بن سلمان در تلاشی دوباره برای برافروزی یک جنگ داخلی در لبنان است/ یادداشت پل آر پیلار در لوبلاگ
شفقنا- بن سلمان البته تلاشی دیگر در راستای بی ثبات سازی لبنان را کلید زده که اگر به نتیجه برسد، کمترین پیامدش می تواند آغاز دوباره جنگ داخلی لبنان باشد که از سال 1975 تا اواخر دهه هشتاد این کشور را گرفتار کرده بود. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، پل آر پیلار* در لوبلاگ می نویسد: محمد بن سلمان که […]
شفقنا- بن سلمان البته تلاشی دیگر در راستای بی ثبات سازی لبنان را کلید زده که اگر به نتیجه برسد، کمترین پیامدش می تواند آغاز دوباره جنگ داخلی لبنان باشد که از سال ۱۹۷۵ تا اواخر دهه هشتاد این کشور را گرفتار کرده بود.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، پل آر پیلار* در لوبلاگ می نویسد: محمد بن سلمان که ولیعهد و حاکم اصلی عربستان به شمار می آید، رکوردی حیرت انگیز شامل زنجیره ای از اقدامات بی ثبات کننده را در سرتاسر منطقه در کارنامه دارد. مهم ترین عنصر این رکورد سازی هم تاکنون جنگ چهار ساله یمن بوده که میلیون ها نقر را به مرگ و آوارگی کشانده و سرزمینی قحطی زده بر جای گذاشته و فاجعه ای انسانی به وجود آورده است. سرفصل های دیگر کارنامه محمد بن سلمان در روابط خارجی مواردی چون برخورد تند وحذف کردن منتقدین داخلی در سرزمین های خارجی ( که مهم ترین و آشنا ترین شان قتل بی رحمانه جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول است ) و تلاش برای ایجاد یک بحران دولتی در لبنان را شامل می شود که در قالب ربودن نخست وزیر این کشور و وادار کردن او به یک استعفای کوتاه مدت جلوه کرد.
هشام ملهم روزنامه نگار لبنانی – آمریکایی گزارش می دهد که بن سلمان البته تلاشی دیگر در راستای بی ثبات سازی لبنان را کلید زده که اگر به نتیجه برسد، کمترین پیامدش می تواند آغاز دوباره جنگ داخلی لبنان باشد که از سال ۱۹۷۵ تا اواخر دهه هشتاد این کشور را گرفتار کرده بود. بن سلمان در چند وقت اخیر به کرات کوشیده رضایت واشینگتن و بیروت را برای مسلح کردن نیروهای لبنانی، از جمله حزب سیاسی مسیحیان لبنان، که بر خلاف نام و تاریخچه اش در زمان جنگ داخلی – که به عنوان میلیشیا فعالیت می کرد- در سال های اخیر مبارزه و فعالیت نظامی را کنار گذاشته است، جلب کند. هدف اصلی مسلح کردن این گروه می تواند ایجاد یک رقیب داخلی برای حزب الله لبنان باشد. البته محمد بن سلمان در جلب حمایت آمریکا در این پروژه ناکام مانده، اما این اتفاق باعث جلوگیری از اقدامات موازی او نشده و کوشیده محمود عباس رهبر فلسطین را برای مسلح کردن فلسطینیان لبنان و تقویت آن ها برای جنگ با حزب الله قانع کند. مححمود عباس اما مودبانه پیشنهاد محمد بن سلمان را رد کرده است.
جنگ داخلی لبنان پیامدهای منفی بسیاری داخل و خارج از مرزهای لبنان می تواند داشته باشد، که به این دلیل به هیچ وجه مورد علاقه آمریکا نیست. دنیا، منطقه و البته آمریکا کمترین علاقه و نیازی به تکرار چنین جنگی ندارند. در زمان جنگ داخلی لبنان بازیگران خارجی تاثیرات مثبت مهمی بر جنگ داشتند. از جمله عربستان سعودی که آن زمان ملک فهد پادشاهش بود، نقشی کلیدی در ایجاد توافق بین طرفین درگیری بازی کرد. مذاکرات صلح آن زمان در شهر طائف عربستان امضا شد، که گام مهمی در پایان بخشیدن به جنگ بود.
اما تاثیر بیشتر بازیگران خارجی آن جنگ منفی بود. تسخیر تمام مناطق فلسطینی نشین توسط اسرائیل در جریان جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ رهبران فلسطینی و سازمان های مقاومت این کشور را به این نتیجه رساند که مقاومت را باید از لبنان ادامه دهند. این باعث شد توازن شکننده ای که میان عناصر سیاسی داخل لبنان برقرار بود، از بین برود. بعد از این، جنگ داخلی با تهاجم میلیشیای مسیحی به فلسطینیان آغاز شد. در سال ۱۹۷۸ اسرائیل اولین حمله از زنجیره یورش هایش به لبنان را آغاز کرد. این تهاجمات در نهایت در سال ۱۹۸۲ در بیروت غربی به نقطه اوجش رسید، جایی که کشتار وسیع شیعیان لبنانی و فلسطینی در اردوگاه های آوارگان صبرا و شتیلا اتفاق افتاد. ناتوانی نیروهای سیاسی لبنان در مقاومت علیه اسرائیل فاکتور مهمی در تولد حزب الله بود که با حمایت و پشتیبانی ایران به سرعت توانست رشد کرده و حمایت لبنانی ها را به دست آورد.
