به گزارش خبرنگار مهر، همه چیز از آن جایی شروع شد که همسرش مصدومیت جدی پیدا کرد، شغل همسرش نصاب پرده بود و به خاطر آسیب دیدگی بار زندگی به روی دوش زن خانواده افتاد قبل از اسیب دیدگی همسرش، بازاریاب یکی از شرکت های بیمه گر بود اما پس از این اتفاق، تصمیم میگیرد با توجه به پسانداز اندکی که داشته با اعطای وجهی به یکی از مشتریان شرکت بیمه که در کار خرید و فروش گل و گیاه بوده مبلغی هنگفت را به عنوان سود حاصل از مزارعه دریافت کند.
خانم ن. صمدی برای اداره زندگی مصمم به آغاز کار جدید آن هم در حوزه گل و گیاه می شود، در این اقدام که حتی پیش نویس قراردادی هم برای آن تنظیم نمیشود، آقای قربانی به عنوان فردی که ادعا داشته به هر میزان که او سرمایه در اختیارش قرار دهد تا به طور تقریبی تا ۳۰ درصد سود حاصله را ماهانه در حساب او واریز خواهد کرد، در مرتبه نخست مبلغی معادل ۱۵ میلیون تومان از خانم صمدی دریافت میکند.
هرچند مبلغ بسیار ناچیزی را در ماه نخست به صورت کارت به کارت برای این خانم واریز میکند اما در ادامه با تقاضای پول بیشتر و در مقابل بالا بردین درصد سود تا ۴۵ درصد او را ترغیب میکند تا خانم صمدی هرآنچه دارد را بفروشد و آن چیزی را هم که ندارد در قالب قرض از دوستان و همسایگان قرض کند و بدون دریافت حتی یک امضا از جانب فرد مدعی آن مبلغ را که به ۱۲۵ میلیون تومان رسیده بود را به حسابش واریز کند.
خانم صمدی به دلیل وضعیت مالی خوب آقای قربانی و دوستی تقریبا نزدکی که با همسر این فرد برقرار میکند حتی تصورش را نمیکرد تا فردی با یک خودرو لوکس و خانهای در گرانترین منطقه شهر، چشم به ۱۲۵ میلیون تومان یک سرپرست خانواده بدوزد.
خانوادهای که همسر او به دلیل سقوط از روی بلندی اندامهای تحتانی اش با فلج دائمی همراه شده بودند و دو دانشآموز ۸ و ۱۲ ساله تمام امیدشان به دستان مادری بود که تا روزهای پیش از یک تلفن قفل شده بود.
تماس با نیروهای انتظامی برای ارایه گزارش یا دریافت سرنخهای جدید از خانواده متمول آقای قربانی که هیچ نام و نشانی جز مالکیت یک کانکس مستهلک مستقر در یک زمین بایر که قرار بوده او پیمانکار آن شود وجود نداشت.
در اظهاراتی که آقای قربانی به طور شفاهی برای این مددجوی زن ارایه داده بود مالکیت زمین و برقرار بودن یک گلخانه مطرح گردیده و بابت همین هم مبالغ جذب شده بود اما با تحقیقات بیشتر و کشف محل مذکور معین میشود که فرد مدعی هیچ حقوقی در آن زمین وعده شده نداشته و تنها برای واگذاری عملیات زراعی توسط او کانکسی از وی در محل مستقر شده بود.
قرض از دوستان حتی مدرسهای برای یک کسب و کار پر سود و واریز مبلغی سنگین برای فردی که با وجود در اختیار داشتن مدارک به اصلاح معتبر شناسایی او اما بعد از جستجویی ۱۸ ماهه هیچ اثری از او و بستگانش یافت نشد خانم صمدی را به گواهی پزشکی مورد تایید سکته کرده و در پی عوارض آن گرفتار تشنجهای عصبی است(. مدارک اختلال روانی نامبرده و بستری شدن مدت معینی بابت این مشکل در آرشیو بیمارستان اعصاب و روان ابنسینای استان فارس موجود است).
