خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمدحسن مقدم نیا: در بخش اول گزارش «رد پای انقلاب در کوچههای شاهرود/ روایت روزهای قبل از بهمن پرحادثه» خوانیدم که مردم شاهرود همدوش سایر شهرهای استان سمنان نقشآفرینی ویژهای در انقلاب اسلامی داشتهاند نقشی که در سایه همراهی روحانیانی چون آیتالله توحیدی، آیتالله طاهری شاهرودی، آیتالله معصومی و آیتالله اشرفی و دهها چهره انقلابی دیگر هنوز پس از چهار دهه بر تارک آسمان فخر و افتخار این دیار نقش بسته است.
در آن گزارش سعی کردیم از روزهای آبان ماه ۴۲ تا چهارم و پنجم بهمان ماه ۵۷ و رویدادهای آن را در شاهرود روایت این بار پای سخن روایتگرانی نی نشینیم تا از روزهای ششم و هفتم بهمنماه ۵۷ تا شب بیست و دوم بهمان ماه ماجرای پیچیدن عطر انقلاب در کوچه و بازار شهرستان شاهرود را به قاب روایت بنشانند.
در گزارش قبل گفتیم که دو رویداد مهم یعنی سفر امام خمینی(ره) در سال ۴۲ و پیش از تبعید به شاهرود و سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی در شب پنجم بهمن ۵۷ و درحالیکه تلاش داشتند خودشان را به تهران برسانند، سبب شده بود تا شاهرودیها خود را در خط مقدم مبارزات انقلابی احساس کنند و یک نوع شور عظیم انقلابی در بین آحاد مردم وجود داشت.
سخنرانی آیت الله خامنهای در شاهرود
سخنرانی شب پنجم بهمنماه ۵۷ توسط آیتالله خامنهای راه را برای سایر سخنرانیها و مهمانان باز کرد روایت برادر کوچک رضاپورها که امسال اولین بهمن بدون برادر را در طول ۷۰ سال زندگیاش مشاهده میکند، دراینباره شنیدنی است: یکشب یادمان است که بعد از رواج سخنرانیها و دعوت از چهرههای مختلف نوبت به سخنرانی هادی غفاری در شاهرود و مدرسه قلعه رسید خدا برادرم را بیامرزد خیلی زحمت کشید تا سخنرانی روبهراه شود جمعیت هم خیلی آمده بود حاجآقا معصومی هم در حیاط مدرسه قلعه که آن زمان روباز بود حضور داشت مردم را ساماندهی میکرد سخنرانی پرشور شد اما شنیدیم که ساواک آمده و باید بهنوعی هادی غفاری را فراری میدادیم، کسی دوچرخهای را فراهم آورد و در مقابل آن درب مدرسه قلعه گذاشت یک نفر هم بهسرعت فیوز مسجد را زد تا خاموشی همهجا فراگیر شود.
وی میافزاید: وقتی خاموش شد در هم همه مردم هادی غفاری لباسش را در مسجد گذاشت سوار بر دوچرخه با یک کت که از شخصی گرفته بود خیابان ۱۷شهریور (تخت جمشید) را گرفت و به پائین آمد و پس از چند دقیقه ایستاد تا به او رسیدند و فراریاش دادند جالب است وقتی سخنران را از دست مأموران فراری میدادیم بعد چند دقیقه تازه ساواک میفهمید لذا مردم تا این اندازه حرفهای شده بودند.
انقلاب به روزهای اول خود میرسد
انقلاب به نخستین روز دهه فجر میرسد، روایت عباسعلی عرب درباره شب ورود امام شنیدنی است: در خیابان مزار بودم مغازهای که امروز خواربارفروشی است زمانی برنجفروشی دائی من بود شنیده بودیم که امام میآید دو اعلامیه هم از طرف معصومی به دائیام رسیده بود و آن را به حاج غلامحسین رادمنش و اخویاش داده بود بخشی از بازار شامل میر غفوریان، عابد، عابدی، غفوری، محمدیان و ... همه انقلابی بودند در بازار اتحاد خوبی وجود داشت و تصمیم بر آن شد که برای ورود امام ساکت ننشینیم. اخوی من در تهران بود من تصمیم گرفتم شبانه به تهران بروم از سویی میترسیدم که نتوانم خودم را به تهران برسانم درنتیجه قرار شد با تعاونی دولوکس بروم که البته آن روز بلیت پیدا نشد و درنهایت بازگشتم.
