سوءتفاهمی به نام پیشکسوت


سوءتفاهمی به نام پیشکسوت

کاش با آزمون و خطاهایی از جنس دادن تیم به پیشکسوتان، کاری نکنیم که حیات حرفه‌ای و اقتصادی دو باشگاه یک بار دیگر به خطر بیفتد. هر کاری، کاردان و متخصص خاص خودش را می‌خواهد.

سوءتفاهمی به نام پیشکسوت به گزارش ایران اکونومیست؛ روزنامه دنیای اقتصاد در نقدی بر واگذاری پرسپولیس به ستاره‌های بازنشسته این تیم نوشت: «این روزها یک‌ بار دیگر بحث واگذاری پرسپولیس و استقلال به بخش‌ خصوصی سر زبان‌ها افتاده است. هیات وزیران که چهار سال پیش با استناد به «فرهنگی» بودن سرخابی‌ها پروژه واگذاری آنها را متوقف کرد، این بار با ابطال مصوبه قبلی بار دیگر مصمم به خصوصی‌سازی این دو باشگاه پرهوادار شده است. این در حالی است که در فاصله اتخاذ این دو تصمیم کاملا متناقض، نه رئیس‌جمهوری تغییر کرده، نه ترکیب کلی وزرا و گرایش‌های سیاسی و اقتصادی قوه‌ مجریه متحول شده و نه پیشوند بحث‌برانگیز «فرهنگی» از کنار نام پرسپولیس و استقلال حذف شده است. به این ترتیب روشن نیست چرا چهار سال پیش خصوصی‌سازی سرخابی‌ها ناممکن بود و حالا ممکن شده است. این البته تنها سوال و ابهام تصمیم اخیر در مورد دو قطب سنتی فوتبال کشور نیست.
نگرانی مهم‌تر به سرنوشت نامطلوب عمده تیم‌های خصوصی فوتبال در ایران مربوط می‌شود. وقتی به یاد می‌آوریم تیم‌هایی مثل ابومسلم مشهد، استقلال اهواز، استیل‌آذین و... چطور بعد از واگذاری به بخش‌ خصوصی رو به اضمحلال رفتند، به هواداران حق می‌دهیم که نگران سرنوشت تیم‌های محبوب‌شان باشند. به هر حال مشکلاتی مثل مسدود بودن مجاری درآمدزایی در فوتبال ایران ممکن است بخش‌ خصوصی را در درازمدت برای اداره پرسپولیس و استقلال دچار مشکل کند. حالا‌ گیریم که این دو تیم به لطف بنیه و پشتوانه اجتماعی عظیمی که دارند نابود نشوند اما اگر ناتوانی در اداره آنها منجر به تضعیف این دو تیم و لطمه خوردن برند سرخابی‌ها شود، همین هم خسران بزرگی خواهد بود. از سوی دیگر به تازگی برخی خصوصی‌سازی‌های ناموفق در حوزه صنعت اتفاق افتاده که نماد متاخر و تمام‌عیارش نیشکر هفت‌تپه است؛ آن چه شائبه تسری این تجارب ناموفق به عرصه ورزش را هم تقویت می‌کند.
مجموعه این مسائل، یک فضای مبهم پیرامون واگذاری پرسپولیس و استقلال به وجود آورده که طبعا مردم را هم نگران می‌کند. این اما همه ماجرا نیست. مشکل دیگری که هر بار با طرح خصوصی‌سازی سرخابی‌ها به وجود می‌آید و این مرتبه هم به شکل جدی‌تری احساس می‌شود، مساله «سهم‌خواهی» است. به‌ طور مشخص برخی پیشکسوتان پرسپولیس همیشه مدعی بوده‌اند اگر قرار به واگذاری باشگاه است، تیم باید در اختیار آنها قرار بگیرد، چون برایش زحمت کشیده‌اند. این مطالبه همیشه وجود داشته، اما این بار جدی‌تر هم شده است، چون بازیکنان بازنشسته پرسپولیس این دفعه متشکل و ساختارمند شده‌اند و شرکت «پیشکسوتان‌کهن» را ایجاد کرده‌اند.
