به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «گریخته» شامل هفت روایت در باب مرگ، به تازگی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در گروه ادبیات ژانری قرار میگیرد و با همکاری گروه ادبیات گمانهزن و پیدایش چاپ شده است.
این کتاب ۷ داستان از نویسندگان جوان ایرانی را شامل میشود که درباره مرگ و موضوعاتی که در گروه ادبیات گمانهزن جا میگیرند، نوشتهاند. «گریخته» هم نام یکی از داستانهای کتاب است که روی پیشانی این اثر نشسته است.
عناوین داستانهای این کتاب به ترتیب عبارتاند از: «خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی»، «یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههایی از مرد جانی»، «بازخوانی زندگی وحشتآور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازهاش»، «دکتر به واقع چگونه مرد؟»، «تَن»، «رازکاوی تاریخ نحریه» و «گریخته».
داستانهای این کتاب، گمانهزنی در باب مرگ را به هم وصل میکنند. هر داستان هم ملغمهای از وحشت و لذت و جستجو به سوی دروازه آخر زندگی دنیایی آدمهاست.
در قسمتی از داستان چهارم کتاب با عنوان «دکتر به واقع چگونه مرد؟» میخوانیم:
همین که صورت خوابرفته دکتر زیر پارچه سفید مخفی شد، انگار بار سنگینی از دوش همهمان برداشتند. مشدعلی همانطور که زیر لب استغفار میگفت، خمیدهخمیده رفت از کشوی کنسول قرآنی توی روکش ترمه آورد و روی سینه جنازه گذاشت. کبریخانم شمعدانها را زمین گذاشت و دست به تسبیح همیشهآویزان از چادر دور کمرش برد و شروع کرد زیر لبی دعا خواندن. من که صدایش را نمیشنیدم چه میگوید، اما هرچه بود باعث اطمینان خاطرش میشد.
مشدعلی و زنش همانطور که بیاختیار نگاهشان به توده سفیدپوش روی میز کشیده میشد، از اتاق بیرون رفتند. من هم برای آخرین بار نگاهی به اطراف انداختم و پردههای گلدار و سنگین پنجره قدی رو به حیاط را کیپ کشیدم و اتاق را تاریکتر کردم. حالا سالن واقعا شبیه غسالخانه بود. بعد بیرون رفتم و با کلیدی که مشدعلی به طرفم دراز کرده بود، در را قفل کردم و چند بار دستگیرهاش را بالا و پایین کردم تا مطمئن شوم به این راحتیها وا نمیدهد. مشدعلی و زنش را رد کردم که بروند و سفارش کردم حواسشان به زنگ در باشد که هر لحظه امکان داشت مامورهای پاسگاه سر برسند.
این کتاب با ۱۰۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «گریخته» شامل هفت روایت در باب مرگ، به تازگی توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در گروه ادبیات ژانری قرار میگیرد و با همکاری گروه ادبیات گمانهزن و پیدایش چاپ شده است.
این کتاب ۷ داستان از نویسندگان جوان ایرانی را شامل میشود که درباره مرگ و موضوعاتی که در گروه ادبیات گمانهزن جا میگیرند، نوشتهاند. «گریخته» هم نام یکی از داستانهای کتاب است که روی پیشانی این اثر نشسته است.
عناوین داستانهای این کتاب به ترتیب عبارتاند از: «خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی»، «یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههایی از مرد جانی»، «بازخوانی زندگی وحشتآور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازهاش»، «دکتر به واقع چگونه مرد؟»، «تَن»، «رازکاوی تاریخ نحریه» و «گریخته».
داستانهای این کتاب، گمانهزنی در باب مرگ را به هم وصل میکنند. هر داستان هم ملغمهای از وحشت و لذت و جستجو به سوی دروازه آخر زندگی دنیایی آدمهاست.
در قسمتی از داستان چهارم کتاب با عنوان «دکتر به واقع چگونه مرد؟» میخوانیم:
همین که صورت خوابرفته دکتر زیر پارچه سفید مخفی شد، انگار بار سنگینی از دوش همهمان برداشتند. مشدعلی همانطور که زیر لب استغفار میگفت، خمیدهخمیده رفت از کشوی کنسول قرآنی توی روکش ترمه آورد و روی سینه جنازه گذاشت. کبریخانم شمعدانها را زمین گذاشت و دست به تسبیح همیشهآویزان از چادر دور کمرش برد و شروع کرد زیر لبی دعا خواندن. من که صدایش را نمیشنیدم چه میگوید، اما هرچه بود باعث اطمینان خاطرش میشد.
مشدعلی و زنش همانطور که بیاختیار نگاهشان به توده سفیدپوش روی میز کشیده میشد، از اتاق بیرون رفتند. من هم برای آخرین بار نگاهی به اطراف انداختم و پردههای گلدار و سنگین پنجره قدی رو به حیاط را کیپ کشیدم و اتاق را تاریکتر کردم. حالا سالن واقعا شبیه غسالخانه بود. بعد بیرون رفتم و با کلیدی که مشدعلی به طرفم دراز کرده بود، در را قفل کردم و چند بار دستگیرهاش را بالا و پایین کردم تا مطمئن شوم به این راحتیها وا نمیدهد. مشدعلی و زنش را رد کردم که بروند و سفارش کردم حواسشان به زنگ در باشد که هر لحظه امکان داشت مامورهای پاسگاه سر برسند.
این کتاب با ۱۰۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.