خبرگزاری مهر، گروه استانها-محمدحسن مقدم نیا؛ مردم شاهرود همدوش سایر شهرهای استان سمنان نقشآفرینی ویژهای در انقلاب اسلامی داشتهاند، نقشی که در سایه همراهی روحانیانی چون آیتالله توحیدی محمودی، آیتالله طاهری شاهرودی، آیتالله معصومی و آیتالله اشرفی و دهها چهره انقلابی دیگر هنوز پس از چهار دهه بر تارک آسمان افتخار این دیار نقش بسته است.
شاهرودی که بارها و بارها در کانون توجهات قرارگرفته است از انقلاب ۵۷ تا دفاع مقدس و رویدادهایی چون ۹دی و انتخابات و راهپیماییها، همه برگهای زرین تاریخ این دیار متدین و انقلابی هستند اما رد پای انقلاب در کارنامه مردم این دیار روایتی شنیدنی دارد، روایتی که باید پای صحبتهای مردم آن روز نشست تا برایمان در قالب روایتگری تعریف کنند.
حوادثی که قلب مردم را جریحهدار میکرد
دورترین خاطرات انقلاب شاهرود اما در سال ۴۲، ۴۳ و همچنین ۵۰ و ۵۳ شکل گرفت آنجا که تبعید حضرت امام خمینی(ره) و حوادثی که به دستگیری روحانیان قم و تهران منجر شد و حتی حوادثی که در مشهد قلب مؤمنان را جریحهدار کرد، در شاهرود هم سایه افکنده بود و زائران رضوی که آن سالها با دشواری راه شاهرود به مشهد را در پیش میگرفتند خبرهایی از امام خمینی(ره) را میآوردند اما امام راحل در شاهرود چهرهای شناختهشده بودند.
حاج مرتضی محمدی یکی از افرادی است که دلیل آشنایی مردم شاهرود با امام خمینی(ره) را میداند، وی ۷۰ ساله است، سال ۴۶ را کموبیش به خاطر دارد: آیتالله گلپایگانی از معروفترین روحانیان بودند، روزی گفتند دارند با شخصی میآیند که نامش را آیتالله مصطفوی الخمینی مینامند. گفتند قرار است به شاهرود و به قهج بیاید و دو ماهی بماند آشنایی مردم شاهرود با حضرت امام از این طریق شکل گرفت.
وی میگوید: آن زمان ما در شاهرود ساکن بودیم اما خبر حضور آیتالله گلپایگانی که برای مردم شاهرود نامش آشناتر بود همهجا پیچیده بود، حتی به یاد دارم یک روز زنی در روستای دولتآباد سبدی تخممرغ آورده بود برای آقا و این مسیر طولانی از دولتآباد تا قهج را با قاطر طی کرده بود. آن زمان نمیدانستیم چرا در شاهرود هستند تا اینکه ماجرای تبعید رخ داد و درست همان موقع بود که فهمیدیم چه کسی در شاهرود مستقر بوده و ما نمیشناختیمشان.
حضور امام (ره) در شاهرود
این سفر را حاج عباس اکبریان از راویان انقلاب و دفاع مقدس نیز اینچنین نقل میکند: قبل از قیام حضرت امام در سال ۴۲ ایشان بهاتفاق آیتالله گلپایگانی مهمان شاهرودیها بودند و حدود دو ماه در روستای قهج شاهرود اقامت داشتند، ملاعباس محمدی از آخوندهای آن زمان شاهرود با حضرت امام (ره) دوست صمیمی بودند، با یکدیگر ارتباط نزدیک و با همدیگر رفتوآمد داشتند، آقای محمدی فرزند ملاعباس برایمان نقل کرد که آن زمان سن و سال کمی داشت و وقتی با پدرش محضر امام رفته و خود را معرفی میکند امام استقبال گرمی از وی میکنند.
کمتر کسی است که دیگر از روزهای حضور امام در شاهرود چیزی به یادش مانده باشد، شاید نسل امروز انقلاب اصلاً نمیدانند چنین رویدادی هم رخداده است، اما باید گفت یکبار حضور امام خمینی(ره) در سال۴۲ و یکبار حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال۵۷ در شاهرود سبب شد تا مردم شور انقلابی ویژهای را تجربه کنند.