وی میگوید: غروب که همه در خیابان شبدری شاهرود و مزار دکانهایشان را میبستند شایعهای شد که نکند امام خمینی(ره) را شهید کنند همین یک کلمه باعث شد تا مردم نگران شوند در مقابل شبدری تا فلکه تجمعی ۲۰ دقیقهای هم برگزار شد اما بهزودی به پایان رسید گویا همه میخواستند خودشان را به خانه برسانند تا خبری بشنوند.
تجمعها برگزار میشوند
این شهروند شاهرودی میگوید: صبح دوازده بهمن خیابان مزار نیمه تعطیل بود گفتند ممکن است هواپیمای امام خمینی(ره) را مورد هدف قرار دهند، برخی خشمگین به خیابان مزار آمده بودند عدهای هم در میدان امام (ره) کنونی تجمع کرده بودند و وای به حالت بختیار و مرگ بر این دولت مردمفریب را سر میدادند یک تلویزیون بلر در مغازه روبروی برنجفروشی دائی من بود که متعلق به یک عکاس بود تا زمانی که خبر ورود امام از این تلویزیون آمد مردم نگران بودند و درنهایت یادم هست که شادمانی زیادی را شاهد بودیم آن زمان یک نفر با موتورگازیاش فریاد میزد آیتالله خمینی آمد امام خمینی آمد که پسازآن مردم به خیابان ریختند و موج زیادی مردم در شاهرود به خیابانها آمدند و علناً از آن موقع دیگرکسی جلوی مردم را نتوانست بگیرد.
درباره دستگیری افراد در شاهرود نیز روایتها مختلف است اما درباره شهیدان انقلاب شاهرود که خشم مردم را از رژیم سفاک شاه برمیانگیخت هیچ شکی نیست. شهیدانی که با خون خودشان درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کردند. محمدرضا عرب عامری از موی سپیدان شاهرودی درباره شهیدان انقلاب در شاهرود میگوید: سید جعفر میر غفوریان، قربانعلی میرآخوری در زمره شهیدان شاهرودی انقلاب بودند البته اولین شهید انقلاب اسحاق احسانی فر است که گویا گلولهای به گلوی ایشان اصابت میکند.
وی میگوید: شهید ناصر بیاری و شهید میر غفوریان هم در راهپیمایی که در مسیر شاهرود-بسطام برگزار میشد مورد اصابت قرار گرفتند ما البته شهیدان بیشتری هم داریم که برخیشان مانند محمدمهدی کریمی اهل شاهرود بودند اما در تهران شهید شدند مهدی پستچی بود و نامه میرساند که در خلال این کار اطلاعیه و اعلامیه هم میرساند و درنهایت روز دوازدهم بهمنماه شهید شد.
شهیدان زیادی تقدیم انقلاب شدند
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شاهرود اما در پاسخ به سؤال خبرنگار مهر، درباره شهیدان انقلاب اسلامی شاهرود میگوید: سید جعفر میر غفوریان، قربانعلی میرآخوری، ولیالله محمدی، محمدمهدی کریمی، نرگس قصابان، ناصر بیاری، شیخ محمدحسین باقری، رجبعلی کریمی، شیخ حسین حیدری، محمد مهدوی میغان، اسحاق احسان فر و علیاصغر مخبریان از شهیدان انقلاب در شاهرود هستند.
حجتالاسلام محمدحسین پور میگوید: شهید میرآخوری تک شهید انقلاب اسلامی بسطام در روز بیست و سوم بهمنماه با تیر مستقیم دژخیمانی که هنوز باور نمیکردند انقلاب به پیروزی رسیده شهید شد، شهید احسانی فرد در روز پانزدهم بهمنماه در جریان راهپیمایی کارکنان ذوبآهن و مردم شاهرود به شهادت رسید و میر غفوریان در روز نهم بهمن ماه درست در ابتدای جاده بسطام مورد اصابت مستقیم گلوله قرار گرفت که در کنار او ناصر بیاری نیز به شهادت رسید، همچنین شهیده نرگس قصابان از شاهرودیهایی بودند که در تظاهرات مردم گرگان علیه رژیم پهلوی شهید شدند. خاطرات و مواردی از این شهدا در حال جمعآوری است و لذا امیدواریم که بتوانیم این اطلاعات را در اختیار نسل جوان جامعه قرار دهیم.
