روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری


محمدرضا عباسی از عکاسان خبرگزاری مهر است که بعد از زلزله در چند نوبت برای عکاسی به کرمانشاه رفته و نگاه متفاوتی به این حادثه داشته است. در این پادکست رادیومهر، بخشی از روایت او را می شنوید.

مجله مهر: هر حادثه ای که در جایی اتقاق بیفتد، بیشتر از همه، برای دیدن عکس‌های خبری‌اش انتظار می‌کشیم. اینکه همه آدم ها مستند و دقیق، و در قاب عکس‌های حرفه‌ای از زیر و بم ماجرایی باخبر شوند و بفهمند چه اتفاقی آنجا افتاده، زیر سر عکاس‌هاست. عکاس‌ها حتی می‌توانند به واقعیت‌های حادثه، رنگ شادی و امید یا غم و ناامیدی بزنند. «محمدرضا عباسی» یازده سال است که به عنوان عکاس خبری با خبرگزاری مهر همکاری می‌کند. در این پادکست رادیومهر با او که سال پیش در زمان زلزله به کرمانشاه رفته بود، به بهانه اولین سالگرد این حادثه گفتگو کرده ایم.

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

عباسی جز عکس های خبری آبان ماه سال گذشته، از سفرهای بعدی اش به کرمانشاه چند مجموعه مستندنگاری همراه آورده است. مجموعه هایی مثل «سوء تغذیه در میان کودکان زلزله زده» ، «بیکاری در کرمانشاه» و «ریتم زندگی در روستای بویسان آباد» از مجموعه های عکاسی او بوده اند.

دیروز هم به مناسبت اولین سالگرد زلزله، مجموعه‌ای از عکس‌های او با عنوان «داستان ناتمام زندگی» منتشر شد که پرتره‌ها و خرده روایت‌هایی‌ست از تعدادی از خانواده های زلزله‌زده، در همان محلی که عزیزان خود را از دست داده‌اند.

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

می‌گوید شیوه عکاسی از هر موضوعی، به نگاه عکاس بر می‌گردد: «دوست ندارم همه چیز را سطحی ببینم. اگر چنین روحیه‌ای داشتم می‌رفتم صرفا از کمبود کانکس و مواد غذایی برای پیگیری مسئول و فرماندار و... عکاسی می کردم. نه اینکه اینطور عکاسی بد باشد؛ من راه دیگری را دوست دارم. هنوز مجموعه عکاسی ام از کرمانشاه کامل نشده است. با این عکس ها خواستم بگویم قصه فقط کانکس و پتو و آب معدنی نیست! بالاخره یک روز کانکس، چادر، مواد غذایی و همه این ها به لطف مردم بر می گردد اما حال مردم زلزله زده را نمی شود توصیف کرد. کسی به فکر غم این مردم نیست. دوست دارم با مجموعه عکس های مستندی که منتشر می شود، نگاه ها سمت این موضوع برگردد که این مردم به لحاظ روحی هم نیاز به کمک دارند.»

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

مهم‌ترین تجربه ای که عباسی برای عکاس های تازه کار و جوان تر دارد، مراعات با مردمی است که از شوک زلزله، داغدار و حیران مانده‌اند: «سعی کنند یاد بگیرند در مواقع بحرانی چطور رفتار کنند. در همان روزهای اول زلزله، از همکاران جوان من کسانی هم بودند که با مردم درگیر می شدند؛ که چرا می گویی عکاسی نکن! ولی پارک که نیامده ایم! برنامه روتین خبری دیدار یک وزیر با رئیس مجلس هم نیست؛ بحران است. بچه ها باید تجربه کنند و یاد بگیرند. تسلط روی نکات فنی که بحثش جداست، ولی در بحران هایی که مردم در یک شهر یا روستا با آن درگیر می شوند باید بدانیم چطور رفتار کنیم. اگر ندانیم همان آدم ها جلوی ما را می گیرند. مثلا همه ما از غیرت مردم کُرد یا چیزهایی شبیه این شنیده‌ایم؛ همه این موارد مهم هستند. برای یکی از عکس هایی که گرفتم، فقط ۲۰-۲۵ دقیقه ایستاده بودم و عکاسی نمی کردم. مرد داغدار کمی با من حرف می زد، کمی گریه می کرد. تا زمانی رسید که اصلا حواسش به من نبود؛ همان لحظه را ثبت کردم.»

«خاطره دیگری هم دارم از عکاسی در یک روستای زلزله زده. آقایی آمد و شروع کرد به فحاشی کردن. دوربین را پایین آوردم و روی شانه انداختم. شاید نزدیک پنج دقیقه هر چقدر دلش خواست داد زد و توهین کرد. تمام که شد گفتم حق با شماست پدرجان. ان شاءالله خدا سلامتی بدهد و مشکلتان هم حل شود. حالا اگر شرایط عادی بود با آن همه حرف رکیک شاید برخورد دیگری می کردم. دیگر عکاسی نکردم، آمدم کمی آنطرف تر و همان آقا را دیدم که آمد و گفت ببخشید، معذرت می خواهم. ولی واقعا خودم در این شرایط از کسی توقع رفتار سنجیده ندارم.»


