با ۱۰۰ هزار تومان شروع کردم
شروع کسبوکار جدید «غلامیان» با یک ایده آغاز شد. خودش ماجرا را اینطور تعریف میکند: «یکی از دوستانم از کارگاه مبلدوزی تکه پارچههای رنگی زیبایی آورده بود و به من نشان داد و گفت به نظرت با اینها چه میتوان کرد؟ این تکههای پارچه درواقع ضایعات و بهقولمعروف کنارههای پارچه مبلی بودند. به ذهنم رسید که میتوان از این پارچهها کیف زنانه چهلتکه دوخت یا لااقل بهعنوان بخشی از تزیین کیف از این پارچههای رنگی استفاده کرد. به بازار رفتم و زیپ و پارچه آستری و فوم خریدم. کلاً ۱۰۰هزار تومان پول داشتم. کمی طرحهای دوخت کیفها را نگاه کردم و کمی هم پارچهای موسوم به اشبالت خریدم. ۱۵ تا کیف دوختم و خودم بردم روز بازارها و بساط کردم که بفروشمشان. ولی هیچکدام را نخریدند.»
همان موقع نزدیک بود قید این کار را بزند ولی میخواست بداند چرا کسی کیفها را نمیخرد.
روز از نو، روزی از نو
باکمی بررسی مشکل پیدا شد. خودش میگوید: «فهمیدم مشکل، جنس آن پارچه اشبالت بود که خانمها میدانستند برای کیف، نامناسب و بیکیفیت است.» و بعد دوباره روز از نو روزی از نو! میگوید: «این بار با ۳۰هزار تومان رفتم به مبلدوزیها و مقداری پارچه مبلی تهطاقه خریدم. قسمت انتهایی طاقهها را چون اندازهاش برای دوخت مبلمان کافی نیست ارزانتر میفروشند. این بار حدود ۳۰ تا کیف دوختم و پسرم برد و همه را در یکشب فروخت. شب عید بود و بازار خرید کیف زنانه داغ! هرروز ۳۰ تا کیف در خانه میدوختم و میفروختیم. حدود ۳۰۰تا کیف فروختیم هر یک ۲۰هزار تومان.»
راهاندازی کارگاه
همین موفقیت ابتدایی دلش را گرم کرد تا کارش را توسعه بدهد. بالاخره راه کارآفرینی را یافته بود. یکراست رفت کمیته امداد امام خمینی(ره) و تقاضای وام کرد برای راهاندازی کارگاه کیفدوزی. بعد از دوندگیهای مرسوم بالاخره ۲۶میلیون تومان وام گرفت و یک کارگاه کوچک اجاره کرد برای شروع کار. ۴ چرخخیاطی صنعتی این کارگاه ۴ نفر دیگر را سر کار کیفدوزی نشاند؛ همگی بانوان جویای کار. حالا هفتهای ۷۰ تا کیف میدوزند و میتوانند هفتهای تا ۱۵۰ کیف هم بدوزند.
شبکههای واقعی و مجازی مشتریان
کیفها را چطور میفروشند؟ غلامیان دراینباره میگوید: «یکی از دوستانم خانم معلم بازنشستهای است که محافل مذهبی و کلاسهای آموزش قرآن کریم برپا میکند. یکبار از کار ما حمایت کرد و کیفها را به خانمهای حاضر در جلسه نشان داد. از کیفها استقبال شد و پسازآن کارمان گرفت. چون مدام کیفها را به آشنایانشان نشان میدادند و برایمان مشتری میآمد. هنوز هم بیشتر کیفها را از طریق همان محفل و ارتباطاتی که شکلگرفته به علاقهمندان میفروشیم. قیمت پایین و کیفیت بالا دلیل استقبال خانمها از این کیفهاست. البته یک کانال در شبکه مجازی داریم و از همین طریق گاهی سفارشهای ۲۰ یا ۳۰تایی هم میگیریم.»
غلامیان آخر صحبتهایش یک پیشنهاد دارد: «حمایت از کارآفرینی و بهویژه کارآفرینی بانوان سرپرست خانوار». دراینباره میگوید: «میتوان بهراحتی از کارآفرینان حمایت کرد. برای مثال شهرداری و کمیته امداد میتوانند بازارچههای خوداشتغالی دائمی برای کارآفرینان راه بیندازند. این بازارچهها باید در مکانهای مناسب و با قابلیت اقتصادی خوب باشند؛ یعنی باید مشتری داشته باشند. اینطوری میتوان با ایجاد مشاغل بیشتر، به کاهش بیکاری کمک کرد. باید کارآفرینی و تولید بسیار بیش از این ترویج و حمایت شود.»
کاش کارمان بیشتر و بیشتر شود!
شاغلان این کارگاه خیاطی از شغلی که بهتازگی یافتهاند بسیار خرسندند. خانم «امیری» دراینباره میگوید: «۴ ماه است اینجا کار میکنم. چون رشته تحصیلیام خیاطی است انواع دوخت را بلدم. دو تا بچه دارم و گاهی کار را به خانه میبرم و کیفها را آنجا میدوزم. خوبی این کارگاه این است که محیط کارمان کاملاً زنانه است. علاوه بر آن اخلاق خوب خانم غلامیان نیز برایمان باارزش است. فقط کاش کارمان هر چه بیشتر و بیشتر باشد و بتوانیم درآمد بالاتری داشته باشیم.»