جام جم: مهینترابی کار بازیگری در تلویزیون را از ابتدای دهه ۷۰ و با مجموعه «مش خیرا... ـ. صندوقچه اسرار» آغاز کرد و فقط سه سال بعد در مجموعه «همسران» حاضر شد؛ مجموعهای که بشدت مورد توجه بینندگان تلویزیون قرار گرفت و شهرتی همهجانبه را نثار مهینترابی کرد. شهرتی که هنوز و بعد از نزدیک به دو دهه از آن مجموعه باقی است. خانه سبز، نرگس، کتابفروشی هدهد، شمس العماره، در مسیر زایندهرود، زمانه و بچههای نسبتا بد از جمله سریالهایی هستند که مهینترابی در دهههای مختلف ایفاگر آنها بوده است.
مهینترابی در دو سال اخیر در دو مجموعه آنام و دلدادگان حضور داشته که هر دو زمره محصولات قابل توجه رسانه ملی بودهاند.
بهانهمان برای گفتگو با مهینترابی کیفیت قابل قبول تازهترین سریالش در دلدادگان بود و از جایی به بعد او نیز در کنار اهمیت تولید برای تلویزیون، گلایههای خود را درباره برخی بدحسابیها طرح کرد.
دلدادگان، از جمله مجموعههای اخیر رسانه ملی بود که به لحاظ دراماتیک مورد پسند مخاطبان قرار گرفت و نشان داد همچنان تلویزیون جایگاهی مناسب برای عرضه محصولات فراگیر است. آیا پیش از حضور در این سریال فکر میکردید «دلدادگان» تا حد بالایی مقبولیت کسب کند؟
همان زمان که متن سریال به دستم رسید و آن را مرور کردم، متوجه شدم از استانداردهای بالایی برخوردار است. به هر حال تجربه کاریام میگوید با متن متوسط نمیتوان انتظار کار عالی داشت، اما متن دلدادگان خوب بود و کاملا قابل پیشبینی بود که محصول نهایی مورد استقبال قرار گیرد. شخصا حساسیتهای زیادی روی متن دارم، اما لحن دراماتیک دلدادگان در کنار شخصیتپردازی مناسب و گرهافکنیهای بجا موجب شد به مجموعهای ماندگار تبدیل شود.
با تأکید بر حساسیتی که بر انتخاب متن دارید، ناگفته دلیل گزیدهکاریتان هم مشخص شد.
پیشنهاد خوب را از روی متنش میتوان تشخیص داد و اینکه برخی میگویند بعدا حین تولید، فیلمنامه به قوام میرسد منطقی نیست. در سالهای اخیر هم در سینما و هم در تلویزیون آثار خوبی تولید میشود، اما آثار ضعیف هم داریم و اصلیترین مشکل این ضعف هم همان عدم تمرکز بر فیلمنامه است. اگر آن قدری که صرف تولید میکنند روی فیلمنامه وقت بگذارند قطعا نتیجه بهتری عایدشان میشود. خودم کم برایم پیشنهاد نبود که رد کردهام، چون نقشهایی کاملا تکراری بود و ابدا فراز و نشیبی نداشت. بجز این باید حتما نقش محوری در کاری پیشنهاد شود که بپذیرم و از قبول نقشهای کوتاه چندان خوشم نمیآید.
پس حساب نقشهای کوتاه در آثار متفاوت چه میشود؟
کم پیش میآید چنین نقشهایی در روزگار ما خلق شود. تجربه میگوید که باید نقشهای محوری و اصلی آثار را بپذیرم؛ آن هم آثاری که متن قوی و شستهرفته داشته باشند درست مثل همین سریال دلدادگان که کشش داستان از همان فیلمنامه هم مشخص بود و خوشبختانه با کارگردانی درست منوچهر هادی این کشش در محصول نهایی بیشتر هم شد. دلم میخواهد شخصیتم دیده شود و نقشهایی را بازی کنم که چالش بازیگری داشته باشد؛ انتظارم از پیشنهادات هم همین است وگرنه اگر بخواهم در یک دور تکراری به ایفای تیپ بپردازم که اصلا بازیگری نکنم بهتر است.
خودتان به عنوان مخاطب هم دلدادگان را دیدید؟
بله، دیدم و به نظر خودم که سختگیر هم هستم سریال خوبی بود و کلیت آن راضیکننده بود؛ دوستش داشتم و خوشحالم که خودم هم عضوی از گروه یک کار خوب بودم. مجموعه دلدادگان خوب بود که باعث رضایت مخاطب شد؛ متن خوب، کارگردانی خوب، بازیهای خوب و در نهایت تدوین خوب باعث شد دلدادگان یک سر و گردن بالاتر از مجموعههای مشابه باشد.
