قصه عجیب درباره بازار پارچه مشکی ایران این است که عمده بازار آن در اختیار کشورهایی همچون اندونزی، ژاپن و کره جنوبی است که اتفاقا شاید خود این کشورها مصرفکننده جدی این نوع پارچه نباشند. و این پازل معیوب با نساجیهای داخلی که خط تولید پارچه چادر مشکیدر آنها به طرز عجیبی یکی بعد از دیگری تعطیلشدهاند، کامل میشود.
به نام ایران، به کام ژاپنیها
تا همین بیست یا سی سال گذشته یکی از بهترین هدیههایی که حجاج از سرزمین مکه میآوردندچادرهای مارک «الگانس» و «میتسوبیشی» ژاپن بود. امروز معمولیترین این چادرها در بازار سبزهمیدان و مولوی تهران، متری ۱۰۰ هزار تومان است و تا ۵۰۰ هزار تومان هم میرسد. اگر آنهایی که انواع چادرهای آستیندار را سر میکنند هم استثنا کنیم، با یک حساب سرانگشتی برای یک قواره چادر ساده که ۵ متر پارچه نیاز دارد باید مبلغی حدود دو میلیون و نیم پرداخت کرد.
دریکی از مغازههای بازار مولوی بعد از پرسوجو درباره قیمتها از فروشنده میپرسم: «برای قواره چندمیلیونی هم فروش دارید؟» و او جواب میدهد: «مشتریهای خودش را دارد. اگر ارزانتر هم بخواهید داریم ولی کیفیتش مثل اینها نیست» خانمی که بهعنوان مشتری وارد مغازه شده ادامه حرف فروشنده را میگیرد که: «به شش ماه نمیکشد که یا نخکش میشوند یا بور! ولی خب چاره چیست؟ سالی دو بار ۲۰۰ هزار تومان هزینه کنیم بهتر از این است که یکدفعه دو میلیون بدهیم پای چادر».
قصه عجیب مافیای چادر مشکی
نه اینکه تابهحال هیچ نساجی ایرانی برای تولید چادر مشکی تلاش نکرده باشد اما ماجرای به ثمر نرسیدن این تلاشها چیزی بهجز وجود یک مافیا را به ذهن نمیآورد.
کارخانه «ایران مرینوس» یکی از کارخانههای شناخته درزمینهٔ تولید پارچه فاستونی است. چند سال پیش این کارخانه که سابقهای ۳۰ ساله دارد اعلام کرد که به فنّاوری ساخت چادر مشکی دست پیداکرده است اما این فنّاوری هیچوقت به مرحله در دست گرفتن بازار نرسید.
همین اتفاق برای کارخانههای «کرپ ناز»، «حجاب شهرکرد» و «نای زرین اصفهان» هم افتاد. این روزها مجموع تولید چادر مشکی در این کارخانهها حدود۱۰ درصد نیاز ۸۰میلیون متری کشور به پارچه چادر مشکی است.
آمارها میگویند۹۰ درصد نیاز کشور به چادر مشکی از طریق واردات برآورده میشود. ظاهرا سود حاصل از خرید چادر مشکی ارزان از کشورهای کره و ژاپن، واردات آن به ایران و نهایتا فروش باقیمت بالای آن، آنقدر زیاد است که تجار این حوزه ترجیح میدهند صنعت داخلی آن هیچوقت پا نگیرد.
ما به این قصه دامن زدهایم
مثل ماجرای کالای ایرانی که فرهنگی غلط، طی سالها آن را از چشم مشتری انداخت، از قدیم بهترین چادر مشکی ازنظر خانمهای ایرانی چادرهای ژاپنی بودهاند.
فروشندهها میگویند تفاوت قیمت پارچههای چادر مشکی بستگی به این دارد که اصل ژاپن باشند، کره باشند یا برای کشورهای متفرقه دیگر مثل اندونزی. اما گاهی همین پارچههای متفرقه هم تنها به خاطر اینکه اسم ژاپنی روی آنها گذاشته میشود یا مارک تقلبی ژاپنی میخورند بسیار گرانتر از قیمت واقعی فروخته میشود.
در مزونهای حجاب که معمولاً در قسمتهای مرفه نشین شهر برگزار میشود، چادرهای کیفیت متوسط، سنگدوزی و جواهرآرایی میشوند و تا سه الی سه و نیم میلیون تومان هم به اسم «چادر لاکچری» به فروش میرسند.
پارچههای چادر مشکی ژاپنی از طریق دوبی وارد ایران میشوند و بعضی از انواع آن سفارشی و ویژه افراد خاصی است که مزوندار یا در مناطق مرفه نشین، فروشنده هستند. این عوامل دست به دست هم دادهاند تا بنا بر اعلام مراجع رسمی، ایران به بزرگترین واردکننده چادر مشکی در دنیا تبدیل شود.
***
برای مردم هیچ کشوری قابلقبول نیست که لباس ملی و مذهبی آنها وارداتی و فقط هم در انحصار چند کشور خاص باشد، اما این روزها نگرانی قشر محجبه جامعه این است که با نوسانات قیمت ارز، قیمت چادر مشکی و پوشش خاص آنها که بخشی از هویت و ارزشهای اعتقادی آنهاست تا کجا بالا میرود و تا کی توان دارند که از عهده خرید آن بربیایند. از آنطرف باقیمتهای فعلی و انحصار واردات چادر مشکی، چه طور انتخاب این پوشش اعتقادی را به نسل بعد پیشنهاد بدهند؟