مرضیه برومند: قصه‌گو باید قصه خودش را بگوید


مرضیه برومند: قصه‌گو باید قصه خودش را بگوید

تهران-ایرنا- مرضیه برومند، معتقد است، برای قصه گفتن باید قصه خودمان را بگوییم، کنجکاو باشیم و کتاب بخوانیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، مرضیه برومند در مراسم بزرگداشت خود که شامگاه یک‌شنبه در کتابخانه ملی برگزار شد، با مطرح کردن این سوال که چگونه قصه بگوییم، گفت: من فکر نمی‌کنم که قاعده خاصی وجود داشته باشد، قصه‌گویی کاری غریزی است و اکتسابی نیست، باید از آغاز در ذات هنرمند وجود داشته باشد. درباره من این غریزه کنجکاوی توجه و دقت به اطرافم بوده و بازگو کردن آن‌چه به نظرم جالب بود. من در هشت سالگی اتفاقات را می‌دیدم و قصه‌شان را تعریف می‌کردم. من هنوز هم کنجکاو و فضول به دنبال قصه‌های مردم هستم. من در دبستان گروه تئاتر داشتم و در سال‌های دبیرستان با حضور دوستی چون سوسن تسلیمی، کارهای بیشتری کردم. من همیشه بازیگوش بودم، حتی در دانشگاه هم به شیطنت ادامه دادم و تا تعهد دادن هم رفتم.
این کارگردان افزود: خانه ما پر از دیوان شعر بود، از همان بچگی از طریق کتابخانه پدرم، با کتاب‌ها دوست شدم. مادرم هم باید ما را هر هفته به سینما می‌برد و اگر خودش نمی‌توانست، به یکی از آشنایان می‌سپرد و ما هیچ اتفاقی برایمان نمی‌افتاد. در 13 سالگی، اتفاق عجیبی افتاد، دبیر شیمی ما گفت کتابخانه راه بیندازیم و یک قوطی به ما داد که آن را پر از پول کنیم. ما از راه‌های مختلف پول جمع کردیم و حتی به زور از بچه‌ها و خانواده‌هایمان پول گرفتیم، وقتی قوطی پر شد، با راهنمایی خانم هاشمی کتاب‌ها را خریدیم و در کتابخانه چیدیم.
برومند ادامه داد: ما باید هفته‌ای یک کتاب می‌خواندیم، در همین حال شیمی ما هم بهتر شد. ما به لطف خانم هاشمی، زنگ کتاب داشتیم، من در این کتاب‌ها، به سرزمین‌شان سفر کردم، دردها و رنج‌ها را لمس کردم و قصه پناهی شد که حرف بزنم و آرمان‌هایم را تصویر کنم. من هر چه ساختم به آن باور دارم، من به خیر و شر مطلق اعتقاد ندارم و در کارهایم، آدم تمام خوب و تمام بد ندارم. من شخصیت‌های کارهایی که کرده‌ام را همیشه دوست داشتم و به آن‌ها حق دادم، البته همیشه یک نفر بوده که کار درست را انجام بدهد.
وی افزد: من هرگز در قصه‌هایم آب نبستم اما حالا که به عقب برمی‌گردم می‌بینم ریتم برخی کارهایم، کند بوده. من دوست ندارم مخاطبم را آزار بدهم، به همین دلیل حتی غمگین‌ترین موضوعات را غم‌آلود مطرح نکرده‌ام، من به آینده امیدوارم. من در جواب این سوال که چگونه قصه بنویسیم می‌گویم، هر کدام فقط باید قصه خودمان را بگوییم، این قصه حتما درست است و مخاطب دارد.
برومند در پایان از حاضران خواست به یاد معلمش، خانم منظر هاشمی سیاهپوش، کف بزنند.
