پژوهش موسیقی از زاگرس تا البرز/ضرورت شناخت قومیت ها در موسیقی
از نام موسیقی ، تنها گونه هایی از ساز را دیده و صدای آنها را می شناسیم .در حالیکه هنوز موسیقی دنیایی پر از رمز و راز و نکته های مجهول است که تنها عاشقان راستین آن، برای شناخت و شناساندن آن بهترین سالهای عمر خود را می گذرانند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از تیتریک،«مهبد مکّی» یکی از ۱۵ پژوهشگر موسیقی اقوام ایرانی است. او که زاده ی زاگرس و ساکن البرز است یکی از رنج بردگان و سرمایه های شناخت موسیقی است که مانند بسیاری از هم نوعان خود ، کمی ناشناخته مانده است.
مکی که موسیقی را از نوجوانی با تنبک شروع کرده می گوید: تنبک سازی فنی و فلسفی است که امروزه به کمک استادان بهمن رجبی و به ویژه فربد یداللهی به اوج رسیده است. یداللهی کامل کننده ی ساز تنبک و اهمیت خفته ی این ساز را نشان داد و من پس از این همه سال، هرازگاهی نزد ایشان رازهای تنبک را می آموزم.
این موسیقی پژوه و رهروی راه فلسفه می افزاید: از ۱۸ سالگی نیز به ساز دفّ ، در بهترین مکتب آن ، یعنی عندلیبی پرداختم و با ورود به هنرستان صداوسیما در هنرهای دراماتیک ، فن بیان را گرایش خود برگزیدم که گونه ای موسیقی است. در دانشگاه در رشته فلسفه و کلام تحصیل کردم . اکنون نیز دوره ارشد را در دانشگاه مدنی «آذرآبادگان» می گذرانم.
وی با بیان این که در درازای دوران آموزش های آزاد و غیرآزاد «بیرون از قید و بند تکلیف و استاد» استادان خوبی داشته می گوید: اگر آنها نبودند اکنون من و پژوهشگران دیگر هم نبودیم.

آغاز پژوهش از ترکمن صحرا و در پوشش سرباز
مکی با تاکید بر ضرورت به روز بودن اندیشه می گوید: همیشه باید اندیشه های تازه و البته بجا را دریابیم نه با آن بجنگیم و اگر آن را نپذیریم روزی ناچاریم رسمی تر بپذیریم.
این پژوهشگر اظهار می کند: پژوهش را از دوران سربازی در ترکمن صحرا شروع کردم، روزی از دوستی ۴ واژه ترکمنی می آموختم. ۷ سال در کانون زبان انگلیسی خواندم و ...
کنار یک کارگر ساختمانی《ملا صحت》زبان پشتو «زبان رسمی افغانستان» را یادگرفتم و به او زبان پارسی و انگلیسی آموختم.
وی با بیان این که دانش ما از زبان ها ضعیف است می افزاید: بعضی شاخه ها را لهجه می دانیم در حالیکه شاخه ای از زبان های بومی هستند و ما از آنها بی اطلاعیم. حدود ۴۰ شعبه از زبان کردی، بلوچی و دیگر زبان های اقوام ایرانی در گوشه و کنار دارای گویشور هستند .
وی بیان می کند: فلسفه مادر دانش و شناخت هنرهاست و با فلسفه می توان ریشه ی موسیقی را شناخت، دانشی که ذهن را حلاجی می کند.
موسیقی شناسی حلقه گمشده در فرهنگ شنیداری
به باور این موسیقی پژوه، موسیقی شناسی حلقه ی گمشده در فرهنگ شنیداری ماست و تا نام موسیقی می آید ، ساز یا نام خواننده ای به ذهن می آید ، غافل از اینکه که موسیقی شامل چندین شاخه ی مهم دیگر چون : موسیقی کودک ، باستان شناسی موسیقی و ... است. همچنین واژگانی چون خوانندگی، نوازندگی، رهبری ارکستر، آهنگسازی و تنظیم امروزه دستخوش تغییرات نابجایی شده و گاهی در معانی نابجایی به کار می روند.
وی با بیان این که خود آواز شامل چند شاخه می شود آواز کلاسیک جهانی، محلی، دستگاهی را نام برده و می گوید: خود آواز دستگاهی هم به مکاتب تهران، تبریز و سپاهان تقسیم می شوند.