آبان ۵۶ روزهای حساس
اما شاید مهمترین رویدادها را باید در سال ۵۶ جستجو کرد آنهم آبان ماه آنسال، همان روزهای سردی که زمزمههای انقلاب در شهرهای تهران، شیراز، قم، همدان و مشهد و تبریز پیچیده و چهلمین روز کشتار مردم به عرصهای برای تظاهرات علیه رژیم طاغوت در شهرهای دیگر بدل میشود حالا دیگر همه روزشمار پایان طاغوتیان را باور کردهاند.
صبح نخستین روز از آبان ماه ۵۶ را محمدرضا حاج اکبری از موی سپیدان شاهرود اینگونه روایت میکند: شوهر خواهرم خیاطی را بهتازگی در طبقه دوم یک مغازه در خیابان شهدای کنونی داشت آن زمان همه مغازهها رادیو داشتند و در دورانی که کمتر خانهای تلویزیون داشت رادیو سرگرمی کسبه بود ما معمولاً آنجا حضور داشتیم آنسوتر در مقابل گاراژی ماشینهای تهران میایستادند و یک اتوبوس که شب از تهران حرکت کرده بود به شاهرود رسید و به ما خبر داد که تهران گویا تجمعی راه افتاده است.
وی میگوید: این خبر را در حال بحث بودیم که یک خبر دیگر یکباره تمام شهر را تکان داد، فوت فرزند امام خمینی(ره) آقا سید مصطفی؛ به دامادمان رضا نگاهی انداختم و انگار همه میخواستیم بدانیم چه خواهد شد، یکی میگفت او را شهید کردهاند و دیگری میگفت ساواک او را ترور کرده است چراکه ایشان از فعالان سرشناس انقلاب بودند. خبر را مسکوت گذاشتیم اما همینکه بیرون آمدیدم دیدیم همه میدانند که چه گذشته است آن روزها شرکت نفت رانندهای داشت که نامش محمدی بود او سه روز بعدازاین واقعه اعلامیهای را از تهران آورده بود که پیام امام خمینی(ره) درباره فرزندش نوشتهشده بود و ما منتظر بودیم، که در آن دعوت به بیرون ریختن مردم و تظاهرات باشد اما در عین ناباوری دیدیم اصلاً چنین چیزی نیست و متانتی که در امام خمینی(ره) دیدیم شیفتگی ما به امام را دوچندان کرد، اما خاطرم هست که قرار شد به نزد آیتالله توحیدی برویم تا کسب تکلیف کنیم آیا قرار است برای فرزند حضرت امام مراسمی گرفته شود یا خیر دیگر خاطرم نیست که مراسمی برگزار شد یا خیر؛
یک پیام کوتاه
پیام امام خمینی(ره) پس از فوت فرزند گرامیشان به این شرح بود:
اِنا لله وَ اِنا اِلیه راجِعون؛ در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد، اَللهمَ ارحِمه وَاغفِر لَه وَاسکِنهَ الجَنّه بِحَقِ اولیائک الطاهرین عَلَیهم الصَلوه والسَلام.
حاج اکبری با اشاره به پیام امام که سراسر حزن بود تا جایی که بسیاری از مردم آن را ناراحت کنندهترین خاطره سال ۵۶ می دانستند، درباره ادامه یافتن مبارزات می گوید: کم کم به سال های ۵۶ و ۵۷ که رسیدیم مردم شاهرود هم مانند سایر شهرهای ایران اسلامی تظاهرات را به سطح خیابان آوردند و شهیدانی را هم تقدیم انقلاب اسلامی کردند شهیدانی مانند بیاری، احسانی فر، میرغفوریان و ... که همه شان در اوج جوانی رفتند تا انقلاب ما ایستادگی کند و از این جهت است که پیروزی انقلاب برای مردم ما بسیار شیرین بود.