وی میافزاید: در جریان انقلاب اسلامی روحانیان و علما نیز نقشی اساسی داشتند، افرادی چون آیتالله توحیدی، آیتالله غفاری، آیتالله جواد اشرفی، آیتالله مرتضی اشرفی و روحانیان دیگری چون آیتالله معصومی، محمدی، میرباقری و دهها روحانی دیگر که توانستند خط سیر پیروزی انقلاب اسلامی در شاهرود را رهبری کنند.
روحانیان تاثیرگذارتر از همیشه
روزهای دهم تا بیست و دوم بهمنماه در شاهرود روزهای حساسی است هرروز تظاهراتی بر پا میشود و هیچ روزی نیست که کسی زخمی نشود در این فاصله شاهرود حتی هفت شهید هم میدهد اما روحانیان هستند که نمیگذارند مردم به خانه بازگردند. یکی از علما و روحانیان تأثیرگذار شاهرودی آیتالله اشرفی رحمهالله است وی در کنار نامهایی چون آیتالله توحیدی و معصومی از افرادی بودند که در جریان انقلاب روشنگریهای زیادی را علیه شاه انجام میدادند، درباره آیتالله توحیدی هیچ منبع نوشتاری موثقی وجود ندارد اما همانطور که امامجمعه شاهرود درباره آن محروم میگوید: یکی از تأثیرگذارترین افراد در انقلاب شاهرود مرحوم آیتالله توحیدی بودند که راهپیماییهای اعتراضآمیز با محوریت ایشان برگزار میشد.
حجتالاسلام عباس امینی در گفتگو با خبرنگار مهر معتقد است: عموم انقلابیون شاهرود با محوریت مرحوم آیتالله توحیدی برنامههای اعتراضی ضد رژیم شاه را برنامهریزی میکردند اما مهمتر از آن نقشآفرینی آن مرحوم در اوایل انقلاب بود یعنی آن روزهای بعد انقلاب که هنوز کمیتههایی شکل نگرفته بود و سپاه هم ایجاد نشده بود، ایشان برای نظم عمومی و حفظ اموال مردم و عموم، بیشترین نقش را ایفا کرد و بیشترین تلاش را داشت.
وی میگوید: بعد از پیروزی انقلاب در همان روزهای نخست آیتالله توحیدی نیروهایی را تعیین کرد تا در سطح شهر نگهبانی دهند این امر برای آن بود که کسی اسلحهای را از پادگان بیرون نبَرَد و یا شهربانی قدیم، در تصرف درنیاید همچنین اموال عمومی صدمهای نبیند که این درایت آن مرحوم بسیار اثرگذار بود. آن مرحوم تا زمانی که در قید حیات بودند همیشه در قید مسائل انقلاب بودند.
انقلاب شاهرود و روحانیان
مرحوم آیتالله مرتضی اشرفی دیگر روحانی بارزی است که بوی امام میدهد چراکه وی دروس مختلف فقه حوزه نجف، در طی سالهای متمادی از محضر آیات عظام حاج سید محمود شاهرودی، حاج سید ابوالقاسم خوئی، حاج میرزا حسن بجنوردی و حاج شیخ حسین حلی بهره می گیرد. با ورود امام خمینی از بورسای ترکیه به نجف اشرف، شرکت مستمر درس امام خمینی (قدس) نیز به دیگر فعالیت های علمی ایشان افزوده می شود. دوران حضور درس امام خمینی (قدس) چیزی قریب به یک دهه تا زمان مراجعت ایشان به ایران در سال ۱۳۵۳ شمسی به طول می انجامد او وقتی به شاهرود آمد نزدیکی زیادی به امام و ماجراهای انقلاب داشت و لذا نزد مردم شاهرود دارای احترام خاصی بود.