مکی آموزش موسیقی را دارای اهمیت ومهارتی جدا از خود آن می داند برای نمونه، آموزش موسیقی کودک، نظامی، محلی، مذهبی یا آیینی که به شاخه های قرآن، شیوه های اذان، مذهبی شیعیان بیان می کند.
وی با اشاره به این که امروزه تخصص ها متفاوت است می گوید: در مثل سازهای بادی، چوبی، برنجی باید تخصصش دقیق باشدو باید بدانیم تار و سه تار یکی نیست، تنبک و دف یکی نیست. تنبک ساز رسمی و شهری، دف یک ساز مقامی وکردی است و سازندگی ساز، با تعمیر ساز تفاوت دارد.

ضرورت شناخت قومیت ها در موسیقی
مکی با تاکید بر اهمیت فهم ساز می گوید: نواختن و خوب بکار بردن نیازمند فهم ساز است و فهمیدن ساز هم نیازمند دانستن فرهنگ و سنجه های روانشناختی آن ابزار است و در واقع هر ساز یک فرهنگ است.
این پژوهشگر اظهار می کند: امروزه دانش بوم شناختی موسیقی با توجه به پیشرفت دانش ها باید، انسان شناسی موسیقی گفته شود و در این شاخه نخست باید قومیت ها را شناخت و از جغرافیا که خود شامل جغرافیای انسانی، سیاسی وحتی جانوری که در نهایت به روانشناختی و زیبایی شناسی موسیقی منتهی می شود اطلاعات کافی داشت.
تلخ و شیرین مسیر پژوهش
مکی با بیان این که مسیر پژوهش موسیقی شیرینی و تلخی ها و آسیب های جسمی و روحی دارد می افزاید: شیرینی این کار در رنگین کمان قومیتی است که زیبایی های آفرینش خداوندی را به لحاظ قومیتی درک می کنیم و تلخی آن باز می گردد به بی مهری که از برخی دوستان و از رسانه ها به ویژه سیمای استان می بینیم. البته صدای البرز نسبت به دیگر رسانه ها عملکرد بهتری در زمینه پشتیبانی از موسیقی دارد و فعالیت آن فراتر از مرز استان رفته و به دلیل جذابیت برنامه هایش در استان هایی مانند سمنان و دیگر استان های همجوار مخاطبانی یافته است.
وی اضافه می کند: ما در یک نظام گروهی زندگی می کنیم و اندیشه دیگران بر زندگیمان کارساز است، بی هیجانی و بی تفاوتی دوستان به آثار هنری برای یک هنرمند سخت است.
نقش سیمای استان در کاهش جذب شبکه های ماهواره
وی در گلایه از سیمای البرز و حوزه علمیه می گوید : اگر سیما و حوزه های علمیه نگاهشان را به موسیقی سنتی و اصیل ایرانی تغییر داده و اجازه ی نمایش آن را بدهند مخاطبان به سمت و سوی شبکه های هدفمند بیگانه ، جذب نمی شوند. افسوس که شناختی از موسیقی اصیل ایرانی وجود ندارد و اگر سازها و صدا های نیک از سیما شناسانده و شنیده شود مردم هم دروغواره ها را فراموش می کنند . پس دیگر شاهد این همه اثر منفی در خانواده ها و جامعه که همه ی آنها با هدفی موذیانه از سوی بیگانگان طراحی می شود نخواهیم بود.
مکی می گوید: یک هفته در صدا و سیمای سنندج مهمان بودم و برای نخستین بار ساز من در شبکه این استان معرفی و نشان داده شد و به تجربه مشاهده کردم در تمام کردستان مدتهاست از ماهواره ، کوچکترین استقبالی ندارند. چراکه از رسانه ی خود ، سازها و حتی رقص محلی را آشکار و همیشه می بینند ... باشد که مدیران سیمای البرز نیز ، به خود آیند و پنبه ها را از گوش خارج کنند.
حیرت آهنگم که می فهمد زبان راز من
گوش بر آیینه نه تا بشنوی آواز من
ابوالمعانی بیدل دهلوی
خدیجه ستارزاده
انتهای پیام/