انتخاب با مجلس است: «ارتباط مالی با دنیا» یا «انزوای اقتصادی ایران» ؟
فارغ از هرگونه بحث سیاسی، باید بین یکی از این دو مسیر تصمیم گیری کنیم: 1 - پیوستن به کل جهان و همراهی با FATF و ادامه حیات اقتصادی به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی/ 2 - رد FATF و تنها ماندن در نظام مالی جهان، قطع ارتباط همه بانک های دنیا با ایران و تبدیل ایران به اقتصادی صد درد صد منزوی.
عصر ایران - فرض کنید اصلاً تحریمی وجود ندارد و ایران مثل قریب به 200 کشور دیگر دنیا، در حال داد و ستد آزاد با جهان است. تاجرانش کالا می فروشند و می خرند و نظام بانکی، خیلی عادی و راحت، مبادلات بانکی شان را انجام می دهد.
در چنین شرایطی ساختار جدیدی در جهان شکل می گیرد به نام "کارگروه اقدام مالی علیه پولشویی" که مخفف اش می شود FATF .
FATF می گوید: کشورها باید قوانینی داشته باشند که بر اساس آن با پولشویی و تأمین مالی تروریسم مبارزه کنند و سیستم حواله پول و ورود و خروج چمدانی پول را ضابطه مند نمایند.
کشور شما دو راه دارد: یا می تواند مانند همه کشورهای دنیا، به FATF بپیوندد یا آن را نادیده بگیرد.
در صورت اول، کشور شما می تواند همچنان به فعالیت های اقتصادی اش در سطح جهان ادامه دهد و واردات و صادرات داشته باشد.
در صورت دوم، هیچ قطعنامه ای علیه شما صادر نمی شود ولی FATF به دنیا اعلام می کند که ایران مقررات آن را رعایت نمی کند. با این اعلام یک اتفاق ساده می افتد: هیچ کدام از بانک های دنیا با کشور شما کار نمی کنند.
با این وضعیت، حتی اگر تحریمی هم در کار نباشد، کشورتان قفل می شود چرا که در دنیای امروز، نمی توان بدون مبادلات بانکی داد و ستد کرد. مثلاً یک شرکت دارویی که از آلمان دارو می خرد و به ایران می آورد، برغم تحریم نبودن دارو، نمی تواند حتی یک آسپرین هم وارد کند چون نمی تواند پول اش را پرداخت کند. در دنیای امروز هم، تجارت واقعی با پول نقد و فیزیکی انجام نمی شود و این طور نیست که مثلاً 10 چمدان یورو به دفتر شرکت آلمانی ببرند و داروها را بگیرند و بیاورند.
در کل دنیا، دو کشورند که FATF درباره آنها گفته است که نظام مالی شفافی ندارند: ایران و کره شمالی.
علت این که بعد از برجام هم هنوز نظام بانکی دنیا با ایران کار نمی کرد همین بود. دولت یازدهم با FATF مذاکره کرد و تا پاییز 1397 فرصت گرفت که همراهی ایران با FATF را در مجلس تصویب کند. در غیر این صورت، ایران مجدداً در کنار کره شمالی در لیست سیاه قرار می گیرد.
پروسه پیوستن ایران به FATF از زمان دولت احمدی نژاد شروع شده بود و به طور عادی پیش می رفت و کسی هم مدعی و مخالف نبود چون می دانستند اگر ایران همانند کل جهان با FATF همراه نشود، تمام مبادلات مالی اش با جهان منهدم خواهد شد. ولی همان ها در دولت بعدی، مخالف خوانی می کنند چرا که می خواهند بیش از پیش دست و پای دولت را ببندند.
جالب اینجاست که اصلی ترین دلیل مخالفان امروز این است که اگر ایران با FATF همراه شود، دیگر نمی توانیم از حزب الله لبنان و حماس حمایت کنیم.
در واقع می گویند کل نظام مالی ایران را معطل کنیم و درهای تمام بانک های دنیا را به روی خودمان ببندیم و مردم ایران را در هزار مصیبت و مضیقه بیندازیم تا بتوانیم کمک های خارجی مان را ادامه دهیم.
این که کشوری از نهضت های آزادیبخشی مانند حزب الله و حماس حمایت کند، انسانی و شرافتمندانه است ولی مخالفان گویا سه چیز را اصلاً نمی بینند یا تجاهل می کنند:
- اگر به FATF ملحق نشویم، اقتصادمان از جهان منقطع می شود و اساساً بعد از مدتی پولی نخواهیم داشت که نیازهای داخلی مان را برآورده کنیم، چه رسد به این که به دیگران هم کمک کنیم.
- طبق سند FATF، صرفاً سازمان های تروریستی که سازمان ملل آنها را تروریست شناخته است، مشمول ممنوعیت کمک می شوند که تنها سه سازمان اند: القاعده، طالبان و داعش.
- اگر ایران یا هر کشور دیگری بخواهد به گروهی در خارج کمک کند، به اندازه کافی راه های غیرمتعارف وجود دارد و مگر حامیان طالبان و داعش، با همین راه های غیرمتعارف به آنها کمک نمی کنند و در عین حال در FATF حضور دارند؟
حالا فارغ از هرگونه بحث سیاسی، باید بین یکی از این دو مسیر تصمیم گیری کنیم:
1 - پیوستن به کل جهان و همراهی با FATF و ادامه حیات اقتصادی به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی
2 - رد FATF و تنها ماندن در نظام مالی جهان، قطع ارتباط همه بانک های دنیا با ایران و تبدیل ایران به اقتصادی صد درد صد منزوی.
همچنین با توجه به شکافی که بین آمریکا و اروپا بر سر ایران به وجود آمده است، رد FATF برتری آمریکا را تثبیت می کند و تلاش های اروپا برای ادامه تعاملات مالی با ایران، رسماً به بن بست می رسد. در چنان وضعیتی، اروپا در تقابل با ایران به آمریکا خواهد پیوست.
قضیه آنقدر واضح است که همه دنیا فهمیده اند و به جز ایران و کره شمالی، یا عضو FATF شده اند یا اعلام کرده اند که به مقررات آن عمل می کنند ولی این که عده ای در داخل با آن مخالفت می کنند، بسیار عجیب و درباره برخی مخالفان، محل تأمل جدی است.