آیتالله اشرفی هم در منابر خود همیشه از امام خمینی(ره) می گفت و در روزهای پایانی عمر خاطرهای از انقلاب بیان کرد که میگفت: در روزهای پس از انقلاب روزی به من گفتند نماز صبح را در مسجد جواد الائمه برگزار نکن ممکن است کسی صبح زود که کوچهها خلوت است شما را ترور کند چراکه آن زمان اوایل انقلاب این امور رخ میداد لذا من معتقد بودم چرا باید مرا ترور کنند! لذا هیچ وقت به حرفشان نکردم! گفتم ما انقلاب کردیم که نماز به پا داریم شما می گویید نرویم نماز!
درباره شهدای شاهرود صحبت شد درباره روحانیان نیز به دو مورد شامل مرحوم توحیدی و مرحوم اشرفی اشاره کردیم اما دفتر انقلاب شاهرود اینجا تمام نمیشود دفتری که از سال ۴۲ صفحه نخستش منقوش به نام امام خمینی(ره) و مبارزات شد و ایستادگی مردمش در دیماه ۵۷ سبب شد تا ارتیشان پادگان چهلدختر خیلی زودتر از پیروزی انقلاب مجسمه شاه را از میدان مرکزی بیرون ببرند تا انقلاب در شاهرود از خیلی شهرهای دیگر زودتر به پیروزی برسد هر برگ دفتر انقلاب بوی یک خاطره میدهد خاطراتی به بلندای همت مردم شاهرود.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمدحسن مقدم نیا: در بخش اول گزارش «رد پای انقلاب در کوچههای شاهرود/ روایت روزهای قبل از بهمن پرحادثه» خوانیدم که مردم شاهرود همدوش سایر شهرهای استان سمنان نقشآفرینی ویژهای در انقلاب اسلامی داشتهاند نقشی که در سایه همراهی روحانیانی چون آیتالله توحیدی، آیتالله طاهری شاهرودی، آیتالله معصومی و آیتالله اشرفی و دهها چهره انقلابی دیگر هنوز پس از چهار دهه بر تارک آسمان فخر و افتخار این دیار نقش بسته است.
در آن گزارش سعی کردیم از روزهای آبان ماه ۴۲ تا چهارم و پنجم بهمان ماه ۵۷ و رویدادهای آن را در شاهرود روایت این بار پای سخن روایتگرانی نی نشینیم تا از روزهای ششم و هفتم بهمنماه ۵۷ تا شب بیست و دوم بهمان ماه ماجرای پیچیدن عطر انقلاب در کوچه و بازار شهرستان شاهرود را به قاب روایت بنشانند.
در گزارش قبل گفتیم که دو رویداد مهم یعنی سفر امام خمینی(ره) در سال ۴۲ و پیش از تبعید به شاهرود و سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی در شب پنجم بهمن ۵۷ و درحالیکه تلاش داشتند خودشان را به تهران برسانند، سبب شده بود تا شاهرودیها خود را در خط مقدم مبارزات انقلابی احساس کنند و یک نوع شور عظیم انقلابی در بین آحاد مردم وجود داشت.
سخنرانی آیت الله خامنهای در شاهرود
سخنرانی شب پنجم بهمنماه ۵۷ توسط آیتالله خامنهای راه را برای سایر سخنرانیها و مهمانان باز کرد روایت برادر کوچک رضاپورها که امسال اولین بهمن بدون برادر را در طول ۷۰ سال زندگیاش مشاهده میکند، دراینباره شنیدنی است: یکشب یادمان است که بعد از رواج سخنرانیها و دعوت از چهرههای مختلف نوبت به سخنرانی هادی غفاری در شاهرود و مدرسه قلعه رسید خدا برادرم را بیامرزد خیلی زحمت کشید تا سخنرانی روبهراه شود جمعیت هم خیلی آمده بود حاجآقا معصومی هم در حیاط مدرسه قلعه که آن زمان روباز بود حضور داشت مردم را ساماندهی میکرد سخنرانی پرشور شد اما شنیدیم که ساواک آمده و باید بهنوعی هادی غفاری را فراری میدادیم، کسی دوچرخهای را فراهم آورد و در مقابل آن درب مدرسه قلعه گذاشت یک نفر هم بهسرعت فیوز مسجد را زد تا خاموشی همهجا فراگیر شود.
