بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش + عکس های مهتاب کرامتی و مصاحبه
بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش + عکس و مصاحبه امروز بیوگرافی مهتاب کرامتی بازیگر معروف سینما و تلویزیون را جمع آوری کرده ایم. بیشتر مـا وی را با نقش هلن در سریال مردان آنجلس بـه یاد می آوریم، مهتاب کرامتی کـه حالا 48 ساله اسـت هم در صنعت بازیگری فعالیت می کند و هم سفیر حسن نیت یونیسف میباشد. امروز از 0 تا 100 با این بازیگر فوق العاده معروف و فعال...
بیوگرافی مهتاب کرامتی و همسرش + عکس و مصاحبه
امروز بیوگرافی مهتاب کرامتی بازیگر معروف سینما و تلویزیون را جمع آوری کرده ایم. بیشتر مـا وی را با نقش هلن در سریال مردان آنجلس بـه یاد می آوریم، مهتاب کرامتی کـه حالا 48 ساله اسـت هم در صنعت بازیگری فعالیت می کند و هم سفیر حسن نیت یونیسف میباشد. امروز از 0 تا 100 با این بازیگر فوق العاده معروف و فعال حقوق بشری آشنا میشویم. در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید.
بیوگرافی مهتاب کرامتی
مهتاب کرامتی بازیگر سینمای کشور ایران اسـت کـه در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. وی بـه عنوان سفیر حسن نیت یونیسف فعالیت می کند.
او در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل را برای بازی در فیلم بیست بـه دست آورد. وی تحصیلاتش را در رشته میکروبیولوژی با مدرک کارشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی بـه اتمام رسانیده اسـت.
ورود مهتاب کرامتی به دنیای هنر
مهتاب کرامتی دوره بازیگری را در کلاسهای آزاد بازیگری میگذراند و همانجا برای ایفای نقش هلن در فیلم = مجموعه مردان آنجلس انتخاب میشود. کرامتی با همین مجموعه شناخته می شود ولی نمیتواند از این موقعیت استفاده مناسبی کند.
سال ۱۳۷۷ در “مردی از جنس بلور” بـه کارگردانی سعید سهیلی ایفای نقش می کند کـه نمی تواند درخششی برایش محسوب شود. یکسال پس ازآن در فیلم “مومیایی ۳” و مرد بارانی بازی می کند. نخستین فیلم کمدی خوش ساخت با بازی پرویز پرستویی بود کـه جای کار چندانی برای او بـه نقش یک دلال عتیقه نداشت.
دومین فیلم بـه کارگردانی ابوالحسن داوودی با بازی ابوالفضل پورعرب بود کـه در آن ایفاگر نقش یک وکیل بود. کرامتی برای همین کاندیدای دریافت جایزه از هجدهمین جشنواره فیلم فجر میشود. سال ۱۳۷۹ را درحالی بـه اتمام برد کـه یک مجموعه تلویزیونی و یک فیلم سینمایی رابه کارنامهاش اضافه کرده بود.
ژاله علو = مهتاب کرامتی
“مریم مقدس” بازهم یک اثر تاریخی مذهبی بـه کارگردانی شهریار بحرانی بود؛ کـه بـه صورت فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته شد و بهشت ازآن تـو تجربهای متفاوت از علیرضا داوودنژاد بود کـه بازی خوب کرامتی بـه آن جلوه داد. سال ۱۳۸۰ تنها بـه بازی در مجموعه تلویزیونی خاک سرخ میپردازد کـه نخستین تجربه تلویزیونی حاتمی کیا محسوب می شود.
او در نقش یک زن جنوبی کـه بـه دنبال دخترش می گردد برای دومین بار رویاروی پرویز پرستویی قرار می گیرد کـه شاید تا بـه امروز بهترین بازی کرامتی دریک اثر محسوب می شود. پس ازآن درسال 81 در اکشن ملاقات با طوطی همراه با ماهایا پطروسیان و محمدرضا متواضع ظاهر می شود کـه دومین همکاری او علیرضا داوودنژاد محسوب میشود.