** بارسقیان: موش‌های برومند، چهره عبوث تلویزیون را جویدند
سرگه بارسقیان، هنرمند و منتقد گفت: من از نسلی هستم که با عروسک‌های تلویزیونش بالید و برومند شد. سال 63 روزنامه کیهان نوشت: «موش‌های ایرانی هم اکنون یکی از سریال‌های پربیننده کودکان ژاپنی، چینی و الجزایری است.» این موش‌ها پیش‌تر چهره عبوث تلویزیون رنگ‌ندیده و جنگ‌دیده را جویده بودند؛ در سال 60 در هیاهوی شعار «همه ایران را مدرسه کنیم». «مدرسه موش‌ها» در آن یک‌دستی پساانقلابی سال 60، موش‌هایی گونه‌گون داشت، تیپ‌هایی متفاوت با سلایق مختلف؛ کارگردانش می‌گفت کار ما قوی نیست اما در میان برنامه‌های فعلی تلویزیون کار خوبی است، خشک و جدی نیست، آموزش را از طریق طنز بیان می‌کند. در خاطره مادران و پدران کم سن و سال دهه شصت احترام برومند ماندگار بود و حالا برای فرزندان‌شان مرضیه برومند. دانش‌آموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران که موش‌ها را به دست کسانی مانند ایرج طهماسب، حمید جبلی، سیمین معتمدآریا و دیگرانی سپرد که سال‌ها بعد به عروسک‌های تلویزیونی جان دادند.
وی افزود: برومند خانه‌ای ساخت که در آن جوجه و گربه و سگ یک خانواده شده بودند، همزیستی مسالمت‌آمیزی که زیر سایه مادربزرگ شکل گرفته بود. با الهامی که برومند از خانه ننه حلیمه گرفت؛ مامای ده «بشم» حوالی بندرانزلی که شوهرش نطافت‌چی مجتمع‌های خزرویلا بود. خانه‌ای به گفته احترام خانم برومند «پر از سگ و گربه و غاز و اردک و مرغ و خروسی و گاو» بود. خانه مادربزرگه در کلاردشت آن وقت‌ها بکر، برپا شد، آن خانه رویایی، بیننده موش‌ندیده اما موشک‌دیده را آرام جان بود. در «خونه مادربزرگه» انسان در هیات عروسک وارد دنیای حیوانات شد، تجربه‌ای جدید که دیگر تکرار نشد. چنانکه در «الو الو من جوجوام» محصول سال 73 این عروسک‌ها بودند که وارد دنیای انسان‌ها شدند.
بارسقیان به «زیزی‌گولو» اشاره کرد و ادامه داد: این عروسک در «قصه‌های تا‌به‌تا» موجود بی‌مثال و بی‌مانندی بود که آرزوهای آدم بزرگ‌ها در زندگی روزمره را برآورده می‌کرد. یک سال مانده به برآوردن جنبش اصلاحی در ایران، قهرمانی عروسکی در قاب تلویزیون جا گرفته بود که با وردی، آرزو را محقق می‌کرد، گویی نشانه‌ای از استیصال انسان شهرنشین در هیاهوی آهن و آدم بود. این تنها باری بود که کاراکتری از سوی برومند خلق می‌شد که مابه‌ازایی در جهان واقعی نداشت. موجودی که با فارسی سلیس خود نشان می‌داد کاملا ایرانی است. زی‌زی‌گولو آرزوکننده را در موقعیتی قرار داد که تصمیم بگیرد، به او حق اختیار داد تا هر دو موقعیت را تجربه کند و آرزو‌ها برگشت‌پذیر شدند بی‌آن‌که در بازگشت، موقعیتی بد‌تر از آنچه هست در انتظارش باشد.
او در ادامه گفت: در سال 93، برومند از شهر واقعی به شهر خیالی موش‌ها بازگشت، «شهر موش‌ها 2» حکایت 30 سال بزرگ‌تر شدن موش‌هایی است که زندگی امروزه دارند؛ با نسل جدیدی از موش‌های حاصل ازدواج آنان. در شهر موش‌ها 2 یک «غیر»، «بچه گربه سفید» (پیشو) پیدا و توسط موش‌ها نگهداری می‌شود؛ اینجا گربه‌ها به دو گونه سیاه و سفید تقسیم می‌شوند؛ اسمشو نبر سیاه است و پیشو سفید، برومند اما دنیای واقعی را در شهر موش‌ها 2 بازسازی نکرده، بلکه دنیای واقعی را به شهر موش‌ها برد و شهرنشینی انسان‌گونه را برای موش‌ها خلق کرد. این دگرگونی همچنان برومند را در هفتمین دهه عمرش به خالق دنیاهای نوین تبدیل کرده است، نوستالژی‌ساز امروزی و ایده‌پرداز خاطره‌باز نسل ما.
