تفکر مثبت چیست و چگونه میتوان یک مثبتاندیش واقعی بود؟
مثبتاندیشی بیشتر از این که با پرورش افکار آرمانی محقق شود، با اتخاذ یک رویکرد غیرمنفعلانه واقعگرا نسبت به پدیدهها و اتفاقات به دست میآید، اما برای از بین بردن افکار منفی و جایگزین کردن آنها با یک دید مثبت چه کاری میتوان انجام داد؟
تمرکز روی افکار
برای مثبتاندیش بودن، باید یاد بگیرید که افکار خود را به درستی تجزیه و تحلیل کنید. تمرکز آگاهانه نسبت به جریانهای فکری کار دشواری است، به خصوص اگر شخص دروننگری نباشید. هنگامی که با یک وضعیت چالشبرانگیز روبهرو میشوید، دقت کنید که چگونه در مورد اتفاقات فکر میکنید. آیا شروع به گفتوگوهای درونی منفی میکنید؟ آیا شما به صورت ذهنی خود یا دیگران را مورد نقد قرار میدهید؟ این نوع افکار منفی موانع مهمی هستند، اما شناسایی چنین افکاری اولین گام غلبه بر آنها است.
رایجترین انواع تفکر منفی شامل افکاری میشوند که تنها بر جنبههای نامطلوب یک موقعیت یا مسأله متمرکز میشوند. برای مثال، تصور کنید که یک روز کاری خستهکننده داشتهاید که در آن چند کار عقبافتاده را انجام دادهاید، تمام وظایف امروز و حتی بخشی از کارهای روز بعد را نیز انجام دادهاید، اما یک جر و بحث هم با یک همکار یا یک مشتری داشتهاید. با وجود موفقیتهای خود در طول روز، آن شب شما مرتباً جر و بحث خود را مرور میکنید و به آن فکر میکنید. به عبارت دیگر به جای پرداختن به بخش مثبت روز، آن را نادیده گرفتید و بخش منفی روز را زیر ذرهبین میگذارید.
خودسرزنشی یا خودملامتگری نیز نوع دیگری از تفکر منفی رایج است. برای مثال هنگامی که فروش شما به اندازه کافی نرسیده است، شما خودتان را مقصر میدانید، در صورتیکه کاهش رونق بازار یا رکود اقتصاد را که میزان فروش کلی را تقلیل داده نمیبینید. این نوع تفکر منفی میتواند به طور خاص به سلامت روانی شما آسیب برساند. شما با سرزنش خودتان برای اتفاقات و مسائلی که در کنترل شما نیست، در واقع به عزت نفس و اعتماد به نفس خود آسیب زدهاید.
تغییر چرخه تفکر منفی میتواند چالشی بزرگ باشد. این تغییر، فرآیندی زمانبر است. توجه داشته باشید که صرفاً با تکرار عبارات مهمل و پوچی مانند «من آدم خوبی ام»، «خیلی کارم درسته!»، «همه من رو دوست دارن» و... با خودتان، نه تنها نمیتوانید وارد چرخه تفکر مثبت شوید، بلکه ممکن است نتیجه عکس بگیرید و تصویر ذهنی از خودتان را نیز تضعیف کنید.
تفکر مثبت یا مثبتاندیشی به این معنی نیست که یک عینک خوشبینی به چشم بزنید و تمام اتفاقات منفی و نامطلوبی که در زندگی شما رخ میدهد را نادیده بگیرید. این رویکرد میتواند به اندازه نادیده گرفتن اتفاقات مثبت و چسبیدن به افکار منفی، مخرب باشد. «تعادل»، به همراه مقدار متناسبی «واقعگرایی»، کلید تفکر مثبت است.
پس زمانی که غرق افکار منفی میشویم باید چه کار کنیم؟ پاسخ ساده است: با گامهای کوچک شروع کنید. هر نوع تغییر رفتار و یا شکلگیری عادت جدیدی کار سخت و زمانبری است.
ابتدا بخشی از زندگی خودتان را که بیشتر تحت تأثیر افکار منفی قرار دارد، شناسایی کنید. شروع تغییر تفکر از یک نقطه کوچک و درباره یک موضوع واحد، بیشتر احتمال دارد که در درازمدت ماندگار باشد.
مراقب گفتوگوهای درونی منفی خود باشید. برای مثال به محض این که افکار شما به این سمت گرایش پیدا کرد که «این کار رو نمیتونی به موقع انجام بدی» یا «این کار خیلی سخته»، راهی پیدا کنید که بتوانید جنبههای مثبت آن کار را نیز ببینید.
در کلام آخر باید گفت که مثبتاندیشی بیشتر از این که با پرورش افکار آرمانی محقق شود، با اتخاذ یک رویکرد غیرمنفعلانه به دست میآید. تشکیل چرخه افکار مثبت شما را قادر میسازد تا با یافتن راهحلهای اثربخش و خلاقانه، بر چالشها و تضادهای زندگی غلبه کنید.
این کار نیاز به تمرین درازمدت دارد؛ و این تمرین فرآیندی نیست که کامل شود و به پایان برسد، بلکه باید به طور مداوم انجام شود. این تغییر با دشواری همراه است، ولی تأثیر مثبت آن بر سلامت روانی و جسمی به قدری است که میارزد دشواری آن را تحمل کنید.
مترجم: فرید ناهید