شاه خاموش درسال بعد بـه کارگردانی همایون شهنواز تجربه ناموفقی تاریخی بودو نتوانست هیچ موفقیتی را برای او در پی داشته باشد. هشت پا حاصل سومین همکاری او با علیرضا داودنژاد میباشد. پس ازآن در همکاری با سیروس الوند رستگاری در هشت و بیست دقیقه را بازی کرد کـه در آن با شهاب حسینی و بهرام رادان هم بازی اسـت
وی درسال 85 نیز در دو فیلم آدم و پاداش سکوت بـه ایفای نقش پرداخت. کرامتی درسال 87 بـه پروژه بیست عبدالرضا کاهانی میپیوندد و با درخشندگی خود دراین فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن مکمل از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر می شود.
کرامتی درسال 89 در فیلم موفق “آلزایمر” بازی کرد. وی درسال 90 در فیلم “زندگی خصوصی آقا و خانم میم” همبازی ابراهیم حاتمی کیا و حمید فرخنژاد شد. کرامتی درسال 93 با بازی در فیلم “عصر یخبندان” بـه کارگردانی مصطفی کیایی نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر شد و بازی او مورد تحسین قرار گرفت.
فیلم های سینمایی مهتاب کرامتی
تیزر جشنواره فیلم باتومی «۲۰۱۷»
جاده قدیم «۱۳۹۶»
مزار شریف «۱۳۹۳»
عصر یخبندان «۱۳۹۳»
ارغوان «۱۳۹۳»
جامهدران «۱۳۹۳»
رستاخیز «۱۳۹۲»
فرزند چهارم «۱۳۹۱»
آلزایمر «۱۳۸۹»
تردید «۱۳۸۷»
آتش سبز «۱۳۸۶»
زنها فرشتهاند «۱۳۸۶»
رستگاری در هشت و بیست دقیقه «۱۳۸۳»
هشتپا «۱۳۸۳»
مجموعه تلویزیونی مهتاب کرامتی
خاک سرخ «مجموعه، ابراهیم حاتمیکیا، ۸۰–۱۳۷۹»
مریم مقدس «مجموعه، شهریار بحرانی، ۱۳۷۹»
مردان آنجلس «مجموعه، فرجالله سلحشور، ۷۷–۱۳۷۶»
مستند
صفرتا سکو «تهیهکننده مهتاب کرامتی ۱۳۹۵»
جوایز مهتاب کرامتی
بهترین بازیگر زن در جشنواره بین المللی فیلم تامیل نادو «۲۰۱۶». بهترین بازیگر زن در جشنواره بین المللی فیلم ایماجین ایندیا «۲۰۱۵». دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن در جشنواره بین المللی فیلم شهر «۱۳۹۴». بهترین بازیگر زن در جشنواره فیلم باتومی «۲۰۱۳». دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن در جشنواره فیلم فجر «۱۳۸۹». برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن در جشنواره فیلم فجر «۱۳۸۷»
اینستاگرام مهتاب کرامتی
mahtab.keramati@
و در ادامه مصاحبه با مهتاب کرامتی
در ادامه با این بازیگر درباره جشنواره قصهگویی، کیفیت آثاری کـه مورد داوری قرار داده و جایگاه قصه و قصهگویی در ایران بـه صحبت نشستیم کـه مشروح آنرا در زیر میخوانید.
نخستین قصه ای کـه بخاطر میآورید چیست و چـه کسی آنرا برای شـما تعریف کرد؟
بنظر مـن قصهشنیدن برای همه ی جذاب اسـت و ارتباطی بـه سن کسی ندارد. هرچند قصهگویی خیلی سخت اسـت، اما مـن بـه این دلیل درکنار داوران بیستویکمین جشنواره قصهگویی قرار گرفتم کـه قصهشنیدن را دوست دارم. قصهشنیدن ارتباط مستقیمی با حال خوب دارد و انسان رابه رؤیا نزدیک میکند. قصهای کـه همیشه در ذهنم مانده اسـت و مادربزرگم برایم تعریف می کرد و جذاب بود.
قصه «سنگ صبور» بود کـه اتفاقا آن رابه شکل دیگری در سینما در فیلم «آتش سبز» بـه نویسندگی و کارگردانی محمدرضا اصلانی تجربه کردم. مـن بـهخاطر علاقهای کـه بـه قصه و داستان دارم، دراین سالها داستان زیاد خواندهام، اما یکی از داستانهایی کـه خیلی روی مـن تأثیرگذار بود، «بابا لنگدراز» اسـت، حتی چندبار بـه این داستان برگشتم و هنوز هم برایم جذاب اسـت و بـه نظرم این خاصیت قصهگویی اسـت.