وی میافزاید: وقتی خاموش شد در هم همه مردم هادی غفاری لباسش را در مسجد گذاشت سوار بر دوچرخه با یک کت که از شخصی گرفته بود خیابان ۱۷شهریور (تخت جمشید) را گرفت و به پائین آمد و پس از چند دقیقه ایستاد تا به او رسیدند و فراریاش دادند جالب است وقتی سخنران را از دست مأموران فراری میدادیم بعد چند دقیقه تازه ساواک میفهمید لذا مردم تا این اندازه حرفهای شده بودند.
انقلاب به روزهای اول خود میرسد
انقلاب به نخستین روز دهه فجر میرسد، روایت عباسعلی عرب درباره شب ورود امام شنیدنی است: در خیابان مزار بودم مغازهای که امروز خواربارفروشی است زمانی برنجفروشی دائی من بود شنیده بودیم که امام میآید دو اعلامیه هم از طرف معصومی به دائیام رسیده بود و آن را به حاج غلامحسین رادمنش و اخویاش داده بود بخشی از بازار شامل میر غفوریان، عابد، عابدی، غفوری، محمدیان و ... همه انقلابی بودند در بازار اتحاد خوبی وجود داشت و تصمیم بر آن شد که برای ورود امام ساکت ننشینیم. اخوی من در تهران بود من تصمیم گرفتم شبانه به تهران بروم از سویی میترسیدم که نتوانم خودم را به تهران برسانم درنتیجه قرار شد با تعاونی دولوکس بروم که البته آن روز بلیت پیدا نشد و درنهایت بازگشتم.
وی میگوید: غروب که همه در خیابان شبدری شاهرود و مزار دکانهایشان را میبستند شایعهای شد که نکند امام خمینی(ره) را شهید کنند همین یک کلمه باعث شد تا مردم نگران شوند در مقابل شبدری تا فلکه تجمعی ۲۰ دقیقهای هم برگزار شد اما بهزودی به پایان رسید گویا همه میخواستند خودشان را به خانه برسانند تا خبری بشنوند.
تجمعها برگزار میشوند
این شهروند شاهرودی میگوید: صبح دوازده بهمن خیابان مزار نیمه تعطیل بود گفتند ممکن است هواپیمای امام خمینی(ره) را مورد هدف قرار دهند، برخی خشمگین به خیابان مزار آمده بودند عدهای هم در میدان امام (ره) کنونی تجمع کرده بودند و وای به حالت بختیار و مرگ بر این دولت مردمفریب را سر میدادند یک تلویزیون بلر در مغازه روبروی برنجفروشی دائی من بود که متعلق به یک عکاس بود تا زمانی که خبر ورود امام از این تلویزیون آمد مردم نگران بودند و درنهایت یادم هست که شادمانی زیادی را شاهد بودیم آن زمان یک نفر با موتورگازیاش فریاد میزد آیتالله خمینی آمد امام خمینی آمد که پسازآن مردم به خیابان ریختند و موج زیادی مردم در شاهرود به خیابانها آمدند و علناً از آن موقع دیگرکسی جلوی مردم را نتوانست بگیرد.
درباره دستگیری افراد در شاهرود نیز روایتها مختلف است اما درباره شهیدان انقلاب شاهرود که خشم مردم را از رژیم سفاک شاه برمیانگیخت هیچ شکی نیست. شهیدانی که با خون خودشان درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کردند. محمدرضا عرب عامری از موی سپیدان شاهرودی درباره شهیدان انقلاب در شاهرود میگوید: سید جعفر میر غفوریان، قربانعلی میرآخوری در زمره شهیدان شاهرودی انقلاب بودند البته اولین شهید انقلاب اسحاق احسانی فر است که گویا گلولهای به گلوی ایشان اصابت میکند.
وی میگوید: شهید ناصر بیاری و شهید میر غفوریان هم در راهپیمایی که در مسیر شاهرود-بسطام برگزار میشد مورد اصابت قرار گرفتند ما البته شهیدان بیشتری هم داریم که برخیشان مانند محمدمهدی کریمی اهل شاهرود بودند اما در تهران شهید شدند مهدی پستچی بود و نامه میرساند که در خلال این کار اطلاعیه و اعلامیه هم میرساند و درنهایت روز دوازدهم بهمنماه شهید شد.
