وقتی صحبت از طنز درون انیمه میشود اسم عناوین زیادی شنیده میشود، به صورت کلی این عناوین به دلیل استفاده از طنز بصری میتوانند مخاطب خود را به خنده بیندازند. اما وقتی صحبت از طنز کلامی میشود به دلیل تفاوت فرهنگی کار کمی سخت میشود؛ همانطور که همه میگویند خنده جهانی است ولی طنز نیست. اما بین مخاطبین انیمه وقتی سبک طنز به میان میآید همیشه نام «گینتاما» (Gintama) شنیده میشود، اثری که به عقیده افراد زیادی بهترین اثر طنز در بین همتایان خود است. ولی راز موفقیت گینتاما چیست؟ در نگاه اول این عنوان نیز مانند خیلی دیگر از آثار شونن به نظر میرسد ولی هیچوقت نباید یک انیمه را از قسمت اول آن قضاوت کرد!
مهم نیست درباره چه سبکی بحث کنیم، داستان در انیمه حرف اول را میزند. داستان گینتاما در نگاه اول بیهدف به نظر میرسد و تقریبا تا حدود بیست قسمت اول انیمه اصلا خودش را جدی نمیگیرد و شاهد هیچ آرک داستانی نیستید. موجی از شخصیتهای مختلف معرفی میشوند تا اینکه نوبت به اولین آرک داستانی انیمه میرسد. یکی از نکات خوب انیمه داشتن آرکهای کوتاه است، هر کدام از این بخشها چیزی در حدود چهار تا هشت قسمت طول میکشند ولی در همین مدت زمان کوتاه به قدری داستان خوب روایت میشود و گذشته شخصیتها نمایان میشود که مخاطب جای شکایت نداشته باشد. در واقع هر شخصیتی که در انیمه میبینید در یکی از آرکهای داستانی مطمئنا حضور دارد و شخصیتپردازی کاملی دریافت میکند.
کوتاه بودن آرکهای داستانی باعث تنوع آنها هم شده است. به عنوان مثال انیمه مشهور Bleach را در نظر بگیرید، انیمه آرکهای داستانی طولانی داشت و به غیر از داستان اصلی که جذاب کار شده بود باقی آرکهای داستانی از تب و تاب میافتادند و حوصله مخاطب را سر میبردند. ولی گینتاما با استفاده از آرکهای کوتاه ولی متنوع نه تنها جذابیت خود را از دست نمیدهد بلکه مقدمات داستان اصلی را نیز خیلی آرام فراهم میکند.
یکی دیگر از نکات جالب داستان شوخی کردن با برهه زمانی است که سازمان پلیس «شینسنگومی» (Shinsengumi) مامور برقرار کردن نظم در ژاپن شده بود، دورهای که با ورود فرهنگ غرب به این کشور همزمان شد. فضاییهایی که در داستان حضور دارند در واقع همان آمریکاییهای مزاحم هستند که فرهنگ سرزمین آفتاب را تغییر دادند؛ حتی اگر کمی با تاریخ آن دوره ژاپن آشنا باشید شخصیتهای تاریخی زیادی را در داستان انیمه مشاهده خواهید کرد.
از سه شخصیت اصلی انیمه نیز نباید غافل شد؛ «گینتوکی ساکاتا» (Gintoki Sakata) که انیمه بیشتر حول محور او میچرخد کاملا با هر شخصیت دیگری که در انیمههای شونن دیدهاید فرق دارد. او یک سامورایی دائمالخمر است که در کلاشی و حقهبازی حرف اول را میزند. نقش اصلی زن نیز «کاگورا» (Kagura) نام دارد، یک فضایی با لحجه چینی که تمام تصورات شما را از دخترهای کاوایی به هم میزند. سومین شخصیت این گروه «شینپاچی شیمورا» (Shinpachi Shimura) نام دارد که در واقع نقش Straight Man را درون گینتاما دارد، این مدل شخصیتها در واقع تنها فرد عادی در میان تعدادی آدم عجیب هستند که به شکلی طنزآمیز از کارهای آنها انتقاد میکنند. انمیه شخصیتهای دیگری هم دارد که به مرور زمان اضافه میشوند و در زمان مناسب بیشتر به بیننده معرفی میشوند.
اما چه چیزی طنز درون گینتاما را خاص میکند؟ چیزی در حدود بیست نوع مدل کمدی وجود دارد و اکثر انیمهها اکثرا از یک یا دو نوع آنها استفاده میکنند. گینتاما اما تقریبا از هر بیست نوع این طنزها به خصوص پارودی بهره میبرد و به خاطر همین تنوع خوب همیشه در خنداندن مخاطب خود موفق است.
همانطور که گفته شد گینتاما از پارودی بهره زیادی میبرد. پارودی به این معنا است که شما بخشی از صحنه یا اتفاق معروف را درون کار خود قرار دهید و به نوعی با آن شوخی کنید. بارها پیش میآید که گینتاما به دیگر انیمههای معروف مانند One Piece و یا بلیچ اشاره میکند؛ اشاراتی که به دلیل ماهیت طنزآمیز خود همیشه جذاب هستند. به عنوان مثال در یکی از صحنات گینتوکی در حال خواندن مانگا است و ناگهان میگوید: «لعنتی این بانکای چه قدر به درد میخوره، کاش منم یکی داشتم» اشارهای که علاوه بر شوخی کردن با بلیچ در واقع از بیش از حد قدرتمند بودن قابلیت بانکای نیز انتقاد کرده است. البته مطمئنا تعدادی از اشارات انیمه به رسانه ژاپن را همه متوجه نخواهند شد ولی اگر کمی با انیمههای دیگر آشنایی داشته باشید به راحتی متوجه پارودیهای انیمه میشوید.