همه ی مـا باید از شرایط و فضای جشنواره قصهگویی استفاده کنیم، چون در همین جشنواره پدربزرگ و مادربزرگهایی را می بینیم کـه قصههایشان رابا مـا شریک می شوند و این موضوع بینهایت جذاب اسـت. نکته جالب در جشنواره قصهگویی برای مـن این بود کـه کودکان قصههای جذاب و زیبایی نقل میکنند و این بـه آن معناست کـه والدین و پدربزرگ و مادربزرگشان برای آنها قصه گفته و این کودکان نیز قصهگویی را یاد گرفتهاند.
فکر میکنید چرا از رونق قصهگویی کاسته شده اسـت؟ آیا عواملی مانند پیشرفت تکنولوژی دراین مورد مؤثر اسـت؟
تکنولوژی، هم می تواند کمککننده باشد و هم ویرانگر. تکنولوژی اگر مـا را از فضای خانه، خانواده، دورهمی، قصهگویی و قصهشنیدن و گفت و گو باهم دور کند، خیلی ویرانگر اسـت، اما اگر بـه مـا کمک کند تا قصههای مـا زنده بمانند، نقطه قوت محسوب می شود.
شاید یکی از عواملی کـه قصهگویی از رونق افتاده اسـت، حال بد انسانهاست و این کـه در همه ی حال اخبار بد بـه گوش مـا می رسد و این سبب شده مـا حالوحوصله قصهشنیدن نداشته باشیم، اما اگر خودمان رابه دنیای قصهها بسپاریم حالمان خوب می شود. امکان ندارد کسی قصه خوبی بشنود و حالش خوب نشود.
وقتی کـه آثار ارسالی بـه جشنواره را داوری می کردید چـه حسی داشتید؟
وقتی در حال داوری آثار جشنواره قصهگویی از زبان کودکان، بزرگسالان و مادربزرگها و پدربزرگها بودم، حالم خیلی خوب بود. با خودم فکر می کردم کاش قصهگویی کمرنگ نشود. کوچکشدن خانوادهها، کمشدن تعداد خواهر و برادرها، دوربودن اعضای خانواده از هم و کمشدن درکنار همبودنها، بنظر مـن سبب کمرنگشدن قصهگوییها شده اسـت.
از قصهگویی در شب یلدا خاطرهای دارید؟
از شب یلدا خاطرههای زیادی دارم. بـه نظرم این سنتهای خوبمان باید زنده بمانند تا برای کودکان نسل جدید هم آشنا باشند. مـن دورهمبودن را دراین سنتها تجربه کردم؛ ولی اگر قرار باشد این سنتها و فرهنگمان کمرنگتر شود، قطعا کودکان مـا نیز اینها را از یاد می برند و این جا وظیفه ماست کـه ازآن پیشگیری کنیم. همیشه شب یلدا برای مـا خاطره قصهگویی و دورهمبودن خانواده را دارد.
شاید دراین شب، کتابخواندن و ضربالمثل تعریفکردن و قصهگویی، خاطرات خوشی را برای مـا بـه همراه داشته باشد. کاش این موضوع حذف و کمرنگ نشود و زمانی کـه اعضای خانواده کنار هم هستند، سرشان در گوشی موبایل نباشد و باهم صحبت کنند و حال خوب را درخانواده بـه جریان بیندازند. قصهگویی در شب یلدا کـه بلندترین شب سال اسـت، در فضای تلخ امروز جهانی کـه بیشتر خبرهای بد بـه همراه دارد، میتواند بـه مـا انرژی دهد.
بیشتر از خاطره قصهگویی در شب یلدا و دورهمیهای خانوادگی، ضربالمثلهایی کـه پدربزرگ و مادربزرگها برایمان می گفتند، خندهها و گفتوشنودها در ذهن مـن مانده اسـت. البته این کـه همه ی بنشینیم و کسی برایمان قصه بگوید، مختص بـه شب یلدا نبود و همیشه بـه یاد دارم برای خوابهای بعدازظهر، منتظر قصههای پدربزرگ و مادربزرگم بودم.
