل مهمی است که مانع حضور زنان در ورزشگاه ها شده است.
دلایل فقهی مخالفان ورود زنان به ورزشگاه
بحث ورود زنان به ورزشگاه، پیشینه فقهی دقیق و روشنی ندارد تا به وسیله آن استناد کنیم که از منظر فلان کتاب، ورود زنان به ورزشگاه اشکال شرعی دارد و یا خیر؟! اما به صورت واضح و روشن برخی از فقها یا مراجع عظام، دلایل روشنی در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاه دارند.
دلیل اول آیات و روایاتی است که به ظاهر، خارج شدن زنان از منازل را به طور کلی ممنوع یا ناپسند می شمارد؛ روایات خانه نشینی زنان نیز پس از نقد سند روایتی که به حبس زنان اشاره نموده است، چیزی بیش از توصیه به حفظ و مراقبت از زنان را بیان نمی کند و بنابراین چنین روایاتی متضمن حکم دقیق و مشخصی نیست.
دلیل دوم این فقها، ممنوعیت اختلاط زن و مرد است؛ البته کسانی که به این دلیل استناد می نمایند اختلاط زن و مرد را در مفهوم عامی تفسیر می کنند؛ به طوری که طبق چنین نظری حضور همزمان زن و مرد در کنار یکدیگر مصداق اختلاط است و جایز نیست؛ در حالی که نگارنده معتقد است اگر بر مبنای آیات قرآن، اختلاط زن و مرد جایز نیست؛ منظور اختلاط تواٌم با التذاذ جنسی و تحریک شهوت است که جایز نیست؛ وگر نه امروزه با افزایش حضور زنان در اجتماع، گریزی از این ناگزیر نیست و نمی توان گفت منظور از آیات قرآنی نیز اختلاط زن و مرد به هر دلیلی است.
به طور کلی اسلام به هیچ وجه جدا سازی زن و مرد و تفکیک آن ها را توصیه نکرده است؛ نظر اسلام بر محدود ساختن شهوت رانی و لذات جنسی به محیط خانه است؛ پس به نظر می رسد مخالفین حضور زنان در ورزشگاه بیشتر به دلایل فقهی استناد می کنند؛ در حالیکه نگارنده پس از تحقیقات در این زمینه به این نتیجه رسید که دلیل قاطع و محکمی در فقه یافت نمی شود و یک سری از این دلایل هم نظر شخصی است و قابل انتقال به شرع نمی باشد.
استنادهای موافقین ورود زنان به ورزشگاه ها
اما موافقین ورود زنان به ورزشگاه دلایل قاطع و محکمتری دارند؛ اولین دلیل آنها استناد به حقوق طبیعی زنان است؛ یکی از حقوق طبیعی و اولیه زنان حق آزادی رفت و آمد به هر مکان دلخواه است؛ ثانیا بر مبنای قاعده اباحه، انجام اعمالی که دلیل بر ممنوعیت آنان وجود ندارد، جایز است؛ بنابراین موافقین معتقدند هر کنش و واکنشی که دلیلی برای ممنوعیت شرعی آن در دست نباشد، مباح و مجاز شمرده می شود؛ بنابراین زمانی که هیچ دلیل شرعی برای ممنوعیت یا مکروه بودن حضور زنان در ورزشگاه در دست نیست، دلیلی بر عدم جواز حضور زنان در ورزشگاه نیز وجود ندارد.
سومین دلیل موافقین، گزارش های فراوانی است که به مناسبات مختلف، آزادی زنان و مردان را در عهد پیامبر و امام معصوم نشان می دهد؛ از منظر قانونی نیز نگارنده معتقد است با استناد به ماده 2 قانون مجازات اسلامی " هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعین شده است جرم محسوب می شود"؛ بر مبنای این ماده فقط اعمالی جرم محسوب و قابل مجازات میباشد که در قانون جرم انگاری شده و قانونگذار بر مبنای آن مجازات چنین اعمالی را مشخص کرده باشد. در حالی که در تمامی مواد قانونی هیچ ماده ای وجود ندارد که بر مبنای آن ورود زنان به ورزشگاه یا تغییر چهره زنان جهت ورود به ورزشگاه را جرم تلقی و بر همین منوال مجازات تعیین شده باشد.
کمااینکه شنیده ایم افرادی که با تغییر چهره شناخته می شوند با صرف تعهد آزاد می شوند؛ در حالی مشخص نیست که اگر بار دیگر مرتکب چنین عملی شوند آیا چنین تعهدی نقش قانونی دارد یا خیر؟! نگارنده معتقد است در هر صورت اگر باز هم با تغییر چهره قصد ورود به ورزشگاه را داشته باشد و دستگیر شود باز هم بااستناد به اصل قانونی بودن جرم و مجازات؛ چنین عملی جرم نخواهد بود و مستحق مجازات نیست.
دولت باید زنان را به حقوق شهروندی زنان را فراهم کند
به نظر می رسد مجاز بودن حضور زنان در ورزشگاه ها به طور کلی نگاه ها را به سوی وظایف دولت معطوف می سازد؛ اما وظیفه دولت در این زمینه چیست؟! دولت موظف به حمایت از مردم و گروه های اجتماعی مختلف است . این وظیفه به این معناست که دولت باید زمینه دستیابی همه شهروندان به حقوقشان را فراهم سازد. این مسئولیت، مسئولیت عمیق مبتنی بر ضرورت احترام به حق و ادای آن است که جنبه الزامی و اجباری دارد. دولت نمی تواند نسبت به احقاق حقوق برخی از شهروندان خود ساکت و بی تفاوت باشد؛ از طرفی ممکن است احقاق و دستیابی به حق با موانعی روبه رو شود؛ در این موارد نیز دولت وظیفه دارد نسبت به رفع این موانع اقدام نماید.
امروزه در کشور های پیشرفته در همه مواردی که حضور محترمانه زنان با بعضی دشواری ها و موانع رو به رو می شود، اقدامات دولتمردان معطوف به حفظ حقوق زنان و بر طرف ساختن این موانع است. نگارنده معتقد است دولت اسلامی موظف است قوانین و مقرراتی که بر مبنای آن حضور زنان در ورزشگاه را محدود می سازد، ابطال نماید. البته گاه اعمال اینگونه محدودیت ها در مورد زنان مقتضای حفظ حرمت آنان شناخته می شود، در حالیکه حفظ حرمت به معنای رساندن حق به صاحبش همراه با پاسداشت کرامت زنان است. کاملا واضح و آشکار است که محروم ساختن شخص از حق خود و دور نمودن او از امکانات جامعه با حفظ حرمت وی فاصله بسیار دارد .
به نظر می رسد وظیفه دولت در این زمینه بسیار خطیر است و با وجود بررسی دلایل مخالفین که بسیاری از آنان محلی از اعراب ندارد، این دولت است که باید نسبت به حذف چنین محدودیتی برای زنان اقدام کند و با تنظیم قانونی مشخص و ارسال آن به مجلس شورای اسلامی جهت تصویب، در این راه قدم بردارد. دولت باید نسبت به حذف این محدودیت و اهدای یکی از اولیه ترین حقوق طبیعی زن به وی در حل این مشکل اقدام لازم را انجام دهد.