دیگر سبکی که زیاد درون گینتاما استفاده میشود طنز Deadpan است. Deadpan به موقعیتی که گفته میشود که در آن یک شخصیت با جدیت تمام کار اشتباهی را انجام داده است و اصلا متوجه آن نشده است. این گونه صحنات در انیمه زیاد یافت میشوند که باعث ایجاد یک لحظه خندهدار جالب میشوند. در واقع اشتباه فرد خندهدار نیست بلکه واکنش اطرافیان است که صحنه را جالب میکند.
طنز «اسلپ استیک» (Slapstick) نیز گاهی اوقات در انیمه مورد استفاده است. گونهای از کمدی که بدون شک همه ما در کودکی و با کارتون تام و جری آن را تجربه کردهایم. به عنوان مثال در خیلی از صحنات تام به دم خود شلیک میکند و همه ما میدانیم که منطق حکم میکند پایین تنه تام به خاطر شلیک گلوله از بین برود ولی در نهایت دم او به شکلی بامزه میسوزد. در گینتاما نیز بارها پیش میآید که اشخاص به شکلی که منطق آن را قبول نمیکند آسیب میبینند و اندامشان حالت جالبی به خود میگیرد.
اما سادهترین راه خندادن مخاطب استفاده از طنز کلامی است. در بیشتر مواقع طنز کلامی در گینتاما خلاصه میشود به شکاندن دیوار چهارم، یعنی شخصیت اطلاع دارد که واقعی نیست. به عنوان مثال Deadpool را در نظر بگیرید؛ او در فیلم خود رو به دوربین میکند و با بیننده صحبت میکند. در واقع او دارد میگوید که خود نیز اطلاع دارد یک فرد واقعی نیست و شخصیت درون فیلم است.
درون انیمه نیز سکانسهای زیادی وجود دارد که سه شخصیت اصلی دور یک میز نشستهاند و در حال صحبت درباره انیمه گینتاما هستند! به عنوان مثال در فصل دوم گینتوکی میگوید: «همش هشت قسمت پخش شده و همون اول کاری داریم از صحنات تکراری استفاده میکنیم؟ پس اون کارمندا دارن چیکار میکنن» و یا کاگورا در یکی از سکانسها میگوید: «حتی خود ژاپنیام دیگه شوخیهامون با رسانهی ژاپن رو متوجه نمیشن پس بازار جهانی رو بیخیال شو» جملاتی که اصلا خنده دار نیستند ولی وقتی از دهان یکی از شخصیتهای انیمه بیرون میآیند جالب میشوند. جملاتی که باعث میشوند شخصیتهای درون انیمه هر چه بیشتر حس زنده بودن را به شما بدهند.
یکی دیگر از کارهای جالب طراحان نحوه تغییر چهره شخصیتها در هنگام بروز احساساتشان هست. این سبک طراحی که درون انیمهها به طنز بصری معروف است یکی از مورد استفادهترین شیوههای کمدی درون انیمه است و گینتاما نیز از آن بهره زیادی برده است. فقط کافی است چند عکس از چهره شخصیتها در سکانسهای مختلف ببینید تا ببینید گینتاما چطور همین حرکت ساده را تبدیل به یکی از نقاط قوت خود کرده است. شاید این نوع طنز در میان انیمهها یک مورد کاملا رایج باشد ولی حالت چهره شخصیتها در گینتاما به قدری جالب تغییر میکند که در هیچ انیمه دیگری نمونه آن را نخواهید دید.
اما در نهایت باید گفت حتی با وجود چنین طنز غنی راز اصلی موفقیت گینتاما چیز دیگری است و آن داشتن بالانس بین صحنات اکشن و طنز است. گینتاما تعدادی از بهترین مبارزات در میان انیمههای شونن را در خود دارد، مبارزاتی که در آنها ما هر بار بیشتر با شخصیت گینتوکی و گذشته او آشنا میشویم. تعادل بین جدی و طنز شدن شاید در ظاهر ساده به نظر برسد ولی کافی است نگاهی به انیمههای شونن دیگر بیندازید تا ببنید چگونه کارشان به لودگی کشیده میشود. اما گینتاما درست در همان لحظهای که مخاطب انتظار دارد جدی میشود و وقتی فضای انیمه بیش از حد جدی شد به همان حالت طنز خود بازمیگردد تا دوباره فضای داستان آرام شود.
یکی دیگر از مواردی که گینتاما را جذاب میکند نترسیدن سازندگان انیمه از قانون کپیرایت است. در پارودیهای انیمه به طور کاملا مستقیم به دیگر انیمهها و مانگاها اشاره میشود و حتی از شخصیتهای آنها استفاده میشود. کافی است قسمت پنجاه فصل اول را ببینید تا متوجه شوید که سازندگان گینتاما به صورت کلی با مقولهای به نام کپیرایت آشنا نیستند.
در نهایت باید گفت که گینتاما برای تمامی اتاکوها یک انیمه واجب است. اثری که با استفاده از یک طنز غنی، داستان خوب و صحنات اکشن جذاب و ایجاد تعادل میان کمدی و اکشن یک انیمه عالی است، شاهکاری که نشان داد حتی طنز نیز به مانند خنده میتواند جهانی شود.