بسته حمایتی یا حقارتی؟!
دولت در اقدامی خارج از تصور اعلام کرده به کسانی که زیر سه میلیون تومان حقوق دریافت می کنند، مبلغ دویست هزار تومان کمک نقدی پرداخت میکند....
قانون-امین ترابی
دولت دوازدهم اخیرا در اقدامی عجیب و خارج از تصور اعلام کرده به کسانی که زیر سه میلیون تومان حقوق دریافت می کنند، مبلغ دویست هزار تومان کمک نقدی پرداخت میکند. اینقدر این تصمیم عجیب است که هرچه در توضیح آن گفته شود از طنزش کاسته نخواهد شد. مبلغ کلی این بسته حدود 1500میلیارد تومان است و قرار است به 7.5 میلیون کارگر داده شود. اینکه دولت از کارگران حمایت کند امری پسندیده است و اختصاص منابع مالی نیز نشان از توجه به این مهم است. اما آیا واقعا دولت نمی داند که بیش از 90 درصد بیمه شدگان تامین اجتماعی دریافتی زیر سه میلیون تومان دارند؟ بنابراین با توجه به رقم حدود 15 میلیونی کارگران بیمه شده و بازنشستگان، میتوان گفت که نیمی از مشمولین، بسته حمایتی را دریافت نمیکنند؟! البته موضوع یادداشت در خصوص تعداد افراد مشمول نیست. موضوع بر سر مبلغ آن است. مبلغ ناچیز دویست هزار تومان در این روزهای بازار کفاف هزینههای سوپرمارکتی یک روزه یک خانواده سه یا چهار نفره حتی در شهرهای کوچک را هم نمیدهد. اگر مشکل تامین محل بودجه است که با مشاهده لیست پرداختی های دولت، متوجه پرداخت های غیرقابل توجیه و غیرضروری به برخی مراکز و نهادها، در مییابیم که اگر دولت میخواست، میتوانست این کمکها را افزایش دهد. چگونه آقایان به این تصمیم رسیده اند که این رقم را به کارگران پرداخت کنند؟ آیا پرداخت این مبلغ تحقیر کارگران نیست؟ حضرات ساکن بالای پارک وی تاکنون از مغازه های اطرافشان خرید کردهاند؟ بهتر نبود به جای این کمکهای بی فایده، تعداد دریافت کنندگان را کمتر میکردند و به افراد مبالغ بیشتری پرداخت می شد؟ این اقدام میتوانست به دفعات انجام شود و در هر مرحله به گروه جدیدی کمک می شد. مشکلات کارگران امروز بستههای حقارتی 200هزارتومانی نیست؛ مشکل آنها کارفرمایانی هستند که با پرداخت دستمزد مواجه شدهاند، امنیت شغلیشان در خطر افتاده است، کارخانههایی که یکی پس از دیگری از کار میافتند و خیل کارگرانش باید شرمگین از روی خانواده هایشان باشند، فساد فزایندهای است که هرازچندگاهی از گوشهای از کشور سرباز میکند و اموال بیت المال توسط یک یا چندنفر که اتفاقا افرادی از داخل حاکمیت هم با آنها همکاری کرده اند، به تاراج می رود. در شرایطی که اوضاع معیشتی مردم وخیم است چه جای مطرح کردن این طرحهای بی حاصل و بازی با اعصاب و روح و روان مردم است؟ اگر دولت میخواهد از کارگران حمایت کند مالیاتشان را ببخشد یا معافیتهای مالیاتی آنها را گسترش دهد. بیمههای بیکاری را قویتر کند. هزینههای زندگیشان را از طریق حمایت از تشکلهای مستقل کارگری و سندیکاهای متعهد کاهش دهد. اگر همین کارگرانی که تحقیرشان میکنند دست از کار بکشند چرخهای توسعه و تولید از کار می افتد و همین اندک نفس های اقتصاد هم قطع می شود و آن روز دیگر «باید، باید» ها هم نمی تواند زندگی را به اقتصاد برگرداند.