نقش منابر و روحانیان در مبارزات
انقلاب به سال ۵۷ وارد میشود و در یک سال اخیر در شاهرود جستهوگریخته اعتراضات و منبرهایی برگزار میشود، همانطور که یکی دیگر از افراد حاضر در آن روزها یعنی حاج رمضان باقری میگوید: اعتراضات در شاهرود بهواسطه حضور محسوس ساواک و بدبینی که ارتش پادگان امروز که به نام چهل دختر و پادگان ۵۸ تکاور معروف است، وجود داشت، کمی با دشواری روبرو میشد درنتیجه بیشتر روشنگری روحانیان در محافل وعظ و بحث خانگی و مساجد را شاهد بودیم. منبریها بسیار پرتوان پیش میرفتند و انقلابیون هم در مسجد مصلا و مدرسه قلعه و ... پیشتازی میکردند اما هدایت اعتراضات و محافل بر روی دوش روحانیانی مانند آیتالله توحیدی، آیتالله طاهری و موسوی و ... بود.
باقری میگوید: آیتالله اشرفی در سال ۵۳ از نجف اشرفی به شاهرود بازگشته بود و بهواسطه شاگردی و شناخت از حضرت امام (ره) بارها و بارها در تمام منبرها و سخنانش نام او را میآورد، دیگر بهگونهای بود که همه نام امام خمینی(ره) را میدانستند و معتقد بودند حکومت سقوط میکند، در اوایل سال ۵۷ شاهرود صحنه تظاهرات بود حتی یک شهید هم در تظاهرات داده بودیم که یا احسانی فر بود یا بیاری بهدرستی خاطرم نیست اما پسازآن شش شهید دیگر هم در انقلاب شاهرود به اسلام هدیه شد. تا دو بال انقلاب شاهرود را خون این هفت شهید و روحانیان رنگین کند.
حضور آیت اللهخامنهای در شاهرود
اوج انقلاب اما در شاهرود به روایت رمضان باقری حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در شاهرود است، حادثهای که در روز چهارم بهمنماه ۵۷ رخ داد آنهم بهصورت اتفاقی آیتالله خامنهای که در آن زمان روحانی مبارزی بود از مشهد به سمت تهران درحرکت بود تا به اعتصاب دانشجویان دانشگاه تهران برسد اما در شاهرود ماشین آنها بنزین تمام کرده و برای اینکه شناخته نشوند در خیابان منتظر میمانند تا آشنایی بیابند.
او میگوید: آقای مؤذن و برادران رضاپور و چند نفر دیگر که در مبارزات انقلابی بودند برای تهیه بنزین مأمور میشوند اما شرط تهیه بنزین را سخنرانی آیتالله خامنهای برای مردم میدانند آنهم ساعت ۱۰ شب! من با رضاپور بزرگ به مدرسه قلعه رفتیم میترسیدیم کسی آنوقت شب پیدا نشود که در مسجد حاضر شود رضاپور کوچک، مؤذن، میرباقری، اکبری، قنبریان، شیخ علیاکبر معصومی و کسان دیگر که حضور ذهن ندارم همه رفتند تا تدارکات را مهیا کنند.
وی ادامه می دهد: کسی مردم را صدا میزد کس دیگر چراغ توری میآورد یکی بخاری را روشن میکرد یکی چای میگذاشت و ولولهای برپا شد تا اینکه درنهایت آیتالله خامنهای در مسجد آمد و چای نوشید و یکباره مردم از درودیوار حضور یافتند، آن شب محفلی باشکوه با حضور بالغ بر یکهزار نفر شاهرودی ایجاد شد و دو ساعت هم به طول انجامید آنقدر شور برپاشده بود که حیفمان میآمد تمامش کنیم.
سخنرانی شور انگیز
باقری میگوید: از سوی دیگر هم نگران بودیم که مبادا برای دستگیریمان اقدام کنند درنهایت ساعت یک بامداد بود که ماشین بنز سیاه ۱۹۰ آیتالله خامنهای شاهرود را با باک پُر و دو بشکه ۲۰ لیتری بنزین اضافه ترک کرد که آن زمانگیر آوردن اینهمه بنزین بدون اینکه کسی مشکوک شود کار دشواری بود.
مردم شاهرود صبح ششم بهمنماه که از خواب بیدار شدند میدانستند که اتفاقاتی در شهرشان افتاده است در قسمت دوم گزارش، رویدادهای ششم بهمنماه تا ۲۲ بهمن، پیروزی انقلاب اسلامی و شهیدان شاهرود را بررسی میکنیم.
