متن مجری گری دهه فجر

برای اینکه یک متن مجری گری دهه فجر خوب داشته باشید چه چیزهایی لازم دارید؟ اطلاعات لازم، متون ادبی مناسب برای دکلمه و چند متن مناسب برای الگو قرار دادن!
ستاره | سرویس سرگرمی - برای اینکه بتوانید برای جشنهای دهه فجر یک مجری خوب باشید یک متن مجریگری خوب لازم دارید. یک متن مجریگری خوب شاید از نظر هر کس خصوصیات متفاوتی داشته باشد. ببایید ببینیم برای داشتن یک متن مجری گری خوب به چه چیزهایی نیاز دارید و سپس چند متن مجری گری دهه فجر را بررسی کنیم.
ملزومات یک متن مجری گری دهه فجر مناسب
شاید اولین چیزی که همه از یک مجری خوب انتظار دارند این است که اطلاعات کافی داشته باشد. داشتن اطلاعات کافی علاوه بر اینکه به شما در خوب مجریگری کردن کمک میکند باعث میشود بتوانید یک مجری حاضرجواب و زبده به نظر بیاید و در شرایط مختلف برنامه را به آن سمتی که میخواهید هدایت کنید. این مقالات به شما کمک میکنند تا اطلاعات خوبی داشته باشید:
زندگینامه امام خمینی از ولادت تا وفات
۲۲ بهمن چه روزی است؟ همه چیز در مورد ۲۲ بهمن
دهه فجر انقلاب اسلامی از نقطه آغاز تا پیروزی
به جز این دکلمهها و شعرها هم برای بین برنامهها و یا معرفی یک برنامه به کارتان میآیند:
متن مجری گری دهه فجر
حال مروری بر تعدادی متن خواهیم داشت که در آنها از اشعار دهه فجر یا سخنان دیگر به درستی استفاده شده است و به ما کمک میکنند متناسب با فضای جشن یک اجرای خوب داشته باشیم.
متن مجری گری دهه فجر اول
دوباره ماه بهمن از در آمد / به یادم خاطرات دلبر آمد
خوش آن سال و خوش آن ماه و خوش آن روز / که از ره آمد آن مهر دلافروز
بزد مطرب که ایران گشته پیروز / دگر این انتظار ما سر آمد
چو هشت و چار شد از ماه بهمن / جهانِ مرده شد یکباره گلشن
گلستان شد به یادش گل به دامن / که از دریای رحمت گوهر آمد
عجب حال و هوایی داشت آن روز / چه شور باصفایی داشت آن روز
چه خوش بلبل نوایی داشت آن روز / که از چَه یوسف کنعان برآمد
یکی از دیده اشک شوق جاری / یکی از سجده بود اندر کناری
یکی از کف بداده اختیاری / که دیگر آن شب هجران سر آمد
یکی در راه او جانها فشانید / یکی در راه او گل مینشانید
یکی خود را به راهش میکشانید / که از ره زادۀ پیغمبر آمد
سراسر عشق بود و جان فشانی / سراسر عیش بود و شادمانی
سرور و عیش ما شد جاودانی / که جان ما خمینی رهبر آمد
خمینی رهبر آمد رهبر آمد / به ایران او خوش آمد، او خوش آمد
خوش آن سال و خوش آن ماه و خوش آن روز / که از ره آمد آن مهر دلافروز
بزد مطرب که ایران گشته پیروز / دگر این انتظار ما سر آمد
چو هشت و چار شد از ماه بهمن / جهانِ مرده شد یکباره گلشن
گلستان شد به یادش گل به دامن / که از دریای رحمت گوهر آمد
عجب حال و هوایی داشت آن روز / چه شور باصفایی داشت آن روز
چه خوش بلبل نوایی داشت آن روز / که از چَه یوسف کنعان برآمد
یکی از دیده اشک شوق جاری / یکی از سجده بود اندر کناری
یکی از کف بداده اختیاری / که دیگر آن شب هجران سر آمد
یکی در راه او جانها فشانید / یکی در راه او گل مینشانید
یکی خود را به راهش میکشانید / که از ره زادۀ پیغمبر آمد
سراسر عشق بود و جان فشانی / سراسر عیش بود و شادمانی
سرور و عیش ما شد جاودانی / که جان ما خمینی رهبر آمد
خمینی رهبر آمد رهبر آمد / به ایران او خوش آمد، او خوش آمد
امام عزیزم، مرشد و مرادم
در این ایام خجسته و مبارک، غم فقدانت امانم نمیدهد و اندوه هجرانت رهایم نمیکند. آخر ایران را بی تو نوری و فروغی نیست، جای جای ایران نشان از تو دارد و شمیم وجودت همه جا را آکنده است. پیوسته تو را میجوییم و همواره از تو میپرسیم. همیشه به شوق دیدارت به آسمان و ستارگان خیره میشویم.