بـه نظرتان تلاش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای ثبت شب یلدا بـهعنوان شب قصهگویی در تقویم، اتفاق خوبی اسـت و تأثیری در پررنگشدن نقش قصهگویی خواهد داشت؟
حتماً اتفاق خوبی خواهد بود. اولا باید شب یلدا بـهعنوان یکی از سنتهای زیبای ایرانی کـه از دوران کهن ایرانیان آنرا جشن میگرفتند، حفظ شود و ثانیا این کـه تبدیل بـه شب قصهگویی شود. باید برای این امر مهم، فرهنگسازی و فضاسازی کنیم و مراسم مختلفی دراین زمینه ترتیب دهیم تا این شب بـهعنوان شب قصهگویی بـه مرور میان خردسالان و کودکان و حتی بزرگترها جا بیفتد.
چـه اقدامات و کارهایی میتوانیم انجام دهیم تا قصهگویی مثل گذشته رونق بگیرد؟
بنظر مـن باید قصهها را زنده نگه داشت. برای بچهها فضای مناسب فراهم کرد و بـه قصههایشان گوش داد و قصهگویی یادشان داد. هم چنین بهتر اسـت قصهگویی در مدارس و مهدکودکها آموزش داده شود و جشنوارههایی نظیر جشنواره قصهگویی بیشتر شکل بگیرد. می دانم کـه امسال بیستویکمین دوره جشنواره قصهگویی اسـت؛ اما خود مـن حتی با این جشنواره آشنا نبودم.
فکر میکنید چـه کاری می توانیم انجام دهیم تا قصهها نسبت بـه گذشته متنوعتر شود؟
همان طور کـه سینمای مـا فرق کرده و ادبیات مـا بدلیل سرعت بالای زندگی، بـه سمت مینیمالیستشدن رفته اسـت، شاید باید توجه ویژهای بـه قصههای کوتاه داشته باشیم و بـه نظرم روندی کـه تا بـه امروز دراین زمینه طی شده، خیلی خوب هم جواب داده اسـت.
از طرف دیگر برخورد با نوجوانان و جوانان در زمینه فرهنگسازی قصهگویی، وظیفه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اسـت کـه باید نمود گستردهتر و پرشورتری داشته باشد.
فکر میکنید جشنواره قصهگویی چقدر میتواند بر رونق قصهگویی در کشور مؤثر باشد؟
قطعا جشنوارههایی نظیر جشنواره قصهگویی در فرهنگسازی بین کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان برای رواج قصهگویی مؤثر خواهد بودو نتیجه آنرا درسالهای بعد شاهد خواهیم بود.
بـه نظرم جشنواره قصهگویی نتایج مثبتی بـه همراه خواهد داشت و طبعا این جشنواره مخاطبان خودش را نیز دارد. امیدوارم امسال کـه جشنواره شکل و شمایل متفاوتی دارد، باعث شود درسال آینده بازتاب گستردهتر و مخاطبان بیشتری هم داشته باشد.
محاسبهتان از قصههایی کـه در جشنواره روایت شد، چـه بود؟
مـن دو بخش از جشنواره یعنی بخش بینالملل و بخش قصهگویی ۹۰ثانیهای را دیدم. دربخش بینالملل کـه کمی با آن آشنایی داشتم، دیدن این کـه از فضا، لباس، زبان بدن، بیان و داستانهای تأثیرگذار برای قصهگویی استفاده کرده بودند، برایم جالب و تجربه متفاوتی بود. در داوری بخش قصهگویی ۹۰ثانیهای، کار سختی را انجام دادیم.
چون مـا از قصهگویی یک پدر بزرگ 70 ساله تا قصه گویی یک کودک 7 ساله داشتیم و هردو خیلی شیرین داستانهایشان را روایت کرده بودند. رقابت در اینبخش سنگین بود امّا برای شخص مـن تجربه فوقالعاده ای بودو ضمن این کـه داوری میکردم 180 قصه شنیدم کـه خیلی ازآنها خوب بودند و با شنیدن آنها خاطرات خوب و برخی مواقع خاطرات غم انگیزی برایم زنده شد.