پنج شرط گفتوگوی عقلانی میان پیروان سنتهای دینی/ بازشماری موانع انحصارگرایی
گروه اندیشه ــ قدرتالله قربانی با اشاره به اینکه گفتوگو عقلانی به معنای جستجوی حقیقت در دیگر سنتهای دینی بدون هیچ پیشفرض کلامی است، به تبیین پنج شرط گفتوگوی عقلانی پرداخت و تصریح کرد: برای گفتوگوی عقلانی حتما باید روحیه حقیقتجویی، صداقت و اعتماد متقابل داشته باشیم.
به گزارش ایکنا؛ هفتمین همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» صبح امروز، ۹ بهمنماه با حضور حمیدرضا آیتاللهی، حسین هوشنگی و قدرتالله قربانی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی برگزار شد.
در آغاز نشست، آیتاللهی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: موضوع بحث من این است چه مشکلی در فلسفه تحلیلی وجود دارد که در فلسفه دین قارهای باید مطرح شود و وضرورت فلسفه دین قارهای را به ما نشان دهد. در فلسفه تحلیلی ما با استدلال و اثبات گزارههای دینی سروکار داریم. با این وجود یک مسئله در این میان وجود دارد. وقتی شما از گزارهها صحبت میکنید یکی از مشکلاتی که در فلسفه باید آن را حل کنید مشکلات تصوری است. مشکلات تصدیقی را با استدلال میتوانید حل کنید. گاهی در استدلال با این مشکل مواجه هستیم که تک تک مفاهیمی که در این استدلال به کار رفته به چه معناست.
وی افزود: به نظر من فلسفه دین قارهای کمبودهای تفکر غرب در زمینه تصورات دینی را بسط میدهد. وقتی نیچه از مرگ خدا صحبت میکند رفته رفته الهیات مرگ خدا پدیدار میشود. نگاه مدرن ما را بین الحاد و دینداری مخیر میکند. آیا ما میتوانیم فراتر این دوئالیسم حرکت کنیم؟ فیلسوفان پستمدرن به این سمت رفتهاند و سعی کردهاند راه میانهای ارائه کنند که هم خود را از سکولاریسم جدا کنند و هم تفکر سنتی دینی را نپذیرفته باشند.
مدیر سابق پژوهشگاه علوم انسانی یادآور شد: مسئله این است من میخواهم چه تعبیری از دین ارائه کنم. دریدا موضوع را کاهش داد به اینکه عناصر مغفرت و رحمت که در ادیان مطرح شده توجه کنیم؛ یعنی به جای اینکه به این مسئله بپردازیم که خدا هست یا خدا نیست، به مفهوم خدا بدون توجه به اینکه وجود دارد یا ندارد توجه کنیم. ما کاری نداریم خدا وجود دارد یا نه، ما درباره خود خدا حرف میزنیم. با این روند تحلیل جدیدی از دین به وجود میآید.
وی در ادامه تصریح کرد: جریانی که الآن فعال است فلسفه میانفرهنگی است. فلسفه میانفرهنگی الآن در اروپا فعال شده و کارهای خوبی انجام داده است. در فلسفه میانفرهنگی شما با نگاه پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی مواجهید. در پدیدارشناسی ما کاری نداریم حقیقتی به نام خدا در عالم هست یا نه، کاری نداریم واقعه معاد اتفاق میافتد یا خیر، بلکه میگوییم این مفاهیم در میان دینداران بر چه معنایی دلالت دارد. مثلا میگوییم این موضوعات در اندیشه مسلمانان چگونه است، در اندیشه مسیحیان چگونه است، بعد به تبیین آنها و ارائه نظریه میپردازیم.
امکان گفتوگوی دینی با تأکید بر مفاهیم کلی
در ادامه نشست حسین هوشنگی به بیان نظرات خود با موضوع «امکان فلسفه دین تطبیقی و مسئله کلی» پرداخت و اظهار کرد: من در آغاز باید به تحریر محل نزاع بپردازم. کلمه «تطبیق» تعابیر گوناگونی دارد. در مقام تطبیق و مقایسه ما به گفتوگو میپردازیم. مثلا اگر موضوع ما فلسفه تطبیقی است، لازم است چند فیلسوف را در یک مسئله به گفتوگو وا داریم تا بتوانیم ابعاد مختلف آن مسئله را آشکار سازیم و علم جامعتری نسبت به آن پیدا کنیم. گفتوگو معادل دیالوگ است. «دیا» به معنای کثرت و تنوع است. «لوگ» از کلمه لوگوس به معنای سخن عقلانی است. به این معنا ما در تطبیق و مقایسه یک تنوع و جهت کثرت داریم و یک جهت وحدت.
وی ادامه داد: لوگوس که جهت وحدت گفتوگو و تطبیق را تعیین میکند همان «کلی» است. جهت وحدت و زمینه مشترک برای گفتوگو را کلی تعیین میکند. کلی در مقابل جزئی، به معنای مفهومی است که قابل صدق بر کثیرین است. اگر ما مفهوم کلی نداشته باشیم امکان گفتوگو و مقایسه از بین میرود. ما در فلسفه تطبیقی بر اساس مفاهیم مشترک گفتوگو میکنیم؛ وقتی درباره علم صحبت میکنیم در واقع یک مفهوم مشترک نزد ما وجود دارد که کلی است. با این توصیف، کلی مبنای ارتباط، تفهیم و تفاهم میان فرهنگها، فلاسفه و گفتوگوی میان انسانها است. اگر ما کلی را حذف کنیم امکان تفهیم و تفاهم را از بین بردهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: دین یک بعد اعتقادی دارد. بعد اعتقادی دین شامل گزارههای ناظر به واقع است. یک بخش از دین گزارههای ناظر به عمل و ارزشی است. بحث من معطوف به آن بخشی از دین است که ناظر به احکام و گزارههای ارزشی و حوزه عمل است؛ مثل مفهوم سعادت. فلسفه دین تطبیقی در این حوزه با یک چالش بزرگ مواجه است و آن بحث کلیات و مفاهیم ناظر به عمل است. مفاهیم ناظر به عمل با چالشی مواجه است که مفاهیم ناظر به واقع لزوما با آن مواجه نیست.
وی در ادامه یادآور شد: گاهی ادراک ما موخر از واقع است و کاشف از واقع است مثل ادراک ما از خداوند؛ اما گاهی ادراک ما مقدم بر واقع است و به نوعی برسازنده واقع به شمار میآید مانند مفهوم خوبی. خوبی منشأ اراده شما است تا فعلی را در خارج تحقق ببخشی. این تفکیک از ارسطو شروع شد. افلاطون معتقد بود همه واقعیتها و مفاهیم یک ربالنوع خارجی دارند. اولین بار ارسطو تصریح کرد ما یک حکمت نظری داریم و یک حکمت علمی. وقتی پای انسان در میان باشد ما نمیتوانیم با همان کلیاتی که در حکمت نظری مطرح است بحث کنیم. از نظر علامه طباطبایی ادراکات ما دو نوع است: ادراکات اعتباری و ادراکات ناظر به واقع. ایشان در توضیح ادراکات اعتباری میگوید ما تکوینا نیازهایی داریم و به تناسب آن نیازها ادراکاتی میسازیم تا به اهداف خود در جهت رفع نیازهای فطری گام برداریم.
وی در پایان گفت: به نظر من کلی به معنای عینی و واقعی در حوزه فلسفه دین تطبیقی قابل تعریف است. درست است نوع نیازهای انسان و اعتبارات ناظر به آن تغییر میکند اما آیا ما نیازهای ثابت و فطری نداریم که تمام انسانها آنها را داشته باشند؟ علامه طباطبایی میگوید چنین نیازهایی داریم. بر اساس این اعتبارات عمومی میتوانیم کلیهایی داشته باشیم. اگر ما بتوانیم کلیهای حیطه اعمال را که ناظر به نیازهای ثابت ما هستند با تبیین عقلانی ارائه کنیم، زمینه مشترک برای گفتوگو و تطبیق ایجاد خواهد شد.
ضرورت گفتوگوی میان ادیان
در ادامه نشست قدرتالله قربانی به ایراد سخن پرداخت و گفت: موضوع بحث من مبتنی بر گفتوگو است که یکی از لوازم فلسفه تطبیقی است. شاید یکی از مهمترین تعاریف انسان این باشد که انسان اهل گفتوگو است. تصور اینکه انسان در عزلت زندگی کند بی معنی است چراکه انسان موجودی اهل گفتوگو است. گفتوگو دو مزیت دارد: نخست اینکه شناخت ما را از خودمان کامل میکند. شما با مواجهه با دیگری میفهمی که هستی. تا ما با دیگران مواجه نشویم نمیفهمیم وزن فکریمان چقدر است. دیگر مزیت گفتوگو این است که از این طریق به ضعفهای خودمان پی میبریم. به عنوان مزیت سوم میتوان گفت گفتوگو، راه شناخت دیگران است. ما دو هویت داریم: هویت خودی و هویت دیگری. اگر برای دیگری هویت تعریف نکرده باشیم هویت خودی هم معنایی نخواهد داشت.
وی افزود: ما انواع گفتوگو داریم که یکی از آنها گفتوگو ادیان است. گفتوگوی ادیان چند صورت دارد: گفتوگو برای مقابله با دیگری؛ گفتوگو برای آشکار ساختن تناقضات فکر دیگری؛ گفتوگوی رسمی و تشریفاتی رهبران ادیان. نوع چهارم گفتوگوی ادیان، گفتوگوی عقلانی است؛ یعنی اینکه حقیقت را در دیگری جستوجو کنیم. ابتدا باید هر تعصبی را از سنت خودمان بزداییم تا ببینیم دیگری درباره ما چه فکر میکند و از دیگری چه میتوانیم بیاموزیم. به عبارت دیگر، گفتوگو عقلانی یعنی جستجوی حقیقت در دیگر سنتهای دینی بدون هیچ پیشفرض کلامی. این پیشفرضها نمیگذارند من دیگری را همانطور که هست ببینم.
وی ادامه داد: این گفتوگو چند شرط دارد: اجتناب از نگرش انحصاری در باب حقانیت و نجات؛ اراده برای آموختن حقیقت از دیگری؛ تقدسزدایی از سنت دینی خودمان؛ پذیرش امکان وجود خطا و کاستی در سنت دینی خودمان؛ بهرهمندی از روحیه حقیقتجویی و صداقت و اعتماد متقابل. مقصودم از تقدسزدایی از سنت دینی این نیست که آموزههای دینی خودمان را کنار بگذاریم بلکه مقصودم این است که به دیگری اجازه بدهیم اعتقادات جزمی ما را زیر سوال ببرد و هر سطح از باورهای دینی ما را مورد تردید قرار دهد. میان دین، معرفت دینی و سلوک دینداران تمایز وجود دارد. منظور از دین، نصوص دینی مثل قرآن است. تفسیر دینداران به معنای معرفت دینی است. رفتار دینداران نیز سلوک دینی است. این سه مقوله عین هم نیستند. ما باید قبول کنیم ممکن است فهم ما از دین کامل نباشد.
موانع انحصارگرایی دینی
قربانی در ادامه یادآور شد: انحصارگرایی دینی موانعی را ایجاد میکند که به آن اشاره خواهم کرد. انحصارگرایی یعنی اینکه ما خودمان را ملتی بدانیم که تمام حقانیت و نجات در اختیار ماست و خداوند این موهبت را تنها به ما ارزانی داشته است و دیگران یا باید به سنت دینی ما دعوت شوند یا اینکه جزای اعمال خود را ببینند. این دیدگاه موانعی ایجاد میکند از جمله استغنای از آموختن. دیگر مانع این نگرش این است که دیدگاه سنتگرایان شخص محور است؛ یعنی به جای اینکه سنت دینی بر اساس آموزه بنیادی شکل بگیرد بر اساس شخص شکل میگیرد. مانع دیگر این نگرش تقدسگرایی است. اثبات هویت خودی به وصورت مثبت و تعریف دیگری به و صورت منفی یکی دیگر از موانع و آسیبهای انحصارگرایی دینی است.
انتهای پیام