شعار «حسبنا کتاب الله» برای نابودی اسلام بود
گروه اندیشه ــ استاد برجسته اخلاق با اشاره اهمیت روایات اهل بیت(ع) بیان کرد: بدون تمسک و رجوع به روایات اهل بیت(ع) فهم قرآن امکانپذیر نیست و کسانی هم که شعار «حسبنا کتاب الله» سر دادند هدفی جز نابودی اسلام نداشتند.
به گزارش ایکنا؛ مراسم سوگواری دهه پایانی ماه صفر با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان، صبح امروز دوشنبه، 14 آبان در حسینیه آیتالله علوی بروجردی برگزار شد. در این مراسم روی مسئله ذکر و مصادیق ذکر بحث به میان آمد که در ادامه مشروح آن از نظر میگذرد؛
در جلسات پیشین سخن از این مسئله بود که یکی از اقدامات بسیار مهم وجود مبارک رسول خدا(ص) این بود که روحیه نصیحتخواهی را در مردم زنده کردند؛ آن هم مردمی که در اوج کبر، غرور و آلوده به انواع رذائل اخلاقی بودند. با زنده شدن روحیه نصیحتپذیری، مرد و زن به صورت مکرر به خود حضرت مراجعه کردند و از وجود مقدس ایشان درخواست موعظه و نصیحت کردند.
اگر نصایح پیامبر(ص) به افرادی که به شکل شخصی به حضرت مراجعه میکردند، جمعآوری و تبیین شود، فرهنگ جامع و یک مدرسه تربیتی کامل است. از جمله این نصایح، مراجعه خانمی در مدینه به محضر مبارک ایشان بود؛ البته این موعظه خواهان روحیه عمل به موعظه نیز داشتند، به دلیل ایمانی که به خدا و قیامت داشتند این طور بودند.
وی عرض کرد که من را موعظه کنید، پیامبر(ص) سه نصیحت به این خانم داشتند؛ یکی از نصایح این بود که «اکثری من ذکر الله»، کلمه کثیر با توجه به آیات قرآن در برخی از موارد به معنای کل است؛ یعنی همیشه و در هر موردی به یاد خدا باشید. روز قیامت وقتی وارد بر خداوند میشوید، چیزی در پیشگاه خداوند برای تو محبوبتر از ذکر خدا نیست.
در آیات قرآن و روایات مسئله ذکر بسیار مطرح شده است و مصادیق متعددی نیز دارد که همه را میتوان بر نصیحت رسول خدا(ص) تطبیق کرد. یک ذکر قرآن مجید است؛ قرآن حدود 52 اسم دارد که در قرن هفتم ابوالفتوح رازی که کنار حضرت عبدالعظیم(ره) دفن است، این اسماء را یکجا ثبت کرده است. ذکر، شفاء، رحمت، فرقان، کتاب و هدایت از جمله اسامی قرآن است که هر کدام معانی گستردهای دارد.
یکی از مصادیق ذکر که عالم بزرگ و شخصیت ممتازی که هنرمندانه در 1200 سال قبل، پیش از پدید آمدن رشتههای ادبی، کتابتی و ... روایات را در طول 20 سال جمع کرد، مرحوم کلینی است. وی در جلد اول اصول در باب حجت با سند از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل میکند که «نحن الذکر»؛ یعنی ذکر ما، اهل بیت(ع)، هستیم. چراکه اهل بیت(ع) معدن علم الله و رحمة الله هستند؛ ذکر الهی بودن اهل بیت(ع) یعنی ارتباط با ایشان به طور یقین انسان را به تمام رشتههای خیر متصل میکند. به صورت مستقیم نمیشود از وجود مقدس خداوند حقایق را دریافت کرد؛ ما مقام کلیماللهی نداریم، یک راه ارتباط با خداوند از طریق قرآن مجید است و یک راه دیگر نیز اهل بیت(ع) هستند.
