به گزارش خبرنگار مهر، هفتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع حکمت مدنی در ارتقای کار آمدی جمهوری اسلامی ایران با حضور علیرضا صدرا استاد دانشگاه تهران و با حضور اعضای گروه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:
چکیده
حکمت مدنی در ارتقای کارامدی حکومت جمهوری اسلامی ایران عنوان و موضوع اصلی است. مسئله خاستگاه، جایگاه و نقش حکمت مدنی در چالش ارتقای کارامدی جمهوری اسلامی ایران و فرا رفت از آن می باشد.
مراد رسایی و سازواری ذاتی و درونزادی زیرساخت (نظام ارزشی، بینشی و منش)، ساختار(قانونی و سازمانی) و راهبرد(سیاست) کارآمدی است یا کارآمدسازی زیرساختی، ساختاری و راهبردی می باشد.
منظور سیر و نیل به چشم انداز الگوسازی پیشرفت مدنی جمهوری اسلامی ایران و فراز آینده تا مرز تمدن سازی نوین اسلامی ایرانی می باشد.
سئوال اصلی بحث این است که رابطه و نسبت میان حکمت مدنی و ارتقای کارامدی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ پرسشهای فرعی هم چرایی، چیستی و چگونگی این روند است.
فرضیه بحث هم حکمت مدنی، زیرساخت راهبردی کارامدی ساختاری و راهبردی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
توضیح فرضیه اینکه حکمت مدنی، هستی شناسی و چیستی شناسی نظری و عملی چگونگی و چگونگی شناسی یعنی پدیده و پدیده شناسی(علم) مدنی؛ اجتماعی و سیاسی است. کارآمدی همان بهره وری و اثربخشی بهینه و بسامان می باشد. مراد مصلحت مدنی فراگیر و فرای بازدهی، توفیق و رضایت است. سبب فاعلی(سوژه) حقیقی و یقینی واقعی کمال مدنی، پیشرفت مدنی و سعادت مدنی می باشد. کارآمدی زیرساختی؛ ارزشهای ذاتی و فطری عقلی برهانی و قلبی شهودی از امنیت، آسایش مادی تا آرامش معنوی است. بینش یا نگرش توحیدی و منش یا گرایش انقلابی جمهوری اسلامی ایران و ایرانی می باشد. کارآمدی ساختاری حقوقی و قانونی و نیز سازمانی و اداری تا اجرایی است.
کارآمدی راهبردی همان سیاستهای راهبردی و کلان پیشبر و گذار از چالش ارتقای کارامدی و پیشبرد و فرارفت به چشم انداز فراز آینده کمال، پیشرفت و سعادت مدنی می باشد. کمال مدنی هم رسایی و سازواری ذاتی و درون زادی برونآ است.
پیشرفت مدنی، همان توسعه اقتصادی کمی و کیفی سخت، نیمه سخت و نرم افزاری، توأمان با تعادل سیاسی در جهت تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی می باشد. سعادت مدنی، تأمین آسایش بدنی عمومی و تضمین آرامش باطنی مدنی است. روش، هم تحلیل متن و محتوایی موضوع و آثار و آراء حکمی مدنی می باشد. از حکمت مدنی توحیدی قرآنی و روایی، تا حکمت مدنی اسلامی فاضلی فارابی و حکمت مدنی تقریبی خواجه نصیر تا حکمت متعالی مدنی صدرایی، حکمت مدنی متعالی امام خمینی(ره) و حکمت حیات معقول علامه جعفری است.