خانم صمدی که خودش هم خیانت مشتری موجه و با وقار شرکت بیمهای را که او برای مدت ۱ سال در آنجا کار میکرده است را باور ندارد در پی این اشتباه ۴ شاکی خصوصی دارد که آنها نیز با دریافت سودهایی نه به اندازه میزان مقرر شده از سوی آقای قربانی اما با درصد بالا به نوعی فریب خورده بودند مدعی مبالغ پرداختی خود به این بانوی شیرازی هستند.
در روندی که این مددجو بابت بدهی سنگین خود به طلبکاران روانه زندان شده هرچند یکی از دوستان نزدکی و چندین ساله او از کل مبلغ پرداختی خود با اشراف کامل به مشکل ایجاد شده برای خانم صمدی صرف نظر کرده اما بابت الباقی ۹۵ میلیونی این سرپرست خانواده همچنان در حبس به سر میبرد.
ستاد دیه با احراز ناتوانی مالی بنا به سقف معینی که برای برخی جرایم غیرعمد اختصاص میدهد تا به امروز این مبلغ را به ۶۰ میلیون تومان کاهش داده اما این زندانی که بنا به یک وعده صوری تمام دارایی خود و خانوادهاش را فروخته دیگر برای تامین این بدهی تقریبا نصف شده آهی در بساط ندارد.
خانم صمدی ۳۳ ساله بوده و با عنوان محکومت مالی ناشی از صدور چک از تیر ماه سال گذشته (۱۳۹۶) در یکی از زندانهای استان فارس تحمل حبس میکند. همسر این فرد ناتوان حرکتی و آسیب دیده است و حالا دو فرزند این خانواده حسرت یک بار دیگر بودن در کنار پدر و مادر را می خورند.
نیکوکارانی که تمایل دارند در جریان آزادی این بدهکارِ غیربزهکار مشارکت کنند، میتوانند با روابط عمومی ستاد دیه کشور به شماره ۱۵ ــ ۸۸۹۱۶۰۱۲ تماس حاصل کنند.
به گزارش خبرنگار مهر، همه چیز از آن جایی شروع شد که همسرش مصدومیت جدی پیدا کرد، شغل همسرش نصاب پرده بود و به خاطر آسیب دیدگی بار زندگی به روی دوش زن خانواده افتاد قبل از اسیب دیدگی همسرش، بازاریاب یکی از شرکت های بیمه گر بود اما پس از این اتفاق، تصمیم میگیرد با توجه به پسانداز اندکی که داشته با اعطای وجهی به یکی از مشتریان شرکت بیمه که در کار خرید و فروش گل و گیاه بوده مبلغی هنگفت را به عنوان سود حاصل از مزارعه دریافت کند.
خانم ن. صمدی برای اداره زندگی مصمم به آغاز کار جدید آن هم در حوزه گل و گیاه می شود، در این اقدام که حتی پیش نویس قراردادی هم برای آن تنظیم نمیشود، آقای قربانی به عنوان فردی که ادعا داشته به هر میزان که او سرمایه در اختیارش قرار دهد تا به طور تقریبی تا ۳۰ درصد سود حاصله را ماهانه در حساب او واریز خواهد کرد، در مرتبه نخست مبلغی معادل ۱۵ میلیون تومان از خانم صمدی دریافت میکند.
هرچند مبلغ بسیار ناچیزی را در ماه نخست به صورت کارت به کارت برای این خانم واریز میکند اما در ادامه با تقاضای پول بیشتر و در مقابل بالا بردین درصد سود تا ۴۵ درصد او را ترغیب میکند تا خانم صمدی هرآنچه دارد را بفروشد و آن چیزی را هم که ندارد در قالب قرض از دوستان و همسایگان قرض کند و بدون دریافت حتی یک امضا از جانب فرد مدعی آن مبلغ را که به ۱۲۵ میلیون تومان رسیده بود را به حسابش واریز کند.
