داستان دختران امروز درآینه سه نسل/رمان جدید نویسنده افغانی آمد


داستان دختران امروز درآینه سه نسل/رمان جدید نویسنده افغانی آمد

دو کتاب «پایان روز» و «کجا گمم کردم» به عنوان رمان‌های فارسی جدید بازار نشر توسط نشر چشمه و انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شدند.

به گزارش خبرنگار مهر، دو کتاب «پایان روز» و «کجا گمم کردم» به عنوان رمان‌های فارسی جدید بازار نشر کشور، به‌تازگی توسط نشر چشمه و انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

«پایان روز» رمان کوتاهی به قلم محمدحسین محمدی نویسنده افغانی است که پیش از این کتاب‌های «از یاد رفتن» و «انجیرهای سرخ‌مزار» را منتشر کرده است. این آثار جوایزی از جمله جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری را برای این نویسنده به ارمغان آورده‌اند.

«پایان روز» صد و سی و یکمین عنوان از مجموعه «کتاب‌های قفسه آبی» است که نشر چشمه منتشر می‌کند.

داستان رمان جدید محمدی، درباره یک کارگر مهاجر است که سال‌ها در تهران مشغول به کار است. او در یک کارگاه کار می‌کند و باخبر می‌شود که یکی از نزدیکان و عزیزانش در حال مرگ است. بر عهده این کارگر است که برای فرد در حال مرگ، کفن خلعتی تهیه کرده و خود را به او برساند. از طرف دیگر، داستانی موازی در افغانستان روایت می‌شود که مربوط به خانواده این مرد است. رفت و آمدهای زمانی و مکانی این رمان از ایران تا افغانستان مربوط به مقطع زمانی یک روز هستند.

رمان پیش‌رو در ۲۲ فصل نوشته شده و در انتها نیز بخشی برای توضیح اصطلاحات زبانی دارد. محمدی رمان «پایان روز» را در سال ۹۶ در سوئد، نوشته و بازنویسی کرده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

سر راهش اول آفتابه کهنه پلاستیکی را که تا نیمه آب داشت برداشت و دست‌هایش را در کرت نزدیکش شست و بعد آستین‌هایش را که پایین آمده بودند، تا بالای آرنج‌هایش دوباره بر زد و به طرف بالاخانه به راه افتاد. سر راهش اول آفتابه را از آب‌دان پر آب کرد و آن را همان جا پهلوی آب‌دان ماند و بعد دست‌به‌کمر، از سمت راست، از زینه‌ها بالا رفت و در دهلیز بالاخانه گم شد.

وقتی با سطل توس‌دار شیردوشی برمی‌گشت، کمی در برنده ایستاد و باز از بالای دیوار حویلی و دیوارهای ریخته باغ خشک حاجی برات به طرف قشلاق دید. در دورها چند بچه به دنبال هم می‌دویدند. بوبو فکر کرد ناخورده‌ها چرا به مکتب نمی‌روند. حالی شکر که مکتب‌ها باز استند. و فکر کرد بعد از گریختن طالب‌ها آمدن این بین‌الملل چه‌قدر خوب شد در مزار. شاجان با همان چند صنف درس خواندنش در ایران، حالی معلم شده است. شکر که آرامی شد. شکر که آزادی شد. آن‌وقت‌ها دختر از خانه برآمد نمی‌توانست هیچ، مگر حالی در خانه هیچ‌ بند نمی‌شود؛ یا در مکتب است و یا در شهر و بازار. نمی‌فهمم بهانه است، یا به‌راستی که می‌خواهد درس بخواند. این بچه ناخورده هم از ایران پس نیامد.

این کتاب با ۱۲۵ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

«کجا گمم کردم» هم رمان یا مجموعه‌داستانی به قلم مهسا دهقانی‌پور است که به تعبیر خودش، اهل رمان‌خواندن نیست و داستان کوتاه را ترجیح می‌دهد. اما ظاهرا یک رمان نوشته است.