پیش درآمد
الف. جهالت مدنی(بسیط و مرکب): کارآمدی تکساحتی - تنازعی
فارابی، مؤسس علم مدنی؛ اجتماعی و سیاسی اعم از دانش مدنی و فلسفه سیاسی در تاریخ و جهان به ویژه اسلام و ایران در فصل پنجم کتاب و گفتمان(نگاه، نظریه و نظام) دانشنامه احصاء علوم.علم مدنی، فقه و کلام، تصریح می نمایند: در آخرین فراز علم مدنی و نیز می گوید: کسانی که به آیین جاهلیت فرمانروایی میکنند، هرگز شایستگی پادشاهی را ندارند، زیرا آنان در هیچ یک از احوال و کردار و سیاست خود، به فلسفه نظری یا به فلسفه عملی نیازی پیدا نمیکنند، بلکه هر یک از آنان به مدد نیروی تجربهای که بر اثر گذشت زمان و ورزیدگی در کارهای حکومتی برایشان حاصل شده، خواهد توانست در شهرها و میان مردمی که زیر فرمان او قرار دارند، هدف های خویش را دنبال کند. چنین فرمانروایی هنگامی به خواستههای خود میرسد که از نیروی قریحه ذاتی ارزندهای بهرهور بوده باشد، یعنی به تشخیص آن افعالی قادر باشد که در سایه آنها میتوان به هدفهای مورد نظر، مانند (منفعت، ثروت و )لذت یا شهرت (اعتبار و پرستیز شخصی، جمعی و ملی) یا غیر آن(غلبه؛ مقام، سلطه و سیطره داخلی تا خارجی بین مللی و جهانی)، دست یافت. بر آنچه گفته شد باید پیروی کامل از رفتار پادشاهانی که هدف و مقصدشان با او یکی است، افزوده شود.» (احصاء علوم، ص۱۱۲)
ب. حکمت مدنی: کارآمدی دوساحتی
خواجه نصیر الدین طوسی محیی و مجدد حکمت مدنی و تقریبگر حکمت مدنی به حکومت مدنی در کتاب و گفتمان اخلاق ناصری، قسم سی ام. سیاست مدن، فصل چهارم. تدبیر مدن(سیاست مُلک و آداب ملوک) تصریح می نمایند: «چنان که قوام بدن به طبیعت بود و قوام طبیعت به نفس و قوام نفس به عقل، قوام مدن به ملک بود و قوام ملک به (شریعت سیاست) و قوام (شریعت و سیاست به حکمت) و چون حکمت در مدینه متعارف باشد و ناموس حق مقتدا، نظام حاصل بود و توجه به کمال موجود، اما اگر حکمت مفارقت کند خذلان به ناموس راه یابد، و چون خذلان به ناموس راه یابد زینت ملک برود و فتنه پدید آید و رسوم مروّت مندرس شود و نعمت به نقمت بدل گردد.1 (اخلاق ناصری، ص۳۰).(نمودار 1)
پی نوشت:
1- کاملتر این عبارت در اخلاق محتشمی خواجه به زبان عربی و ترجمه فارسی به قلم خواجه آمده است. نقل از الحکمه الخالده (ص۳۷۱ش۸۱) ابن مسکویه بر گرفته از عامری (السعاده و الاسعاد) می باشد.
به گزارش خبرنگار مهر، هفتاد و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع حکمت مدنی در ارتقای کار آمدی جمهوری اسلامی ایران با حضور علیرضا صدرا استاد دانشگاه تهران و با حضور اعضای گروه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:
چکیده
حکمت مدنی در ارتقای کارامدی حکومت جمهوری اسلامی ایران عنوان و موضوع اصلی است. مسئله خاستگاه، جایگاه و نقش حکمت مدنی در چالش ارتقای کارامدی جمهوری اسلامی ایران و فرا رفت از آن می باشد.
مراد رسایی و سازواری ذاتی و درونزادی زیرساخت (نظام ارزشی، بینشی و منش)، ساختار(قانونی و سازمانی) و راهبرد(سیاست) کارآمدی است یا کارآمدسازی زیرساختی، ساختاری و راهبردی می باشد.
منظور سیر و نیل به چشم انداز الگوسازی پیشرفت مدنی جمهوری اسلامی ایران و فراز آینده تا مرز تمدن سازی نوین اسلامی ایرانی می باشد.
سئوال اصلی بحث این است که رابطه و نسبت میان حکمت مدنی و ارتقای کارامدی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ پرسشهای فرعی هم چرایی، چیستی و چگونگی این روند است.
فرضیه بحث هم حکمت مدنی، زیرساخت راهبردی کارامدی ساختاری و راهبردی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
توضیح فرضیه اینکه حکمت مدنی، هستی شناسی و چیستی شناسی نظری و عملی چگونگی و چگونگی شناسی یعنی پدیده و پدیده شناسی(علم) مدنی؛ اجتماعی و سیاسی است. کارآمدی همان بهره وری و اثربخشی بهینه و بسامان می باشد. مراد مصلحت مدنی فراگیر و فرای بازدهی، توفیق و رضایت است. سبب فاعلی(سوژه) حقیقی و یقینی واقعی کمال مدنی، پیشرفت مدنی و سعادت مدنی می باشد. کارآمدی زیرساختی؛ ارزشهای ذاتی و فطری عقلی برهانی و قلبی شهودی از امنیت، آسایش مادی تا آرامش معنوی است. بینش یا نگرش توحیدی و منش یا گرایش انقلابی جمهوری اسلامی ایران و ایرانی می باشد. کارآمدی ساختاری حقوقی و قانونی و نیز سازمانی و اداری تا اجرایی است.
کارآمدی راهبردی همان سیاستهای راهبردی و کلان پیشبر و گذار از چالش ارتقای کارامدی و پیشبرد و فرارفت به چشم انداز فراز آینده کمال، پیشرفت و سعادت مدنی می باشد. کمال مدنی هم رسایی و سازواری ذاتی و درون زادی برونآ است.
پیشرفت مدنی، همان توسعه اقتصادی کمی و کیفی سخت، نیمه سخت و نرم افزاری، توأمان با تعادل سیاسی در جهت تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی می باشد. سعادت مدنی، تأمین آسایش بدنی عمومی و تضمین آرامش باطنی مدنی است. روش، هم تحلیل متن و محتوایی موضوع و آثار و آراء حکمی مدنی می باشد. از حکمت مدنی توحیدی قرآنی و روایی، تا حکمت مدنی اسلامی فاضلی فارابی و حکمت مدنی تقریبی خواجه نصیر تا حکمت متعالی مدنی صدرایی، حکمت مدنی متعالی امام خمینی(ره) و حکمت حیات معقول علامه جعفری است.
پیش درآمد
الف. جهالت مدنی(بسیط و مرکب): کارآمدی تکساحتی - تنازعی
فارابی، مؤسس علم مدنی؛ اجتماعی و سیاسی اعم از دانش مدنی و فلسفه سیاسی در تاریخ و جهان به ویژه اسلام و ایران در فصل پنجم کتاب و گفتمان(نگاه، نظریه و نظام) دانشنامه احصاء علوم.علم مدنی، فقه و کلام، تصریح می نمایند: در آخرین فراز علم مدنی و نیز می گوید: کسانی که به آیین جاهلیت فرمانروایی میکنند، هرگز شایستگی پادشاهی را ندارند، زیرا آنان در هیچ یک از احوال و کردار و سیاست خود، به فلسفه نظری یا به فلسفه عملی نیازی پیدا نمیکنند، بلکه هر یک از آنان به مدد نیروی تجربهای که بر اثر گذشت زمان و ورزیدگی در کارهای حکومتی برایشان حاصل شده، خواهد توانست در شهرها و میان مردمی که زیر فرمان او قرار دارند، هدف های خویش را دنبال کند. چنین فرمانروایی هنگامی به خواستههای خود میرسد که از نیروی قریحه ذاتی ارزندهای بهرهور بوده باشد، یعنی به تشخیص آن افعالی قادر باشد که در سایه آنها میتوان به هدفهای مورد نظر، مانند (منفعت، ثروت و )لذت یا شهرت (اعتبار و پرستیز شخصی، جمعی و ملی) یا غیر آن(غلبه؛ مقام، سلطه و سیطره داخلی تا خارجی بین مللی و جهانی)، دست یافت. بر آنچه گفته شد باید پیروی کامل از رفتار پادشاهانی که هدف و مقصدشان با او یکی است، افزوده شود.» (احصاء علوم، ص۱۱۲)
ب. حکمت مدنی: کارآمدی دوساحتی
خواجه نصیر الدین طوسی محیی و مجدد حکمت مدنی و تقریبگر حکمت مدنی به حکومت مدنی در کتاب و گفتمان اخلاق ناصری، قسم سی ام. سیاست مدن، فصل چهارم. تدبیر مدن(سیاست مُلک و آداب ملوک) تصریح می نمایند: «چنان که قوام بدن به طبیعت بود و قوام طبیعت به نفس و قوام نفس به عقل، قوام مدن به ملک بود و قوام ملک به (شریعت سیاست) و قوام (شریعت و سیاست به حکمت) و چون حکمت در مدینه متعارف باشد و ناموس حق مقتدا، نظام حاصل بود و توجه به کمال موجود، اما اگر حکمت مفارقت کند خذلان به ناموس راه یابد، و چون خذلان به ناموس راه یابد زینت ملک برود و فتنه پدید آید و رسوم مروّت مندرس شود و نعمت به نقمت بدل گردد.1 (اخلاق ناصری، ص۳۰).(نمودار 1)
پی نوشت:
1- کاملتر این عبارت در اخلاق محتشمی خواجه به زبان عربی و ترجمه فارسی به قلم خواجه آمده است. نقل از الحکمه الخالده (ص۳۷۱ش۸۱) ابن مسکویه بر گرفته از عامری (السعاده و الاسعاد) می باشد.