خانم صمدی به دلیل وضعیت مالی خوب آقای قربانی و دوستی تقریبا نزدکی که با همسر این فرد برقرار میکند حتی تصورش را نمیکرد تا فردی با یک خودرو لوکس و خانهای در گرانترین منطقه شهر، چشم به ۱۲۵ میلیون تومان یک سرپرست خانواده بدوزد.
خانوادهای که همسر او به دلیل سقوط از روی بلندی اندامهای تحتانی اش با فلج دائمی همراه شده بودند و دو دانشآموز ۸ و ۱۲ ساله تمام امیدشان به دستان مادری بود که تا روزهای پیش از یک تلفن قفل شده بود.
تماس با نیروهای انتظامی برای ارایه گزارش یا دریافت سرنخهای جدید از خانواده متمول آقای قربانی که هیچ نام و نشانی جز مالکیت یک کانکس مستهلک مستقر در یک زمین بایر که قرار بوده او پیمانکار آن شود وجود نداشت.
در اظهاراتی که آقای قربانی به طور شفاهی برای این مددجوی زن ارایه داده بود مالکیت زمین و برقرار بودن یک گلخانه مطرح گردیده و بابت همین هم مبالغ جذب شده بود اما با تحقیقات بیشتر و کشف محل مذکور معین میشود که فرد مدعی هیچ حقوقی در آن زمین وعده شده نداشته و تنها برای واگذاری عملیات زراعی توسط او کانکسی از وی در محل مستقر شده بود.
قرض از دوستان حتی مدرسهای برای یک کسب و کار پر سود و واریز مبلغی سنگین برای فردی که با وجود در اختیار داشتن مدارک به اصلاح معتبر شناسایی او اما بعد از جستجویی ۱۸ ماهه هیچ اثری از او و بستگانش یافت نشد خانم صمدی را به گواهی پزشکی مورد تایید سکته کرده و در پی عوارض آن گرفتار تشنجهای عصبی است(. مدارک اختلال روانی نامبرده و بستری شدن مدت معینی بابت این مشکل در آرشیو بیمارستان اعصاب و روان ابنسینای استان فارس موجود است).
خانم صمدی که خودش هم خیانت مشتری موجه و با وقار شرکت بیمهای را که او برای مدت ۱ سال در آنجا کار میکرده است را باور ندارد در پی این اشتباه ۴ شاکی خصوصی دارد که آنها نیز با دریافت سودهایی نه به اندازه میزان مقرر شده از سوی آقای قربانی اما با درصد بالا به نوعی فریب خورده بودند مدعی مبالغ پرداختی خود به این بانوی شیرازی هستند.
در روندی که این مددجو بابت بدهی سنگین خود به طلبکاران روانه زندان شده هرچند یکی از دوستان نزدکی و چندین ساله او از کل مبلغ پرداختی خود با اشراف کامل به مشکل ایجاد شده برای خانم صمدی صرف نظر کرده اما بابت الباقی ۹۵ میلیونی این سرپرست خانواده همچنان در حبس به سر میبرد.
ستاد دیه با احراز ناتوانی مالی بنا به سقف معینی که برای برخی جرایم غیرعمد اختصاص میدهد تا به امروز این مبلغ را به ۶۰ میلیون تومان کاهش داده اما این زندانی که بنا به یک وعده صوری تمام دارایی خود و خانوادهاش را فروخته دیگر برای تامین این بدهی تقریبا نصف شده آهی در بساط ندارد.
خانم صمدی ۳۳ ساله بوده و با عنوان محکومت مالی ناشی از صدور چک از تیر ماه سال گذشته (۱۳۹۶) در یکی از زندانهای استان فارس تحمل حبس میکند. همسر این فرد ناتوان حرکتی و آسیب دیده است و حالا دو فرزند این خانواده حسرت یک بار دیگر بودن در کنار پدر و مادر را می خورند.
نیکوکارانی که تمایل دارند در جریان آزادی این بدهکارِ غیربزهکار مشارکت کنند، میتوانند با روابط عمومی ستاد دیه کشور به شماره ۱۵ ــ ۸۸۹۱۶۰۱۲ تماس حاصل کنند.