نویسنده دو داستان ابتدایی کتاب پیش‌رو را در سال ۸۳ و داستان سوم را در سال ۸۵ نوشته است. دو داستان بعدی کتاب در سال ۸۶، و دو داستان آخر هم به‌ترتیب در سال‌های ۸۷ و ۹۳ نوشته شده‌اند. عناوین داستان‌های به‌هم متصل این کتاب به این ترتیب‌اند: کتاب‌هایی که هنوز نخوانده‌ام، تابلوی نقاشی، قصه‌ای جدید، ته صندوقچه سوری، چند قطره خون کبوتر، این روزها روزهای خیلی بدی‌اند، ستاره.

دهقانی‌پور در معرفی این کتاب می‌گوید که یک رمان است؛ رمانی که یک‌شبه خوانده می‌شود. رمانی که از ده‌ها فصل، یک‌فصلش نوشته می‌شود و درباره دختران امروز است. این رمان کامل نیست. «کجا گمم کردم»، قصه زندگی ۳ نسل در باغی قدیمی در یکی از روستاهای اطراف تهران است. حوالی احمدآباد؛ همان روستایی که دکتر مصدق دوران تبعیدش را در آن گذرانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

آن روز هیچ‌کس توی خوابگاه نماند و خوابگاه تعطیل شد. به بابا هم مرخصی ندادند. به خاطر دانشگاه رفتن با جهان قهر بودم. به حبیب گفتم می‌روم سر خاک مامانم بهشت‌زهرا، بابام و دایی هم هستند. گفتم شاید عمو فریدون هم بیاید. باز هم نگفتم بابام کجاست. حبیب هم نپرسید. چون قول داده بودم بعدا توضیح بدهم. از دایی هم چیزی نگفتم تا فکر و خیال بیخود نکند راجع به من. دختربچه‌ای دوازده سیزده‌ساله را هیولا تصور نکند. نگفتم چون می‌ترسیدم از نبودنش و از دست دادنش. حبیب سرش را انداخت پایین. حتما فهمیده بود دروغ گفتم‌ام و باز هم سکوت کرد. همیشه سکوت می‌کرد و من هزار معنا برای سکوتش تخیل می‌کردم.

از ظهر تا نزدیکی‌های غروبِ شب عید سر خاک مامان ماندم. بهشت‌زهرا شلوغ بود. همه آدم‌های شهر یادشان افتاده بود که پاره‌ای از خودشان را جایی جا گذاشته‌اند. هوا خیلی سرد بود آن سال، شاید هم من بی‌طاقت بودم.

این کتاب هم با ۹۶ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.


به گزارش خبرنگار مهر، دو کتاب «پایان روز» و «کجا گمم کردم» به عنوان رمان‌های فارسی جدید بازار نشر کشور، به‌تازگی توسط نشر چشمه و انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

«پایان روز» رمان کوتاهی به قلم محمدحسین محمدی نویسنده افغانی است که پیش از این کتاب‌های «از یاد رفتن» و «انجیرهای سرخ‌مزار» را منتشر کرده است. این آثار جوایزی از جمله جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری را برای این نویسنده به ارمغان آورده‌اند.

«پایان روز» صد و سی و یکمین عنوان از مجموعه «کتاب‌های قفسه آبی» است که نشر چشمه منتشر می‌کند.

داستان رمان جدید محمدی، درباره یک کارگر مهاجر است که سال‌ها در تهران مشغول به کار است. او در یک کارگاه کار می‌کند و باخبر می‌شود که یکی از نزدیکان و عزیزانش در حال مرگ است. بر عهده این کارگر است که برای فرد در حال مرگ، کفن خلعتی تهیه کرده و خود را به او برساند. از طرف دیگر، داستانی موازی در افغانستان روایت می‌شود که مربوط به خانواده این مرد است. رفت و آمدهای زمانی و مکانی این رمان از ایران تا افغانستان مربوط به مقطع زمانی یک روز هستند.

رمان پیش‌رو در ۲۲ فصل نوشته شده و در انتها نیز بخشی برای توضیح اصطلاحات زبانی دارد. محمدی رمان «پایان روز» را در سال ۹۶ در سوئد، نوشته و بازنویسی کرده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

سر راهش اول آفتابه کهنه پلاستیکی را که تا نیمه آب داشت برداشت و دست‌هایش را در کرت نزدیکش شست و بعد آستین‌هایش را که پایین آمده بودند، تا بالای آرنج‌هایش دوباره بر زد و به طرف بالاخانه به راه افتاد. سر راهش اول آفتابه را از آب‌دان پر آب کرد و آن را همان جا پهلوی آب‌دان ماند و بعد دست‌به‌کمر، از سمت راست، از زینه‌ها بالا رفت و در دهلیز بالاخانه گم شد.

