تقدیم به استاد بزرگوار جناب آقای سلمان مولایی به مناسبت خجسته زادروز میلادشان


تقدیم به استاد بزرگوار جناب آقای سلمان مولایی به مناسبت خجسته زادروز میلادشان

من در تاریکی این روزها چشمه های نگاهت را جستجو می کنم درخت انگور این حیاط پیر تر از آن است که طعم شرابی را در حلقم هجا کند و یادی از خاطر آخرین سروده ات را در مغزم منجی! نه من دیوانه تر ازشاعر:فرزین مرزوقی

تقدیم به استاد بزرگوار جناب آقای سلمان مولایی به مناسبت خجسته زادروز میلادشان
من در تاریکی این روزها
چشمه های نگاهت را جستجو می کنم
درخت انگور این حیاط
پیر تر از آن است
که طعم شرابی را در حلقم
هجا کند
و یادی از خاطر آخرین سروده ات را
در مغزم منجی!
نه من دیوانه تر از آنم
که کوچکی در قصه های تو باشم
یا لهجه ای به لبخند
در لب مه رویان!
من ابلیس ترانه ای بی گناه هستم
که
به اندازه یک نگاه
دم مرگ
پاییز را جان می داد.
کجاوه این فلسفه
مغموم
گناه من بود یا ما ؟
من معدوم یک سوءتعبیرم
از من شعری بساز
با بلندای نگاهت
بگذار آویزان آسمان خیالت گردم
شاید ستاره ای منتظر من باشد
که فردایی
برای آدمها
رساله ای شود
به شیوایی
اشعار تو
و این تحفه ای برای سلمانی است
که مولای اشعار من است
فرزین.م
تقدیم به استاد بزرگوار جناب آقای سلمان مولایی
به مناسبت خجسته زادروز میلادشان



شب چهارده..