** اثباتی: هویت فردی برومند خاله مرضیه قصه‌گوی مهربان است
امیر اثباتی، طراح صحنه و از همکاران قدیمی مرضیه برومند، با اشاره به هویت اجتماعی هنرمندان گفت: هویت هنرمند معمولا با ویژگی‌های آثارش ارتباط مستقیمی دارد، هنرمندان غالبا تلاش می‌کنند در صحنه‌های اجتماعی تصویری ارائه کنند که با دیدگاه‌ها و آموزه‌های آثارشان انطباق داشته باشد. ما صرفاً با اثر روبه‌رو هستیم و اگر قرار باشد به بررسی و تحلیل آن بپردازیم، شناخت صاحب اثر چه بسا که به سختی امکان‌پذیر باشد. اثر وقتی از صاحبش جدا می‌شود و در ارتباط با مخاطب قرار می‌گیرد، به پدیده‌ای مستقل از خالق آن و تأویل پذیر در مکان‌ها و زمان‌ها و در نسبت با مخاطبان مختلف تبدیل می‌شود. هویت اجتماعی هر هنرمند از همان تصویری شکل می‌گیرد که اثر و مخاطب در زمینه و زمانه‌ معین باهم می‌سازند. پس، از منظر مردم و افکار عمومی، یک هنرمند می‌شود مبارز و مسئول و متعهد، دیگری می‌شود برج عاج نشین و مردم‌گریز و دور از واقعیات، و دیگری نان به نرخ روز خور و فرصت‌طلب. تعریف‌ها و طبقه‌بندی‌های دیگری را هم می‌توان برشمرد. هویت فردی هنرمند اما پنهان است؛ یا بهتر است بگوییم ظاهراً پنهان است چراکه گاهی با کمی دقت در گوشه و کنار اثر نشانه‌هایی از خالق آن دیده می‌شود. اما درواقع قرار نیست مخاطب حتماً شخص هنرمند را بشناسد. اثرش را می‌بیند، می‌خواند، گوش می‌کند و برهمان اساس قضاوت می‌کند. هنرمند هم زندگی شخصی و خصوصی و ویژگی‌ها و هویت فردی خودش را دارد که ممکن است با هویت و تصویر اجتماعی‌اش منطبق باشد یا نباشد. اگر کنجکاو باشیم البته ممکن است شناخت بیشتری از خود هنرمند به دست بیاوریم و در این صورت با ابعاد و لایه‌هایی از آثارش روبرو می‌شویم که احتمالا جالب است؛ مثلا همین مرضیه خانم برومند که به افتخارش اینجا جمع شده‌ایم.
وی افزود: هویت اجتماعی خانم برومند چنین چیزی است: فیلم‌‌سازی که بیشتر برای مخاطب کودک و نوجوان می‌سازد، رویکردی تربیتی و آموزشی دارد، قصه‌گوست، در زمینه نمایش عروسکی از قدماست و برای سروسامان دادن به اصحاب عروسک و عروسک‌گردانی فعالیت می‌کند. گه‌گاهی هم درباره مسائل اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی اظهار نظر می‌کند و همیشه به صراحت و تندی؛ اظهاراتی که شاید با نظرات رایج چندان همخوانی نداشته باشد. به نظرمن، برومند از معدود هنرمندانی است که ظاهر و باطنش یکی است، یا تفاوت آن خیلی ناچیز است. مرضیه برومند در اصل مرضیه سادات برومند یزدی است. فرزند پدری سنتی و مذهبی با اصلیت یزدی که محدودیت ویژه‌ای برای فرزندانش قائل نمی‌شد و مادری که اگر هم سواد نداشت، با یادداشت‌های تصویری برای فرزندانش پیغام می‌گذاشت؛ اهل سینما رفتن بود. مرضیه برومند بزرگ شده میدان کلانتریِ خیابان دلگشا و بعدتر چهارراه آبسردار است، نزدیک میدان ژاله که ترکیبی است از محله‌هایی با بافت قدیمی و محله‌هایی نوساز در کنارهم. او با ورود به دانشکده هنرهای زیبا از آموزشی علمی و مدرن برخوردار می‌شود، در عین حال فاصله‌ای بسیار طولانی را از دنیای نسبتا سنتیِ اطراف میدان ژاله تا دنیای گسترده‌ای که از حوالی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز می‌شود و تا فرهنگ‌های کشورهای دیگر ادامه می‌یابد، طی می‌کند.