نازنینم
تو که از حال عاشقانت آگاه بودی تو که از جان شیفتگانت خبر داشتی و میدانستی که ما شیدا و بیقرار تو هستیم، چگونه تنهایمان گذاشتی. آخر عمری را در پرتو وجود رهنمودهای تو سپری کردهایم و با تو خو گرفتهایم.
نازنینم
تو که از حال عاشقانت آگاه بودی تو که از جان شیفتگانت خبر داشتی و میدانستی که ما شیدا و بیقرار تو هستیم، چگونه تنهایمان گذاشتی. آخر عمری را در پرتو وجود رهنمودهای تو سپری کردهایم و با تو خو گرفتهایم.
در غم تو روزها بی گاه شد/ روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست / تو بمانای آنکه، چون تو پاک نیست
روزها گر رفت گو رو باک نیست / تو بمانای آنکه، چون تو پاک نیست
متن مجری گری دهه فجر دوم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ* وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ* وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد / زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کُلَه گوشۀ گل / نخوت باد دِی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بُد مُعتکف پردۀ غیب / گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل / همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز / قصه غصّه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر میباد / که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کُلَه گوشۀ گل / نخوت باد دِی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بُد مُعتکف پردۀ غیب / گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل / همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز / قصه غصّه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر میباد / که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
به نام خدایی که فجر آفرید. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضار محترم. (خانمها و آقایان گرامی) و از خدای متعال برای شما بهترینهای عالم را مسئلت دارم. امیدوارم در ایام پرشور و شعف دهه مبارک فجر و سرمای زمستانی ماه بهمن، دلتون بهاری و این ایام بر یکایک شما فجرآفرینان خجسته باشد. بسیار خرسند هستم که امروز توفیق خدمتگزاری محضر شما خوبان را دارم و خدا را شاکر هستم که افتخار اجرای برنامه در مراسم ... که به منظور / که به مناسبت /... (اسم برنامه یا مراسم و احتمالا شرح مختصری از اهداف و نقاط برجسته مراسم) ... برگزار میشود را دارم.
بیشتر بخوانید: جدیدترین ایدههای کاردستی پرچم ایران با کاغذ رنگی

متن مجری گری دهه فجر سوم
مناسب برای ۱۲ بهمن روز بازگشت امام به ایران
دیدی که غَسَق* داشته فجری در پی / دیگر منشین مگو که پس کو؟ پس کی؟
آن عاشق بیقرار و بیتاب بهار / باید که کند شکیب بر سردی دی*غسق: تاریکی اول شب
آن عاشق بیقرار و بیتاب بهار / باید که کند شکیب بر سردی دی*غسق: تاریکی اول شب
امام آمد و اجرای قرآن را آورد، تجدید بنای دین را، شکوه مذهب را، عظمت مسلمین را، غرور سرخ شیعه را، کتاب شهادت را، نستوهی و استواری امت اسلام را، تبلور عینی مکتب را به ارمغان آورد.
امام آمد. امام آمد و از قطره، دریا ساخت و از دل دقیقه، قرنی بیرون آورد، و زمام زمان را به دست گرفت و مهار تاریخ را در کف مستضعفان مومن قرارداد و غرور ابرقدرتها را درهم شکست و شکوه شهادت را نمایان ساخت و ترسیمی از راه بزرگ عشق را ارائه کرد.
همه از هم میپرسند:
ناگهان نفس گرم کدامین عیسی، بر تن مردهی صد ساله این خلق دمید؟ ید بیضای کدامین موسی نور از دیدههامان بربود؟ عقل را از سر فرعون بپراند؟ عشق و اخلاص کدام ابراهیم، آب بر آتش نمرود بریخت؟ قدرت قدس کدامین جبرئیل مشت حق بر دهن باطل زد؟ همت و صبر کدامین ایوب در شتابان دل این خلق افتاد؟
یا که اعجاز چه روحاللهی با سر انگشت مسیحایی خویش پیکر مرده و افسرده این ایران را زنده کرد؟ آن کدام آذر بود؟ آن کدام آتش برخاسته از سینه خاکستر بود که چنین غوغا کرد؟ که چنین محشر بی سابقهای بر پا کرد؟
انقلابمان پیش رفت و میرود، ولی نه به بهای کم که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه جوانهایی که فدا شدند.
