به گزارش خبرنگار مهر، حسن رحیمپور ازغدی در نشستی با موضوع «فقه و علوم اجتماعی» در حضور جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران مورد این پرسش قرار گرفت که این روزها سالگرد عملیات کربلای۴ و شهادت غریبانه غواصها است، دیدگاه او درباه این نوع جوسازیها چیست؟ رحیمپور ازغدی اشاره کرد: آقای رضایی که منظور خود را توضیح داد و اما توقف کربلای ۴، نتیجه خیانت منافقین و ماهوارههای آمریکا و... بود. در کربلای ۴ من از نزدیک شاهد ماجرا بودم. در کنار غواصها از جاده شهید صبوری در جبهه جزیره بوارین مجروح شدم. برادرم و بیش از ده نفر از دوستان صمیمی بنده که همه غواص بودند و همان شب شهید و مفقود شدند، اولا تقریبا هیچ یک در فکر بازگشت و در انتظار پیروزی حتمی نبودند. اخوی من، حمید که تنها ۱۸ سالش بود، هنگام وداع کنار آب با لباس غواصی با آرامش و یقین به من گفت که این محور، فوقالعاده سخت است و ما حتما شهید میشویم ولی خط را انشاالله میشکنیم. ثانیا این گفتگو ساعتها قبل از شروع عملیات و کشف لو رفتن آن بود.
او ادامه داد: هنوز صبح نشده این دسته غواص شهید شدند و پیکرشان سالها بعد برگشت. من در بیمارستان بودم و به یاد میآورم زیرپیراهن را که درآوردم ، پوست بدن من از شانه تا کمر، جدا شد. البته دوباره از بیمارستان به خط برگشتم. چند روز بعد که حال بنده خراب و در بیمارستان بستری شده بودم از آقای قالیباف که فرمانده لشکر بود، و برادر خود ایشان هم غواص کربلای ۴، شهید و مفقود شده بود، پرسیدم خبر شهادت اخویام را به پدرومادر بدهم یا خیر؟ ایشان گفتند نه، صبر میکنیم. احتمالا در بوارین عملیات داریم ومعلوم میشود که چه کسانی شهید و چه کسانی مفقود شدهاند. ضمنا تعداد شهدا چند صد نفر بود نه چند هزار نفر.
رحیمپور ازغدی گفت: به جای طلبکار شدن بدهکارها باید امروز روح پاسخگویی و مسئولیتپذیری را در کسانی که در عصر جهاد، مشغول زندگیشان بودند و امروز بر گردن مردم سوارند، به وجود آورد. بنده توفیق شرکت در هفت هشت عملیات به عنوان طلبهی رزمنده داشتهام و در هیچ عملیاتی قبل از درگیری، اطمینان به پیروزی نداشتیم و برادرها بیشتر احتمال شهادت خود را میدادند.
به گزارش خبرنگار مهر، حسن رحیمپور ازغدی در نشستی با موضوع «فقه و علوم اجتماعی» در حضور جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران مورد این پرسش قرار گرفت که این روزها سالگرد عملیات کربلای۴ و شهادت غریبانه غواصها است، دیدگاه او درباه این نوع جوسازیها چیست؟ رحیمپور ازغدی اشاره کرد: آقای رضایی که منظور خود را توضیح داد و اما توقف کربلای ۴، نتیجه خیانت منافقین و ماهوارههای آمریکا و... بود. در کربلای ۴ من از نزدیک شاهد ماجرا بودم. در کنار غواصها از جاده شهید صبوری در جبهه جزیره بوارین مجروح شدم. برادرم و بیش از ده نفر از دوستان صمیمی بنده که همه غواص بودند و همان شب شهید و مفقود شدند، اولا تقریبا هیچ یک در فکر بازگشت و در انتظار پیروزی حتمی نبودند. اخوی من، حمید که تنها ۱۸ سالش بود، هنگام وداع کنار آب با لباس غواصی با آرامش و یقین به من گفت که این محور، فوقالعاده سخت است و ما حتما شهید میشویم ولی خط را انشاالله میشکنیم. ثانیا این گفتگو ساعتها قبل از شروع عملیات و کشف لو رفتن آن بود.
او ادامه داد: هنوز صبح نشده این دسته غواص شهید شدند و پیکرشان سالها بعد برگشت. من در بیمارستان بودم و به یاد میآورم زیرپیراهن را که درآوردم ، پوست بدن من از شانه تا کمر، جدا شد. البته دوباره از بیمارستان به خط برگشتم. چند روز بعد که حال بنده خراب و در بیمارستان بستری شده بودم از آقای قالیباف که فرمانده لشکر بود، و برادر خود ایشان هم غواص کربلای ۴، شهید و مفقود شده بود، پرسیدم خبر شهادت اخویام را به پدرومادر بدهم یا خیر؟ ایشان گفتند نه، صبر میکنیم. احتمالا در بوارین عملیات داریم ومعلوم میشود که چه کسانی شهید و چه کسانی مفقود شدهاند. ضمنا تعداد شهدا چند صد نفر بود نه چند هزار نفر.
رحیمپور ازغدی گفت: به جای طلبکار شدن بدهکارها باید امروز روح پاسخگویی و مسئولیتپذیری را در کسانی که در عصر جهاد، مشغول زندگیشان بودند و امروز بر گردن مردم سوارند، به وجود آورد. بنده توفیق شرکت در هفت هشت عملیات به عنوان طلبهی رزمنده داشتهام و در هیچ عملیاتی قبل از درگیری، اطمینان به پیروزی نداشتیم و برادرها بیشتر احتمال شهادت خود را میدادند.