اثباتی ادامه داد: خودآگاهی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، همچنین بیان مؤثرتر از طریق تئاتر را در همین دوره تجربه می‌کند. این تجربه بعدتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پربارتر می‌شود و در تلویزیون با آموزه‌های حاصل از روبرو شدن با مخاطب وسیع، تکامل پیدا می‌کند. این پشتوانه از مرضیه برومند تولیدکننده‌، نویسنده، کارگردان، تهیه‌کننده‌ای ساخت که کارش را بلد است و ابعاد و ظرفیت‌های رسانه‌های مختلف را می‌شناسد و با مدیریت عوامل گروهش به نتایج دلخواهش می‌رسد. راز پرمخاطب و محبوب بودن اغلب کارهای مرضیه برومند در همین تجربه و تمرین‌هاست. مرضیه برومند ویژگی جالب دیگری هم دارد. او ضمناً زن است! که لابد نباید اهمیتی داشته باشد اما به نظر من این صفت در کارهایش و روند فعالیتش نقش بسیار پررنگی دارد.
وی بیان کرد: از مجرد بودن مرضیه برومند سریع عبور نکنیم. از پوراندخت که مجرد است گفتیم، از اسد، پیرپسرِ آرایشگاه زیبا هم بگوییم و اصرار دوست و آشنا و فامیل برای نجات او از وضعیت ظاهراً معذب تجرد. مرضیه برومند در آرایشگاه زیبا با این مساله شخصی/عمومی بسیار بزرگ‌منشانه و از منظری اخلاقی/انسانی روبه‌رو می‌شود. زنانگیِ در دایره مفاهیم و ارزش‌های مورد نظر او نقش حساس و والایی دارد. مرضیه برومند به همین صفتِ زن بودن در اجتماع و محیط کاری که اساساً مردانه است باید تلاش مضاعفی می‌کرد تا گلیم خود و کارش را از آب بیرون می‌کشید. گمانم جدی بودن او ناشی از کمال‌طلبی‌اش است و برخوردهای گاه خشنش، از نیازش به اِعمال مدیریتی قاطع در محیطی که برای مردان هم خیلی تره خرد نمی‌کنند. اما آخرین و اصلی‌ترین ویژگی شخصی و شاخص هویت فردی مرضیه، خاله مرضیه بودن اوست، او هم خاله و هم عمه است با هفت هشت خواهرزاده و برادر زاده و احساس مادرانه‌ای که نثار بی‌شمار بچه‌ها و خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های سرزمینش می‌کند و با بزرگ شدن‌شان خاله مرضیه هم قصه‌هایش را متناسب با سن و سال آن ها می‌سازد و می‌گوید. هویت فردی او همین است: خاله مرضیه قصه گوی مهربان.
توحیدی: برومند کنشگر اجتماعی است
فرهاد توحیدی، رئیس سابق خانه سینما با اشاره به فعالیت‌های اجتماعی مرضیه برومند، فعالیت‌های صنفی او را نیز در راستای دغدغه اجتماعی‌اش دانست. توحید گفت: ظاهر و باطن برومند یکی است و کارهایش به طور مستقیم با هستی او مرتبط است. درون‌مایه همه حرکت‌های او، معنایی است که در اعماق روحش جریان دارد.
وی افزود: فعالیت صنفی از توسعه جدا نیست و تا زمانی کشور توسعه یافته‌ای نباشیم، فعالیت صنفی هم معنای خود را پیدا را نمی‌کند.فعالیت صنفی یعنی نمایندگی کردن مطالبات مردم از نهادهای مربوط اما باید پاسخگویی رشد کند که بتوان مطالبه کرد، این وضعیت در جوامعی اتفاق می‌افتد که نهاد حزبی داشته باشد اما ما نداریم. برای رشد فعالیت صنفی باید نخبگان در کنار یکدیگر کار کنند و همراه هم مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرند. باید دانشگاهیان و هنرمندان کنار هم راهبرد و رهیافت تولید کنند اما امکان گفت‌وگو میان نخبگان فکری و هنری وجود ندارد.
توحیدی ادامه داد: ما دچار فرهنگ شفاهی و محلی هستیم، چرا توسعه پیدا نمی‌کنیم؟ زیرا باید ساختارها را متحول کنیم و تا نتوانیم ساختارها را مطابق با هویت و شخصیت فردی‌مان شکل بدهیم، این مساله ادامه دارد. شخصیت قومی قبیله‌ای ما، در تقابل با توسعه است و برومند روی این هویت اثر گذاشته است. او در نقش کنشگر اجتماعی دو چیز را هدف گرفته، هم روی منابع تربیتی اثر گذاشته و هم روی ساختارهای مرتبط با شخصیت کار می‌کند. با این روش در حوزه صنفی هم در جایی که باید، اثر می‌گذارد. در تقابل با او، بسیاری افراد هستند که نمی‌خواهند کاریزما شکل بگیرد و او شخصیت کاریزماتیک دارد. اولین فعالیت صنفی او درگیری‌اش با محمد هاشمی رئیس وقت صدا و سیما شکل گرفت. من 30 سال با او همکار بوده‌ام، برومند صراحت لهجه و تمایزهای رفتاری دارد و بر همین اساس دو دهه سرشار از موفقیت را می‌گذراند.

** مسعودی‌نیا: آثار برومند، بازتاب زندگی حقیقی مردم ایران است
علی مسعودی‌نیا، نویسنده و منتقد ادبی، با اشاره به تحولات انقلاب در ایران گفت: چهار دهه از انقلاب ایران می‌گذرد و چه خوش داشته باشیم، چه نه، هنوز هم سیاست و فرهنگ در کشورمان با هم دست به گریبان و گلاویزند. تلویزیون محصول جامعه‌ی مصرفی است. تلویزیون بر خلاف ادعای مسئولان از ابتدا قرار نبوده دانشگاه باشد و چیزی بیاموزاند. وظیفه‌ی نخستش سرگرمی بوده و اگر در گذر سالیان آموزش نیز به کارهایی که از آن برمی‌آید افزوده شده، نباید وظیفه‌ نخستینش را فراموش کرد. در میان این همه مرزبندی سیاسی و اعتقادی و این همه خطوط قرمز ذائقه‌ای، سرگرم ساختن مردم با برنامه‌های تلویزیونی کار دشواری است. طبیعتا امروز و اکنون، مد نظر ما نیست که به زور سکه و اپلیکیشن و قرعه‌کشی و ریالیتی‌شو و اسپانسر چیزی می‌سازند و نامش را برنامه می‌گذارند و می‌کوشند حواس و نگاه بیننده را دقایقی به خود معطوف کنند.
مسعودی‌نیا درباره برنامه‌سازی در دهه‌ی 60 و 70 شمسی، چنین گفت: در این سالها برنامه‌سازی شاخ غولی بود که به این راحتی‌ها نمی‌شد آن را شکست. از دورانی حرف می‌زنیم که اصلا کسی حوصله‌ کودک و نوجوان نداشت تا بخواهد برایشان برنامه هم بسازد. به هر حال فضای ملتهب سیاسی بر کشور حاکم بود و جنگ هم پدیده‌ای نبود که بشود روال عادی فرهنگی را در جامعه پی گرفت. با این حال برخی از بهترین برنامه‌های سرگرم‌کننده برای کودکان و بزرگ‌سالان در همان سال‌های پرمضیقه و پرمشقت ساخته شد.
مسعودی‌نیا، ادامه داد: مرضیه برومند در کنار چند نویسنده و کارگردان دیگر، به خوبی متوجه شد که تصویر مسلط مردم در سینما و تلویزیون با واقعیت موجود در تناقض است. به این معنا که مردم در فیلم‌ها و سریال‌ها هیچ بازتاب واقعی روشنی از خویش نمی‌بینند. بنا به فراخور روزگار همه‌چیز ایدئولوژیزه و کانالیزه شده بود. دوالیته‌ خیر و شر داستان‌های منطبق با سیاست‌های کلان فرهنگی کشور چیده می‌شد و رئالیسم، به آن معنایی که در کلام نورتروپ فرای آمده، قابل ردیابی نیست. پایان قصه‌های مرضیه برومند همیشه خوش است. تقریبا هیچ موردی در کارهای او نمی‌توان یافت که به رستگاری قهرمان و فرجام خوشایند منجر نشود. وجه خوش‌بینانه‌ کلاسیک در کارهای او می‌توان یافت با فرمولی نسبتا فانتزی مبنی بر این که اگر مبتنی بر اخلاق و ارزش‌های انسانی رفتار کنیم به آن‌چه که می‌خواهیم می‌رسیم. در این فرمول البته پیش‌شرطی هم هست؛ به شرطی که سقف آرزوهایمان چندان از موقعیت فعلی‌مان بالاتر نباشد. در این روند قهرمان‌های برومند نه تحولات شگرفی را تجربه می‌کنند و نه به عصیان تمام‌عیاری دست می‌زنند. آن‌ها هر دو عرصه تحول و عصیان را به شکلی بسیار محدود، اخلاقی و با حفظ سنت‌های اجتماعی و خانوادگی از سر می‌گذرانند.
او به قهرمانان زن در آثار برومند اشاره کرد و گفت: برومند چه در آثاری که برای بزرگسالان می‌سازد و چه در آثار مختص کودک و نوجوان، می‌کوشد نقش زن را چشمگیر در نظر بگیرد. زنان آثار برومند هم البته زنان آرمانی و خارق‌العاده‌ای نیستند. حتی گاهی زنان بدجنس و خبیث هم در کارهای او حضور دارند. یعنی همچنان او به شکلی دموکرات از جنسیت بهره می‌جوید. زن‌بودن در آثار برومند خود‌به‌خود ارزش نیست و کاراکتر را محق جلوه نمی‌دهد اما زن‌هایی که والامنشی انسانی خاصی دارند، در برخی از آثار او به مرکز ثقل داستان تبدیل می‌شوند و از آن‌جا که معمولا داستان‌هایش نهاد خانواده را مشت نمونه‌ی خروار اجتماع می‌گیرد، در حقیقت روی نقش مهم اجتماعی زنان تاکید می‌ورزد. زنان داستان‌های برومند سیرت زیبا دارند. هیچ‌کدام زیبایی ظاهری خیره‌کننده‌ای ندارند، چهره‌شان زنانه و جذاب و مهربان است، اما امتیاز اول‌شان زیبایی‌ نیست.
مسعودی‌نیا در پایان گفت: باید از یک خصلت دیگر در آثار برومند نیز یاد کنیم: استفاده از تیپ‌ها و رسته‌های اجتماعی. واضح است که وقتی در داستانی از تیپ استفاده می‌شود، منظور این است که تکیه روی نمونه‌نما بودن کنش‌گران داستان است، نه منحصر به فرد بودن آن‌ها. یعنی تیپ‌ها در آثار او برجسته می‌شوند چون منظور مولف/کارگردان نه آن آدم خاص، که آدم‌هایی از آن دست است. برومند از این تمهید به دو منظور استفاده می‌کند؛ نخست بارز کردن رئالیسم موجود در تنش میان قهرمان با محیط و آدم‌های پیرامونش. یعنی یک آدم در مواجهه با رسته‌هایی که با رفتار تیپیکال خود نماینده‌ سیاق زندگی اجتماعی آن زمانه هستند. کارکرد دیگر تیپ‌ها ایجاد طنز از طریق رفتارهای آشنای اجتماعی است. طنز آثار برومند نه از موقعیت‌ها ساخته می‌شود، نه از شوخی‌های پرتکرار کلامی، او کمدی موقعیت را می‌پسندد. به این ترتیب نوعی کمدی سالم، واقع‌گرایانه و دور از لودگی دارد و معمولا هم به آن‌چه می‌خواهد می‌رسد. کمدی در آثار او آن‌قدری نیست که خنداندن مخاطب را در اولویت قرار دهد. برومند همواره به دنبال یک پیام اخلاقی و انسانی است و در کنار آن گوشه‌ی چشمی به معضلات اجتماعی زمانه‌ خویش دارد و هرگز این هدف را قربانی وجه دیداری آثارش نمی‌کند و شگفت که با این حال از سرگرم کردن مخاطبش هم یک‌ لحظه غافل نمی‌ماند.
در گوشه‌هایی از این برنامه امیرحسین مدرس و مانی نوری به بیان خاطره پرداختند و مرجان پورغلامحسین با خواندن پیامی از کارگردانان نمایش عروسکی از افغانستان، خطاب به مرضیه برومند، او را امید همه کسانی دانست که کار عروسکی می‌کنند.
این برنامه با پخش مستند کوتاهی ساخته پوریا عالمی، درباره مرضیه برومند و آثارش به پایان رسید.
در این نشست، جمعی از هنرمندان، نویسندگان و همکاران مرضیه برومند حضور داشتند.
فراهنگ**9211** 9053


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

عکس پروفایل مخصوص روز زن ،مادر و ولادت حضرت فاطمه (س)