چه مخلصانی در مقام رفیع ایثار جای گرفتند.
آموزگارم میگفت: خانههایمان سنگر، کلاسهایمان جبهه، قلمهایمان سلاح، نبردهامان باروت، کارخانههامان معبد، سنگرهامان محراب، جهادمان سازندگی، شهادتهایمان بنیاد، ملتمان بسیج گشتند.
جوانانمان پاسدار و هر روزمان عاشورا شد.
اینها بود گوشهای از میوههای روییده بر شاخسار زمان در ۲۲ بهمن که با بذرافشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی یعنی امام امت به دست آمده است.
یاد آن روز آفتابی جاودان و ثمرات یومالله بزرگ ۲۲ بهمن افزونتر باد. آمین یا رب العالمین.
امام آمد. امام آمد و از قطره، دریا ساخت و از دل دقیقه، قرنی بیرون آورد، و زمام زمان را به دست گرفت و مهار تاریخ را در کف مستضعفان مومن قرارداد و غرور ابرقدرتها را درهم شکست و شکوه شهادت را نمایان ساخت و ترسیمی از راه بزرگ عشق را ارائه کرد.
همه از هم میپرسند:
ناگهان نفس گرم کدامین عیسی، بر تن مردهی صد ساله این خلق دمید؟ ید بیضای کدامین موسی نور از دیدههامان بربود؟ عقل را از سر فرعون بپراند؟ عشق و اخلاص کدام ابراهیم، آب بر آتش نمرود بریخت؟ قدرت قدس کدامین جبرئیل مشت حق بر دهن باطل زد؟ همت و صبر کدامین ایوب در شتابان دل این خلق افتاد؟
یا که اعجاز چه روحاللهی با سر انگشت مسیحایی خویش پیکر مرده و افسرده این ایران را زنده کرد؟ آن کدام آذر بود؟ آن کدام آتش برخاسته از سینه خاکستر بود که چنین غوغا کرد؟ که چنین محشر بی سابقهای بر پا کرد؟
انقلابمان پیش رفت و میرود، ولی نه به بهای کم که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه جوانهایی که فدا شدند.
چه مخلصانی در مقام رفیع ایثار جای گرفتند.
آموزگارم میگفت: خانههایمان سنگر، کلاسهایمان جبهه، قلمهایمان سلاح، نبردهامان باروت، کارخانههامان معبد، سنگرهامان محراب، جهادمان سازندگی، شهادتهایمان بنیاد، ملتمان بسیج گشتند.
جوانانمان پاسدار و هر روزمان عاشورا شد.
اینها بود گوشهای از میوههای روییده بر شاخسار زمان در ۲۲ بهمن که با بذرافشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی یعنی امام امت به دست آمده است.
یاد آن روز آفتابی جاودان و ثمرات یومالله بزرگ ۲۲ بهمن افزونتر باد. آمین یا رب العالمین.
متن مجری گری دهه فجر چهارم
آرزو دارم چو بهمن مظهر امید باشم
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم
سلام.
سلام به شما مهربانان و دوستان همیشه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظههای ناب پیروزی، بر شما عاشقان ایران مبارک باد. ای دوست بیا تا سرود فتح و پیروزی بخوانیم و همگام با روزهای بهمن ماه خاطرات شیرین سالهای انقلاب را مرور کنیم.
خاطرات آن آن شبهای بیکران ستم که بزرگمردی ورقشان زد و ما را به استقلال و آزادی در فجر انقلاب دعوت کرد. بهمن پیروز آمد تا دیگر بار حماسهی سترگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ما یاد آوری کند.
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم
سلام.
سلام به شما مهربانان و دوستان همیشه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظههای ناب پیروزی، بر شما عاشقان ایران مبارک باد. ای دوست بیا تا سرود فتح و پیروزی بخوانیم و همگام با روزهای بهمن ماه خاطرات شیرین سالهای انقلاب را مرور کنیم.
خاطرات آن آن شبهای بیکران ستم که بزرگمردی ورقشان زد و ما را به استقلال و آزادی در فجر انقلاب دعوت کرد. بهمن پیروز آمد تا دیگر بار حماسهی سترگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ما یاد آوری کند.
آیا این چهار متن مجری گری دهه فجر برای شما مفید بود؟ از نظر شما یک متن مجریگری خوب چه ویژگیهایی دارد و چه چیزهایی میتوان در آن گنجاند؟ اگر شعر یا متنی میشناسید که برای این مناسبت کارآمد باشد آن را در بخش نظرات سایت ستاره به ما معرفی کنید.