حضرت(ع) فرمودند که ما 14 نفر هرچه میگوییم سندش منتهی به خداوند میشوند، برای خیر دنیا و آخرت مردم یک زبان خدا قرآن است و یک زبان دیگر خدا نیز اهل بیت(ع) هستند؛ در واقع کسی که عاشق اهل بیت(ع) است و به آنها اقتدا میکند، اهل ذکر است و در زندگیاش بالاترین ذکر را دارد؛ چراکه به آیات قرآن که شامل حالش میشود، عمل میکند.
آیات قرآن مانند داروخانه است و بیش از 6 هزار دارو دارد، برای اصلاح عمل و اصلاح نیز لازم نیست، تمام داروها را به کار بگیریم؛ اکنون در تهران زندگی میکنیم اما هیچ کدام از ما، گاو، شتر و یا خرما و مویز نداریم، حالا آیات زکات قرآن را معطل گذاشتهایم؟ خیر، شامل حال ما نمیشود و مسئولیتی نیز نداریم. اما خیلی از آیات نیز در این شهر و شهرهای دیگر شامل حال اهلش میشود؛ مثلا قرآن به همه ما امر میکند که «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» که بر کار نیک و تقوا تعاون داشته باشیم یا امر میکند که «أَقِمِ الصَّلَاةَ» نماز به پا داریم و یا «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» روزه بگیریم. اینجا نیز باید توجه داشت که قرآن وجود دارد اما آیا به روایات هم نیاز داریم و اگر کسی معتقد باشد که با وجود قرآن به روایت نیازی نیست، حرف باطل زده است.
میخواهم وظایف الهی، شرعی و اخلاقی خود را با قرآن عمل کنم؛ قرآن نیز مسئله نماز را چندین بار مطرح کرده است اما مثلاً دو رکعت نماز صبحی که میخوانیم دارای بخشهای مختلفی است اما در کجای 144 سوره قرآن این شکل نماز، عدد رکعات آن و ... قرآن وجود دارد؟ آن کسی که پایه «حسبنا کتاب الله» را گذاشت هیچ نظری جز نابودی دین را نداشت.
بدون اهل بیت(ع) انسان کافر و بیدین میماند؛ زیرا اساسا انسان نمیتواند به قرآن عمل کند. آیات متشابه قرآن نیز همین گونه است و اگر برای فهم آنها سراغ اهل بیت(ع) نرویم، گمراه میشویم. پیامبر(ص) در لحظات آخر عمر توان رفتن به مسجد را نداشت و به امیرمؤمنان(ع) و «فضل بن عباس» گفتند که کمکشان کنند و ایشان را به مسجد برسانند تا مسئله مهمی را ایراد کنند.
حضرت رسول(ص) پای خود را میکشید تا به مسجد رسیدند، فرمودند من دو ثقل بین شما قرار میدهم: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی». یک ذکر صامت و یک ذکر ناطق است؛ یک ذکر کتاب است و یک ذکر نیز به صورت انسان است و اینها را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد. این طور نیست که بگوییم با تمسک به یکی از اینها میتوانیم هدایت شویم. فرمودند: «إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» اما مهمترین بخش این است که «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا» اگر شما به هر دو اقتدا کنید روی گمراهی را نخواهید دید.
لذا یک ذکر کتابالله است و یک ذکر نیز اهل بیت(ع) هستند اما یک ذکر نیز همینهایی است که در کتابهای دعا مانند باب دعای اصول کافی بیان شده است که یکی از آنها «لا اله الا الله» است؛ فرمودند: «لا اله الا الله ثمن الجنه»، قیمت این ذکر بهشت است. اما اگر صرفاً این ذکر را بگوییم بهشتی میشویم یا اینکه این ذکر در همه زندگی ما تحقق داشته باشد موجب بهشتی شدن ما میشود؟ یقینا مورد دوم صحیح است.
این ذکر دو مسئله دارد؛ حذف و انتخاب که در همه زندگی باید جریان داشته باشد. میخواهم نماز بخوانم اما لباس و زمین نباید غصبی باشد که باید حذف شود؛ یعنی باید ببینیم که چه چیزهایی نماز من را خراب میکنند که آنها حذف کنم و اینکه چه چیزهایی نماز من را به پا میدارد تا آنها را انتخاب کنم، مانند اخلاص. در روزه، حج و سایر اعمال نیز این حذف و انتخاب وجود دارد.