حفظ کیفیت در تولید مجموعههایی که روند تولیدشان طولانی است کار دشواری است. از تولید دلدادگان بگویید.
دلدادگان تولید سختی داشت و خیلی زحمت کشیدند تا کار دچار وقفه نشود. روند طولانی فیلمبرداری در بسیاری از آثار باعث خستگی و دلزدگی عوامل میشود، اما عوامل دلدادگان نزدیک به یک سال، یکدل شدند که کیفیت افت نکند و کار را به سرانجام برسانند و خوشبختانه این اتفاق هم افتاد، اما حیف که دستمزدهای کار سروقت داده نشد و همین کمی دلخوری ایجاد کرد؛ الان نزدیک به چهار ماه از پایان فیلمبرداری نماهای خودم در سریال میگذرد، اما هنوز بخش عمده دستمزدم تسویه نشده و پیگیریهای ما از تهیهکننده نیز به اینجا ختم میشود که هنوز بودجه کامل را دریافت نکرده و باید منتظر بمانیم. آیا این انصاف است؟ واقعا نباید عوامل را به امان خدا رها کرد و همانطور که آنها تلاش زیادی کردند تا مخاطب را به رسانه ملی بازگردانند بقیه عوامل هم بیایند و مشکلات را حل کنند.
به نظر میرسد این موضوع تسویه نشدن دستمزد حالا حالاها در تولیدات ما باقی باشد.
همیشه همین روند بوده و هست و انگار راهی برای رهایی از آن نیست. باورتان میشود که بابت سریال «آنام» هنوز تسویه نکردهام؟ به خدا ما هم زندگیمان از این راه میگذرد. ما که حقوق کارمندی نداریم که ماهانه دریافتی داشته باشیم، پس چطور زندگی کنیم؟ فقط با کمی برنامهریزی میتوان شرایطی را پیش آورد که درباره پروژهها مشکلات مالی پیش نیاید، اما این اتفاق نمیافتد. یکی به ما بگوید چرا؟
آیا این بدحسابیها باعث نمیشود در قبول پیشنهادات بعدی بازیگری تردید کنید؟
کارنامه من گواه این است که هرازگاه به همین دلیل در بازیگریام وقفه انداختهام. مثلا سه سال کار نکردهام بلکه اوضاع بهتر شود! اما اتفاقی نیفتاده. چقدر میتوان در خانه بیکار نشست و سر کار نرفت و علاقه قلبی را دنبال نکرد؟ متأسفانه وقتی دچار بدحسابی میشوید به جای اینکه با یک نفر به عنوان تهیهکننده روبهرو باشید، تهیهکننده شما را حواله میدهد به یک سیکل اداری و در آن سیکل هم مدام امروز و فردا میشود تا مشکل حل شود. بعد از این همه سال واقعا وقتش است این مشکل کلیدی را حل کنند.
شما از جمله بازیگرانی هستید که به طور آکادمیک هم در این رشته تحصیل کردهاید، اما کمتر دیدهایم بهعنوان مدرس بازیگری فعالیت کنید. چرا؟
کلا به تدریس علاقه ندارم. بازیگری را میشود آموخت، اما برای بازیگر شدن نیاز دارید به استعداد عمیق درونی. اینکه برخی مدعیاند میتوان از یک مداد یا تنه درخت هم بازی گرفت، حرفی پوشالی است. بازیگری نیاز دارد به استعداد و انگیزه درونی و اگر استعداد نباشد حتی اگر بازیگر اول فیلم یا سریال هم شوید باز هم در درازمدت برایتان اتفاقی نمیافتد، چون هنر بیعلقه روحی معنا ندارد.
بعد از بیش از سه دهه فعالیت برای تلویزیون رابطهتان با این رسانه چطور است؟
بسیاری از سریالها را نمیبینم، چون علاقهای برای پیگیری در من ایجاد نمیکنند، اما برنامههای تخصصی شبکه چهار را پیگیری میکنم، چون فکر میکنم با فضای فکریام جور درمیآید. در مجموع شبکه چهار تلویزیون شبکهای فرهنگی و آرامشبخش است که بیهیاهو محتوای فرهنگی تولید میکند و همین تخصصی عمل کردن باعث شده بهعنوان مخاطب، برخی برنامههای این شبکه را دنبال کنم.