در سال ۱۹۸۲، در بحبوحه این آشفته بازار، آمریکایی ها به همراه نیروهای نظامی فرانسه و ایتالیا تحت عنوان نیروهای حافظ صلح وارد لبنان شدند و به رغم شعارهای صلح طلبانه عملا این کشور را تصرف کردند. در جریان این حضور و به دلیل نارضایتی شماری از لبنانی ها از این تصرف، عملیات زیادی علیه این نیروها به انجام رسید که مهم ترینشان بمب گذاری انتحاری در سفارت آمریکا بود که به کشته شدن دویست و چهل و یک نفر از تفنگداران دریایی این کشور انجامید.
تلاش های محمد بن سلمان برای دوباره برافروختن آتش زیر این دیگ جوشان می تواند از سه زاویه متفاوت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. اول این که مادام که محمد بن سلمان در ریاض زیر آتش انتقادات قرار داشته باشد و به ثبات نرسد، او و رژیم عربستان سعودی به سیاست های بی ثبات کننده ای که آن ها را به مهم ترین عامل بی ثباتی در منطقه خاورمیانه تبدیل کرده است، ادامه خواهند داد.
دومین نتیجه ای که از گزارش خبرنگار لبنانی – آمریکایی عیان می شود این است که تمرکز افراطی دولت ترامپ علیه ایران به عنوان عامل اصلی بی ثبات کننده منطقه، تا چه حد گمراهانه است ( یک تمرکز افراطی که بی شک تاثیرات ویرانگری نه تنها در منطقه که ورای مرزهای خاورمیانه نیز خواهد داشت ). دولت ترامپ که ایران را منشا تمام بدبختی های خاورمیانه می داند، عملیاتش در راستای برانگیختن خصومت کشورهای دیگر علیه این کشور را تحت عناوینی چون « عامل بی ثباتی منطقه » و « رفتار شرارت آمیز » دنبال می کند، بدون این که توجه دقیقی به فعالیت های کشورها یا افراد مختلف در منطقه داشته باشد. فرض کنید که مثلا رفتارها و عملیاتی که در چند وقت اخیر عربستان سعودی در مناطقی چون یمن، استانبول و لبنان انجام داده، از حکومت ایران سر زده بود، آیا در آن صورت واکنش دولت ترامپ مشابه واکنشی می بود که علیه عربستان و شخص محمد بن سلمان انجام داده؛ یا که برخوردی دیگرگونه می کرد و با صدای بلند می کوشید همگان را علیه این کشور متحد کند؟
سومین نتیجه ای که می شود از اشتیاق بن سلمان به روشن کردن آتش جنگ در منطقه گرفت، به دو مورد قبلی بستگی تام و تمام دارد. محمد بن سلمان در یکی دو سال گذشته اشتباهات وحشتناکی مرتکب شده که حتی خود رژیم عربستان سعودی نیز توان سرپوش نهادن بر آن ها را ندارد، اما ولیعهد عربستان در عین حال به قدر کافی باهوش است و می تواند از خصومت آمریکا با ایران به نفع خود و کشورش بهره برداری کند. او ممکن است در ساکت کردن منتقدین و مخالفان داخلیش یا مهار کردن حوثی های یمن و حتی در برانگیختن گروه های لبنانی برای شعله ور کردن آتش جنگ داخلی شکست خورده باشد، ولی در عین حال با سیاست هایش این توانایی را دارد که آمریکا را به رودررویی مستقیم نظامی با ایران که مهم ترین رقیب منطقه ای عربستان سعودی در خلیج فارس است، تحریک کند.
در این راستا باید به آخرین حمله تروریستی مرگبار داخل ایران توجه کرد. مقامات ایران از همان اولین روزهای بعد از بمب گذاری انتحاری که چندی پیش در بندر چابهار در جنوب شرقی ایران اتفاق افتاد، نقش عربستان سعودی در این عملیات تروریستی را به تاکید مورد اشاره قرار دادند. البته ایرانی ها در این زمینه مدرکی ارائه ندادند، ولی درگیری سعودی های ماجراجو در ماجراهایی شبیه این آشکارتر از آن بود که کسی از مقامات ایرانی طلب مدرک و سند کند. خود محمد بن سلمان پیشتر آشکارا از انتقال جنگ به داخل ایران سخن گفته بود و شاهد دیگر این مدعا هم بر می گشت به حمایت عربستان از گروه های ضد ایران و ضد شیعه که در بلوچستان، در منطقه مرزی ایران و پاکستان فعالیت می کنند. نکته دیگری که در این بین نباید نادیده و ناگفته بماند این است که محمد بن سلمان در راستای این هدف همراهان و همفکران چندی در داخل دولت ترامپ دارد که یکی از مهم ترین هایشان مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، جان بولتون است که با صراحت عنوان کرده دولت آمریکا از فعالیت اقلیت های مذهبی و قومی در داخل ایران پشتیبانی می کند.
*پل آر پیلار استاد مهمان مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون وکارشناس مرکز سیاست های امنیتی ژنو که سابقه سه دهه کار امنیتی و اطلاعاتی نیز دارد. پیلار که سال ها در سمت افسر اطلاعاتی و امنیتی حوزه های شرق وجنوب آسیا و نیز معاون مرکز ضد تروریستی فعالیت کرده، مدرک دکترایش را از کالج دارتموث دانشگاه کمبریج و دانشگاه پرینستون گرفته، با کتاب هایی چون « مذاکره برای صلح »، « تروریسم و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا » و «چرا آمریکا دنیا را درک نمی کند » در مجامع آکادمیک نیز چهره شناخته شده ای است.