خبرگزاری مهر، گروه استانها-محمدحسن مقدم نیا؛ مردم شاهرود همدوش سایر شهرهای استان سمنان نقشآفرینی ویژهای در انقلاب اسلامی داشتهاند، نقشی که در سایه همراهی روحانیانی چون آیتالله توحیدی محمودی، آیتالله طاهری شاهرودی، آیتالله معصومی و آیتالله اشرفی و دهها چهره انقلابی دیگر هنوز پس از چهار دهه بر تارک آسمان افتخار این دیار نقش بسته است.
شاهرودی که بارها و بارها در کانون توجهات قرارگرفته است از انقلاب ۵۷ تا دفاع مقدس و رویدادهایی چون ۹دی و انتخابات و راهپیماییها، همه برگهای زرین تاریخ این دیار متدین و انقلابی هستند اما رد پای انقلاب در کارنامه مردم این دیار روایتی شنیدنی دارد، روایتی که باید پای صحبتهای مردم آن روز نشست تا برایمان در قالب روایتگری تعریف کنند.
حوادثی که قلب مردم را جریحهدار میکرد
دورترین خاطرات انقلاب شاهرود اما در سال ۴۲، ۴۳ و همچنین ۵۰ و ۵۳ شکل گرفت آنجا که تبعید حضرت امام خمینی(ره) و حوادثی که به دستگیری روحانیان قم و تهران منجر شد و حتی حوادثی که در مشهد قلب مؤمنان را جریحهدار کرد، در شاهرود هم سایه افکنده بود و زائران رضوی که آن سالها با دشواری راه شاهرود به مشهد را در پیش میگرفتند خبرهایی از امام خمینی(ره) را میآوردند اما امام راحل در شاهرود چهرهای شناختهشده بودند.
حاج مرتضی محمدی یکی از افرادی است که دلیل آشنایی مردم شاهرود با امام خمینی(ره) را میداند، وی ۷۰ ساله است، سال ۴۶ را کموبیش به خاطر دارد: آیتالله گلپایگانی از معروفترین روحانیان بودند، روزی گفتند دارند با شخصی میآیند که نامش را آیتالله مصطفوی الخمینی مینامند. گفتند قرار است به شاهرود و به قهج بیاید و دو ماهی بماند آشنایی مردم شاهرود با حضرت امام از این طریق شکل گرفت.
وی میگوید: آن زمان ما در شاهرود ساکن بودیم اما خبر حضور آیتالله گلپایگانی که برای مردم شاهرود نامش آشناتر بود همهجا پیچیده بود، حتی به یاد دارم یک روز زنی در روستای دولتآباد سبدی تخممرغ آورده بود برای آقا و این مسیر طولانی از دولتآباد تا قهج را با قاطر طی کرده بود. آن زمان نمیدانستیم چرا در شاهرود هستند تا اینکه ماجرای تبعید رخ داد و درست همان موقع بود که فهمیدیم چه کسی در شاهرود مستقر بوده و ما نمیشناختیمشان.
حضور امام (ره) در شاهرود
این سفر را حاج عباس اکبریان از راویان انقلاب و دفاع مقدس نیز اینچنین نقل میکند: قبل از قیام حضرت امام در سال ۴۲ ایشان بهاتفاق آیتالله گلپایگانی مهمان شاهرودیها بودند و حدود دو ماه در روستای قهج شاهرود اقامت داشتند، ملاعباس محمدی از آخوندهای آن زمان شاهرود با حضرت امام (ره) دوست صمیمی بودند، با یکدیگر ارتباط نزدیک و با همدیگر رفتوآمد داشتند، آقای محمدی فرزند ملاعباس برایمان نقل کرد که آن زمان سن و سال کمی داشت و وقتی با پدرش محضر امام رفته و خود را معرفی میکند امام استقبال گرمی از وی میکنند.
کمتر کسی است که دیگر از روزهای حضور امام در شاهرود چیزی به یادش مانده باشد، شاید نسل امروز انقلاب اصلاً نمیدانند چنین رویدادی هم رخداده است، اما باید گفت یکبار حضور امام خمینی(ره) در سال۴۲ و یکبار حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال۵۷ در شاهرود سبب شد تا مردم شور انقلابی ویژهای را تجربه کنند.