وقتی با سطل توس‌دار شیردوشی برمی‌گشت، کمی در برنده ایستاد و باز از بالای دیوار حویلی و دیوارهای ریخته باغ خشک حاجی برات به طرف قشلاق دید. در دورها چند بچه به دنبال هم می‌دویدند. بوبو فکر کرد ناخورده‌ها چرا به مکتب نمی‌روند. حالی شکر که مکتب‌ها باز استند. و فکر کرد بعد از گریختن طالب‌ها آمدن این بین‌الملل چه‌قدر خوب شد در مزار. شاجان با همان چند صنف درس خواندنش در ایران، حالی معلم شده است. شکر که آرامی شد. شکر که آزادی شد. آن‌وقت‌ها دختر از خانه برآمد نمی‌توانست هیچ، مگر حالی در خانه هیچ‌ بند نمی‌شود؛ یا در مکتب است و یا در شهر و بازار. نمی‌فهمم بهانه است، یا به‌راستی که می‌خواهد درس بخواند. این بچه ناخورده هم از ایران پس نیامد.

این کتاب با ۱۲۵ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

«کجا گمم کردم» هم رمان یا مجموعه‌داستانی به قلم مهسا دهقانی‌پور است که به تعبیر خودش، اهل رمان‌خواندن نیست و داستان کوتاه را ترجیح می‌دهد. اما ظاهرا یک رمان نوشته است.

نویسنده دو داستان ابتدایی کتاب پیش‌رو را در سال ۸۳ و داستان سوم را در سال ۸۵ نوشته است. دو داستان بعدی کتاب در سال ۸۶، و دو داستان آخر هم به‌ترتیب در سال‌های ۸۷ و ۹۳ نوشته شده‌اند. عناوین داستان‌های به‌هم متصل این کتاب به این ترتیب‌اند: کتاب‌هایی که هنوز نخوانده‌ام، تابلوی نقاشی، قصه‌ای جدید، ته صندوقچه سوری، چند قطره خون کبوتر، این روزها روزهای خیلی بدی‌اند، ستاره.

دهقانی‌پور در معرفی این کتاب می‌گوید که یک رمان است؛ رمانی که یک‌شبه خوانده می‌شود. رمانی که از ده‌ها فصل، یک‌فصلش نوشته می‌شود و درباره دختران امروز است. این رمان کامل نیست. «کجا گمم کردم»، قصه زندگی ۳ نسل در باغی قدیمی در یکی از روستاهای اطراف تهران است. حوالی احمدآباد؛ همان روستایی که دکتر مصدق دوران تبعیدش را در آن گذرانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

آن روز هیچ‌کس توی خوابگاه نماند و خوابگاه تعطیل شد. به بابا هم مرخصی ندادند. به خاطر دانشگاه رفتن با جهان قهر بودم. به حبیب گفتم می‌روم سر خاک مامانم بهشت‌زهرا، بابام و دایی هم هستند. گفتم شاید عمو فریدون هم بیاید. باز هم نگفتم بابام کجاست. حبیب هم نپرسید. چون قول داده بودم بعدا توضیح بدهم. از دایی هم چیزی نگفتم تا فکر و خیال بیخود نکند راجع به من. دختربچه‌ای دوازده سیزده‌ساله را هیولا تصور نکند. نگفتم چون می‌ترسیدم از نبودنش و از دست دادنش. حبیب سرش را انداخت پایین. حتما فهمیده بود دروغ گفتم‌ام و باز هم سکوت کرد. همیشه سکوت می‌کرد و من هزار معنا برای سکوتش تخیل می‌کردم.

از ظهر تا نزدیکی‌های غروبِ شب عید سر خاک مامان ماندم. بهشت‌زهرا شلوغ بود. همه آدم‌های شهر یادشان افتاده بود که پاره‌ای از خودشان را جایی جا گذاشته‌اند. هوا خیلی سرد بود آن سال، شاید هم من بی‌طاقت بودم.

این کتاب هم با ۹۶ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 4502477


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم