به گزارش خبرنگار مهر، رمان «اعترافات هولناکِ لاکپشت مُرده» نوشته مرتضی برزگر بهتازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب صد و سی و دومین عنوان مجموعه «کتابهای قفسه آبی» است که این ناشر چاپ میکند. کتابهای قفسه آبی، ژانری، قصهگو و جریانمحور هستند.
از مرتضی برزگر پیش از این، رمان «قلب نارنجی فرشته» منتشر شده است. این مجموعهداستان که خرداد امسال چاپ شد، آثاری از این نویسنده را در بر میگرفت که پیش از چاپ در این کتاب، برنده جوایز مختلف ادبی از جمله صادق هدایت، فرشته و ... شده بودند.
فضای داستان «اعترافات لاکپشت مرده...» گروتسک است و سرآغازش از مقطع مرگ همسر جوانِ شخصیت راوی است. زنِ جوان، عجیب و قلدری در بیمارستان میمیرد و همسرش مجبور است با آدمهایی روبرو شود که به او مشکوکاند. در عینحال از این هم میترسد که روح همسرِ مردهاش برایش دردسر درست کند...
راوی این داستان دچار تناقض است چون از طرفی همسرش را دوست دارد و از طرفی هم نمیخواهد روح او برایش ایجاد مشکل کند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
لپهاش گُلی است، گلی و ورمکرده، با رژلب صورتی و خطچشمِ کمرنگ نارنجی. توی این مانتوِ سفید، شبیه پرستارهاست، شبیه نرسها. باید بعد از نمایش، بهاش بگویم یک بیمارستان عالی میشناسم که خوراک خودت است. هم مو بنفش دارد، هم لبهندوانهای و هم پروتز صورتی. این یکی را باید بگذارند توی قسمت تحویل اجساد. اگر مرده من را ببرند پیشش، زنده میشوم.
استاد از شیما میپرسد که آماده است یا نه و رو به جمعیت میگوید ساکت. بعد چشمهاش را میبندد و زیرلب چیزی میخواند و یکهو مچ دست شیما را میکشد بالا. زن خودش را میدهد جلو و برمیگردد عقب. مثل دستگاه شوک است. یاد سینه کانی میافتم که میآمد بالا و ول میشد روی تخت، یادِ لاکپشتها و نهنگهای روش، یادِ بوی گندِ جورابِ پاریزینِ مادرِ کانی.
صدای زن دوباره مردانه میشود. «چیکارم داری نامرد؟ چرا دست از سرم برنمیداری؟»
استاد میگوید «اول بگو ببینم کی هستی؟»
«به تو چه من کیام؟ تو کی هستی؟»
زن دندانهای سیمکشیشدهاش را نشانِ استاد میدهد و چندباری فکش را میکوبد به هم. تلقتلق میکند. بابا اگر بود میگفت «هُشَّ حیوان!» استاد میگوید «من دوستتم. میخوام کمکت کنم.»
«من دوست نمیخوام. برو گمشو.»
بهزاد زیر لبی جواب صدای مردانه را میدهد...
این کتاب با 272 صفحه، شمارگان 700 نسخه و قیمت 34 هزار تومان منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «اعترافات هولناکِ لاکپشت مُرده» نوشته مرتضی برزگر بهتازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب صد و سی و دومین عنوان مجموعه «کتابهای قفسه آبی» است که این ناشر چاپ میکند. کتابهای قفسه آبی، ژانری، قصهگو و جریانمحور هستند.
از مرتضی برزگر پیش از این، رمان «قلب نارنجی فرشته» منتشر شده است. این مجموعهداستان که خرداد امسال چاپ شد، آثاری از این نویسنده را در بر میگرفت که پیش از چاپ در این کتاب، برنده جوایز مختلف ادبی از جمله صادق هدایت، فرشته و ... شده بودند.
فضای داستان «اعترافات لاکپشت مرده...» گروتسک است و سرآغازش از مقطع مرگ همسر جوانِ شخصیت راوی است. زنِ جوان، عجیب و قلدری در بیمارستان میمیرد و همسرش مجبور است با آدمهایی روبرو شود که به او مشکوکاند. در عینحال از این هم میترسد که روح همسرِ مردهاش برایش دردسر درست کند...
راوی این داستان دچار تناقض است چون از طرفی همسرش را دوست دارد و از طرفی هم نمیخواهد روح او برایش ایجاد مشکل کند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
لپهاش گُلی است، گلی و ورمکرده، با رژلب صورتی و خطچشمِ کمرنگ نارنجی. توی این مانتوِ سفید، شبیه پرستارهاست، شبیه نرسها. باید بعد از نمایش، بهاش بگویم یک بیمارستان عالی میشناسم که خوراک خودت است. هم مو بنفش دارد، هم لبهندوانهای و هم پروتز صورتی. این یکی را باید بگذارند توی قسمت تحویل اجساد. اگر مرده من را ببرند پیشش، زنده میشوم.
استاد از شیما میپرسد که آماده است یا نه و رو به جمعیت میگوید ساکت. بعد چشمهاش را میبندد و زیرلب چیزی میخواند و یکهو مچ دست شیما را میکشد بالا. زن خودش را میدهد جلو و برمیگردد عقب. مثل دستگاه شوک است. یاد سینه کانی میافتم که میآمد بالا و ول میشد روی تخت، یادِ لاکپشتها و نهنگهای روش، یادِ بوی گندِ جورابِ پاریزینِ مادرِ کانی.
صدای زن دوباره مردانه میشود. «چیکارم داری نامرد؟ چرا دست از سرم برنمیداری؟»
استاد میگوید «اول بگو ببینم کی هستی؟»
«به تو چه من کیام؟ تو کی هستی؟»
زن دندانهای سیمکشیشدهاش را نشانِ استاد میدهد و چندباری فکش را میکوبد به هم. تلقتلق میکند. بابا اگر بود میگفت «هُشَّ حیوان!» استاد میگوید «من دوستتم. میخوام کمکت کنم.»
«من دوست نمیخوام. برو گمشو.»
بهزاد زیر لبی جواب صدای مردانه را میدهد...
این کتاب با 272 صفحه، شمارگان 700 نسخه و قیمت 34 هزار تومان منتشر شده است.