آبان ۵۶ روزهای حساس
اما شاید مهمترین رویدادها را باید در سال ۵۶ جستجو کرد آنهم آبان ماه آنسال، همان روزهای سردی که زمزمههای انقلاب در شهرهای تهران، شیراز، قم، همدان و مشهد و تبریز پیچیده و چهلمین روز کشتار مردم به عرصهای برای تظاهرات علیه رژیم طاغوت در شهرهای دیگر بدل میشود حالا دیگر همه روزشمار پایان طاغوتیان را باور کردهاند.
صبح نخستین روز از آبان ماه ۵۶ را محمدرضا حاج اکبری از موی سپیدان شاهرود اینگونه روایت میکند: شوهر خواهرم خیاطی را بهتازگی در طبقه دوم یک مغازه در خیابان شهدای کنونی داشت آن زمان همه مغازهها رادیو داشتند و در دورانی که کمتر خانهای تلویزیون داشت رادیو سرگرمی کسبه بود ما معمولاً آنجا حضور داشتیم آنسوتر در مقابل گاراژی ماشینهای تهران میایستادند و یک اتوبوس که شب از تهران حرکت کرده بود به شاهرود رسید و به ما خبر داد که تهران گویا تجمعی راه افتاده است.
وی میگوید: این خبر را در حال بحث بودیم که یک خبر دیگر یکباره تمام شهر را تکان داد، فوت فرزند امام خمینی(ره) آقا سید مصطفی؛ به دامادمان رضا نگاهی انداختم و انگار همه میخواستیم بدانیم چه خواهد شد، یکی میگفت او را شهید کردهاند و دیگری میگفت ساواک او را ترور کرده است چراکه ایشان از فعالان سرشناس انقلاب بودند. خبر را مسکوت گذاشتیم اما همینکه بیرون آمدیدم دیدیم همه میدانند که چه گذشته است آن روزها شرکت نفت رانندهای داشت که نامش محمدی بود او سه روز بعدازاین واقعه اعلامیهای را از تهران آورده بود که پیام امام خمینی(ره) درباره فرزندش نوشتهشده بود و ما منتظر بودیم، که در آن دعوت به بیرون ریختن مردم و تظاهرات باشد اما در عین ناباوری دیدیم اصلاً چنین چیزی نیست و متانتی که در امام خمینی(ره) دیدیم شیفتگی ما به امام را دوچندان کرد، اما خاطرم هست که قرار شد به نزد آیتالله توحیدی برویم تا کسب تکلیف کنیم آیا قرار است برای فرزند حضرت امام مراسمی گرفته شود یا خیر دیگر خاطرم نیست که مراسمی برگزار شد یا خیر؛
یک پیام کوتاه
پیام امام خمینی(ره) پس از فوت فرزند گرامیشان به این شرح بود:
اِنا لله وَ اِنا اِلیه راجِعون؛ در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد، اَللهمَ ارحِمه وَاغفِر لَه وَاسکِنهَ الجَنّه بِحَقِ اولیائک الطاهرین عَلَیهم الصَلوه والسَلام.
حاج اکبری با اشاره به پیام امام که سراسر حزن بود تا جایی که بسیاری از مردم آن را ناراحت کنندهترین خاطره سال ۵۶ می دانستند، درباره ادامه یافتن مبارزات می گوید: کم کم به سال های ۵۶ و ۵۷ که رسیدیم مردم شاهرود هم مانند سایر شهرهای ایران اسلامی تظاهرات را به سطح خیابان آوردند و شهیدانی را هم تقدیم انقلاب اسلامی کردند شهیدانی مانند بیاری، احسانی فر، میرغفوریان و ... که همه شان در اوج جوانی رفتند تا انقلاب ما ایستادگی کند و از این جهت است که پیروزی انقلاب برای مردم ما بسیار شیرین بود.