این حذف و انتخاب باید در تمام شئون زندگی جریان داشته باشد. اخلاقهای شیطانی و ... باید حذف شوند. وقتی اخلاق درندگان را داشته باشم، بین من و خداوند حجاب است و من به خداوند نمیرسم، کمتر مردم به نکات دقیق دین توجه دارند. مرحوم «ملامهدی نراقی» شخصیت کمنظیری در علمای شیعه است که نقل میکنند رسول خدا(ص) در حال طواف بودند که به مقابل در کعبه رسیدند، ایشان دیدند یک نفر حلقه درب کعبه را گرفته با حال دعا میگوید خدایا به حرمت این کعبه مشکل من را برطرف کن. رسول خدا(ص) فرمودند به قسم مهمتری خداوند را قسم بده، اگر مؤمن هستی خدا را به خودت قسم بده. این را کتب مختلفی نقل کردهاند که «فانّ حُرمة المؤمن اعظمُ من کعبه»، روایت دیگری دارد که مؤمن از ملک مقرب افضل است. مؤمن شکم و غریضه جنسی دارد و کسی که در معرض تحریک شهوات مؤمن مانده از جبرئیل و میکائیل که شکم و غریضه جنسی ندارند، افضل است.
امام عسکری(ع) میفرمایند که روز قیامت اگر 124 هزار پیامبر و ما 14 نفر در یک صف طولی نشسته باشیم، آدم تا امام زمان(عج) در یک صف باشند، یک مؤمن از جلو ما رد شود تمام ما به احترام او تمامقد بلند میشویم. این نیز برای بدن ما نیست برای آن ارتباط دل به خداوند و قیامت است، آن که به مؤمن ارزش میدهد ایمان، ارتباط و اتصال او است.
شیخ بهایی نقل میکند که حضرت عسکری(ع) فرمودند: اگر یک عدد نان حلال به من بدهند آنرا خشک میکنم و اگر قابل کوبیدن باشد آن را میکوبم و تبدیل به یک آرد نرم میکنم، در یک ظرف میریزم و در آن را نیز میبندم. اگر مریض لاعلاجی نزد من آمد به او میدهم تا بهبود پیدا کند. احترام و شخصیت مؤمن از کعبه برتر است. مرحوم نراقی میگوید که همان فردی که در کعبه را گرفته بود به پیامبر(ص) گفت: من یک عیب دارم و نمیتوانم خدا را به خودم قسم دهم و آن هم این است که وضع مالی من خوب است اما بخیل هستم. روایت دارد که رسول خدا(ص) یک لحظه هم نایستادند. همین که گفت بخیل هستم یعنی هنوز بخل را حذف نکرده است و دچار بت است و موحد نیست.
پیامبر(ص) راه افتادند و با صدای بلند فرمودند «البخل فی النار». در قرآن نیز فرمود که بخیل در جهنم است و پولهایی که در دنیا جمع کرد و برای هیچ کار خیری مصرف نکرد اینها در قیامت تبدیل به فلز میشود و با آتش جهنم حرارات میدهند و به پیشانی و پهلو و پشت او میزنند. فرمود «هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ».
صدوق نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «من قال لا اله الا الله مخلصاً دخل الجنه»، کسی که با اخلاص «لا اله الا الله» بگوید یقیناً اهل بهشت است، در ادامه روایت است که «قیل یا رسول الله(ص) و ما اخلاصاً» اخلاص در این ذکر چیست؟ فرمودند «ان یحجزه لا اله الا الله عما حرم الله» اینکه ذکری بگوید که این ذکر او را از محرمات الهی مانع شود نه اینکه صرفاً به صورت زبانی بگوید. در روایت دیگری رسول خدا(ص) فرمودند «لیس شیء الا و له شیء یعدله الا لا اله الا الله» همه چیز در دنیا معادل دارد مگر این ذکر لا اله الا الله.
انتهای پیام