مجله مهر: هر حادثه ای که در جایی اتقاق بیفتد، بیشتر از همه، برای دیدن عکس‌های خبری‌اش انتظار می‌کشیم. اینکه همه آدم ها مستند و دقیق، و در قاب عکس‌های حرفه‌ای از زیر و بم ماجرایی باخبر شوند و بفهمند چه اتفاقی آنجا افتاده، زیر سر عکاس‌هاست. عکاس‌ها حتی می‌توانند به واقعیت‌های حادثه، رنگ شادی و امید یا غم و ناامیدی بزنند. «محمدرضا عباسی» یازده سال است که به عنوان عکاس خبری با خبرگزاری مهر همکاری می‌کند. در این پادکست رادیومهر با او که سال پیش در زمان زلزله به کرمانشاه رفته بود، به بهانه اولین سالگرد این حادثه گفتگو کرده ایم.

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

عباسی جز عکس های خبری آبان ماه سال گذشته، از سفرهای بعدی اش به کرمانشاه چند مجموعه مستندنگاری همراه آورده است. مجموعه هایی مثل «سوء تغذیه در میان کودکان زلزله زده» ، «بیکاری در کرمانشاه» و «ریتم زندگی در روستای بویسان آباد» از مجموعه های عکاسی او بوده اند.

دیروز هم به مناسبت اولین سالگرد زلزله، مجموعه‌ای از عکس‌های او با عنوان «داستان ناتمام زندگی» منتشر شد که پرتره‌ها و خرده روایت‌هایی‌ست از تعدادی از خانواده های زلزله‌زده، در همان محلی که عزیزان خود را از دست داده‌اند.

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

می‌گوید شیوه عکاسی از هر موضوعی، به نگاه عکاس بر می‌گردد: «دوست ندارم همه چیز را سطحی ببینم. اگر چنین روحیه‌ای داشتم می‌رفتم صرفا از کمبود کانکس و مواد غذایی برای پیگیری مسئول و فرماندار و... عکاسی می کردم. نه اینکه اینطور عکاسی بد باشد؛ من راه دیگری را دوست دارم. هنوز مجموعه عکاسی ام از کرمانشاه کامل نشده است. با این عکس ها خواستم بگویم قصه فقط کانکس و پتو و آب معدنی نیست! بالاخره یک روز کانکس، چادر، مواد غذایی و همه این ها به لطف مردم بر می گردد اما حال مردم زلزله زده را نمی شود توصیف کرد. کسی به فکر غم این مردم نیست. دوست دارم با مجموعه عکس های مستندی که منتشر می شود، نگاه ها سمت این موضوع برگردد که این مردم به لحاظ روحی هم نیاز به کمک دارند.»

روایت کرمانشاه؛ تجربه یک عکاس‌خبری از مصائب زلزله 7.3 ریشتری

مهم‌ترین تجربه ای که عباسی برای عکاس های تازه کار و جوان تر دارد، مراعات با مردمی است که از شوک زلزله، داغدار و حیران مانده‌اند: «سعی کنند یاد بگیرند در مواقع بحرانی چطور رفتار کنند. در همان روزهای اول زلزله، از همکاران جوان من کسانی هم بودند که با مردم درگیر می شدند؛ که چرا می گویی عکاسی نکن! ولی پارک که نیامده ایم! برنامه روتین خبری دیدار یک وزیر با رئیس مجلس هم نیست؛ بحران است. بچه ها باید تجربه کنند و یاد بگیرند. تسلط روی نکات فنی که بحثش جداست، ولی در بحران هایی که مردم در یک شهر یا روستا با آن درگیر می شوند باید بدانیم چطور رفتار کنیم. اگر ندانیم همان آدم ها جلوی ما را می گیرند. مثلا همه ما از غیرت مردم کُرد یا چیزهایی شبیه این شنیده‌ایم؛ همه این موارد مهم هستند. برای یکی از عکس هایی که گرفتم، فقط ۲۰-۲۵ دقیقه ایستاده بودم و عکاسی نمی کردم. مرد داغدار کمی با من حرف می زد، کمی گریه می کرد. تا زمانی رسید که اصلا حواسش به من نبود؛ همان لحظه را ثبت کردم.»

«خاطره دیگری هم دارم از عکاسی در یک روستای زلزله زده. آقایی آمد و شروع کرد به فحاشی کردن. دوربین را پایین آوردم و روی شانه انداختم. شاید نزدیک پنج دقیقه هر چقدر دلش خواست داد زد و توهین کرد. تمام که شد گفتم حق با شماست پدرجان. ان شاءالله خدا سلامتی بدهد و مشکلتان هم حل شود. حالا اگر شرایط عادی بود با آن همه حرف رکیک شاید برخورد دیگری می کردم. دیگر عکاسی نکردم، آمدم کمی آنطرف تر و همان آقا را دیدم که آمد و گفت ببخشید، معذرت می خواهم. ولی واقعا خودم در این شرایط از کسی توقع رفتار سنجیده ندارم.»

کد خبر 4457151


عکس پروفایل مخصوص روز زن ،مادر و ولادت حضرت فاطمه (س)