نقش منابر و روحانیان در مبارزات
انقلاب به سال ۵۷ وارد میشود و در یک سال اخیر در شاهرود جستهوگریخته اعتراضات و منبرهایی برگزار میشود، همانطور که یکی دیگر از افراد حاضر در آن روزها یعنی حاج رمضان باقری میگوید: اعتراضات در شاهرود بهواسطه حضور محسوس ساواک و بدبینی که ارتش پادگان امروز که به نام چهل دختر و پادگان ۵۸ تکاور معروف است، وجود داشت، کمی با دشواری روبرو میشد درنتیجه بیشتر روشنگری روحانیان در محافل وعظ و بحث خانگی و مساجد را شاهد بودیم. منبریها بسیار پرتوان پیش میرفتند و انقلابیون هم در مسجد مصلا و مدرسه قلعه و ... پیشتازی میکردند اما هدایت اعتراضات و محافل بر روی دوش روحانیانی مانند آیتالله توحیدی، آیتالله طاهری و موسوی و ... بود.
باقری میگوید: آیتالله اشرفی در سال ۵۳ از نجف اشرفی به شاهرود بازگشته بود و بهواسطه شاگردی و شناخت از حضرت امام (ره) بارها و بارها در تمام منبرها و سخنانش نام او را میآورد، دیگر بهگونهای بود که همه نام امام خمینی(ره) را میدانستند و معتقد بودند حکومت سقوط میکند، در اوایل سال ۵۷ شاهرود صحنه تظاهرات بود حتی یک شهید هم در تظاهرات داده بودیم که یا احسانی فر بود یا بیاری بهدرستی خاطرم نیست اما پسازآن شش شهید دیگر هم در انقلاب شاهرود به اسلام هدیه شد. تا دو بال انقلاب شاهرود را خون این هفت شهید و روحانیان رنگین کند.
حضور آیت اللهخامنهای در شاهرود
اوج انقلاب اما در شاهرود به روایت رمضان باقری حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در شاهرود است، حادثهای که در روز چهارم بهمنماه ۵۷ رخ داد آنهم بهصورت اتفاقی آیتالله خامنهای که در آن زمان روحانی مبارزی بود از مشهد به سمت تهران درحرکت بود تا به اعتصاب دانشجویان دانشگاه تهران برسد اما در شاهرود ماشین آنها بنزین تمام کرده و برای اینکه شناخته نشوند در خیابان منتظر میمانند تا آشنایی بیابند.
او میگوید: آقای مؤذن و برادران رضاپور و چند نفر دیگر که در مبارزات انقلابی بودند برای تهیه بنزین مأمور میشوند اما شرط تهیه بنزین را سخنرانی آیتالله خامنهای برای مردم میدانند آنهم ساعت ۱۰ شب! من با رضاپور بزرگ به مدرسه قلعه رفتیم میترسیدیم کسی آنوقت شب پیدا نشود که در مسجد حاضر شود رضاپور کوچک، مؤذن، میرباقری، اکبری، قنبریان، شیخ علیاکبر معصومی و کسان دیگر که حضور ذهن ندارم همه رفتند تا تدارکات را مهیا کنند.
وی ادامه می دهد: کسی مردم را صدا میزد کس دیگر چراغ توری میآورد یکی بخاری را روشن میکرد یکی چای میگذاشت و ولولهای برپا شد تا اینکه درنهایت آیتالله خامنهای در مسجد آمد و چای نوشید و یکباره مردم از درودیوار حضور یافتند، آن شب محفلی باشکوه با حضور بالغ بر یکهزار نفر شاهرودی ایجاد شد و دو ساعت هم به طول انجامید آنقدر شور برپاشده بود که حیفمان میآمد تمامش کنیم.
سخنرانی شور انگیز
باقری میگوید: از سوی دیگر هم نگران بودیم که مبادا برای دستگیریمان اقدام کنند درنهایت ساعت یک بامداد بود که ماشین بنز سیاه ۱۹۰ آیتالله خامنهای شاهرود را با باک پُر و دو بشکه ۲۰ لیتری بنزین اضافه ترک کرد که آن زمانگیر آوردن اینهمه بنزین بدون اینکه کسی مشکوک شود کار دشواری بود.
مردم شاهرود صبح ششم بهمنماه که از خواب بیدار شدند میدانستند که اتفاقاتی در شهرشان افتاده است در قسمت دوم گزارش، رویدادهای ششم بهمنماه تا ۲۲ بهمن، پیروزی انقلاب اسلامی و شهیدان شاهرود را بررسی میکنیم.