شرکتی که رهبر معنوی آن علی پروین، نامدارترین پرسپولیسی ایران است و از قضا اخیرا به دفعات خواهان انتقال سهام سرخ‌ها به همین شرکت شده. کار به جایی رسیده که پروین در واکنش به شایعه قیمت ۵۰۰ میلیارد تومانی پرسپولیس در مزایده، گفته شرکت پیشکسوتان کهن قدرت خرید باشگاه با هر رقمی را دارد. فارغ از این که این ادعا مبتنی بر واقعیات اقتصادی شرکت مزبور است یا تنها نوعی بلوف به‌ نظر می‌رسد، الان اصل مساله احتمال واگذاری پرسپولیس به پیشکسوتان باشگاه باعث نگرانی افکار عمومی شده است. روز پنج‌شنبه در حاشیه بازی نمادین و دوستانه تیم فعلی پرسپولیس با پیشکسوتان باشگاه، تعداد زیادی از سرخپوشان قدیمی از ضرورت واگذاری تیم به آنها سخن گفتند؛ از جمله ضیا عربشاهی که گفته بود: «اگر تیم را نمی‌فروشید، لااقل ۱۰ ساله به ما اجاره بدهید.» اما آیا واقعا این نسخه به صلاح باشگاه است؟ سوال مهم‌تر این که چرا در پروسه واگذاری احتمالی، پیشکسوتان پرسپولیس باید اولویت بالاتری نسبت به سایرین داشته باشند؟ فقط به این دلیل که یک روز در این باشگاه توپ زده‌اند؟ پس فاکتورهای مهمی مثل تجربه و تخصص چه می‌شود؟
با همه حس قدردانی و احترامی که باید برای ستاره‌های قدیمی و بازنشسته قائل بود، واقعیت کلیدی آن است که پیشکسوتان فوتبال به خودی خود نه مربیان خوبی هستند و نه لزوما مدیران و مالکان و کارشناسان توانمندی به‌ شمار می‌آیند. ممکن است یک بازیکن بازنشسته که تحصیلات مرتبط انجام داده و تجربه مناسبی هم اندوخته، بعد از آویختن کفش‌ها بتواند مدیریت یک باشگاه را قبول کند یا روی نیمکت مربیگری بنشیند که در این صورت حضورش حتما منشأ خیر خواهد بود، اما این که گمان کنیم یک نفر صرفا به‌ دلیل این که روزی فوتبالیست بوده گزینه مناسب برای اشغال این پست‌ها محسوب می‌شود، یک باور غلط و مخرب است که پیش از این امتحانش را به دفعات پس داده. چقدر فوتبالیست پرآوازه دیده‌ایم که در کار مربیگری موفق نبوده‌اند؟
داستان مدیریت و مالکیت هم همین است؛ مگر علی پروین که امروز داعیه تملک پرسپولیس را دارد، در اداره باشگاه به مراتب کم‌دردسرتری مثل استیل‌آذین موفق بود؟ حسین هدایتی کلید باشگاه را با اختیارات تام به سلطان داد اما دیدیم که استیل‌آذین چه سرنوشتی پیدا کرد و حتی چه اختلافات مالی شگفت‌انگیزی بین پروین و هدایتی پیش آمد. اصلا مگر سال ۹۱ خود پروین با سمت نامتعارف «مدیر راهبری» پرسپولیس امضای نهایی را پای استخدام مانوئل ژوزه برای نیمکت این تیم نزد؟ این نشانه‌ها را باید جدی گرفت. یادمان باشد یکی از دروازه‌بان‌های پیشین پرسپولیس چند ماه قبل از جام‌ جهانی با انتشار پستی توهین‌آمیز روی صفحه شخصی‌اش علیرضا بیرانوند را با کپسول آتش‌نشانی مقایسه کرده بود اما دیدیم که علی در جام‌ جهانی و پس از آن در لیگ قهرمانان آسیا چه کرد.
شکی وجود ندارد که ادامه تصدی‌گری دولت بر سرخابی‌ها درست نیست و ممکن است مثل گذشته مدیران نابلدی به کار دعوت شوند که حضورشان جز زیان‌های هنگفت نتیجه دیگری نداشته باشد، اما فراموش نکنیم نسخه سعادتمند کردن این دو تیم، اتکا به عواطف و احساسات هم نیست. در این چند سال با حربه‌های نه‌چندان استانداردی مثل استفاده از سامانه‌های پیامکی و اسپانسرهای شبه‌دولتی، به هر زحمتی بود یک خودکفایی ضمنی در پرسپولیس و استقلال به وجود آمد و بخش زیادی از بدهی‌های تاریخی آنها پرداخت شد. کاش با آزمون و خطاهایی از جنس دادن تیم به پیشکسوتان، کاری نکنیم که حیات حرفه‌ای و اقتصادی دو باشگاه یک بار دیگر به خطر بیفتد. هر کاری، کاردان و متخصص خاص خودش را می‌خواهد. موقعیت اصلی پیشکسوتان، در گردهمایی‌ها و جشن‌های تجلیل هرازگاهی است؛ شبیه آنچه پنج‌شنبه در زمین تمرین پرسپولیس اتفاق افتاد و قاب‌های بسیار زیبایی هم خلق کرد.»


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

دانلود آهنگ علی زند وکیلی غمگین ترین آهنگ