شهیدان زیادی تقدیم انقلاب شدند
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شاهرود اما در پاسخ به سؤال خبرنگار مهر، درباره شهیدان انقلاب اسلامی شاهرود میگوید: سید جعفر میر غفوریان، قربانعلی میرآخوری، ولیالله محمدی، محمدمهدی کریمی، نرگس قصابان، ناصر بیاری، شیخ محمدحسین باقری، رجبعلی کریمی، شیخ حسین حیدری، محمد مهدوی میغان، اسحاق احسان فر و علیاصغر مخبریان از شهیدان انقلاب در شاهرود هستند.
حجتالاسلام محمدحسین پور میگوید: شهید میرآخوری تک شهید انقلاب اسلامی بسطام در روز بیست و سوم بهمنماه با تیر مستقیم دژخیمانی که هنوز باور نمیکردند انقلاب به پیروزی رسیده شهید شد، شهید احسانی فرد در روز پانزدهم بهمنماه در جریان راهپیمایی کارکنان ذوبآهن و مردم شاهرود به شهادت رسید و میر غفوریان در روز نهم بهمن ماه درست در ابتدای جاده بسطام مورد اصابت مستقیم گلوله قرار گرفت که در کنار او ناصر بیاری نیز به شهادت رسید، همچنین شهیده نرگس قصابان از شاهرودیهایی بودند که در تظاهرات مردم گرگان علیه رژیم پهلوی شهید شدند. خاطرات و مواردی از این شهدا در حال جمعآوری است و لذا امیدواریم که بتوانیم این اطلاعات را در اختیار نسل جوان جامعه قرار دهیم.
وی میافزاید: در جریان انقلاب اسلامی روحانیان و علما نیز نقشی اساسی داشتند، افرادی چون آیتالله توحیدی، آیتالله غفاری، آیتالله جواد اشرفی، آیتالله مرتضی اشرفی و روحانیان دیگری چون آیتالله معصومی، محمدی، میرباقری و دهها روحانی دیگر که توانستند خط سیر پیروزی انقلاب اسلامی در شاهرود را رهبری کنند.
روحانیان تاثیرگذارتر از همیشه
روزهای دهم تا بیست و دوم بهمنماه در شاهرود روزهای حساسی است هرروز تظاهراتی بر پا میشود و هیچ روزی نیست که کسی زخمی نشود در این فاصله شاهرود حتی هفت شهید هم میدهد اما روحانیان هستند که نمیگذارند مردم به خانه بازگردند. یکی از علما و روحانیان تأثیرگذار شاهرودی آیتالله اشرفی رحمهالله است وی در کنار نامهایی چون آیتالله توحیدی و معصومی از افرادی بودند که در جریان انقلاب روشنگریهای زیادی را علیه شاه انجام میدادند، درباره آیتالله توحیدی هیچ منبع نوشتاری موثقی وجود ندارد اما همانطور که امامجمعه شاهرود درباره آن محروم میگوید: یکی از تأثیرگذارترین افراد در انقلاب شاهرود مرحوم آیتالله توحیدی بودند که راهپیماییهای اعتراضآمیز با محوریت ایشان برگزار میشد.
حجتالاسلام عباس امینی در گفتگو با خبرنگار مهر معتقد است: عموم انقلابیون شاهرود با محوریت مرحوم آیتالله توحیدی برنامههای اعتراضی ضد رژیم شاه را برنامهریزی میکردند اما مهمتر از آن نقشآفرینی آن مرحوم در اوایل انقلاب بود یعنی آن روزهای بعد انقلاب که هنوز کمیتههایی شکل نگرفته بود و سپاه هم ایجاد نشده بود، ایشان برای نظم عمومی و حفظ اموال مردم و عموم، بیشترین نقش را ایفا کرد و بیشترین تلاش را داشت.
وی میگوید: بعد از پیروزی انقلاب در همان روزهای نخست آیتالله توحیدی نیروهایی را تعیین کرد تا در سطح شهر نگهبانی دهند این امر برای آن بود که کسی اسلحهای را از پادگان بیرون نبَرَد و یا شهربانی قدیم، در تصرف درنیاید همچنین اموال عمومی صدمهای نبیند که این درایت آن مرحوم بسیار اثرگذار بود. آن مرحوم تا زمانی که در قید حیات بودند همیشه در قید مسائل انقلاب بودند.
انقلاب شاهرود و روحانیان
مرحوم آیتالله مرتضی اشرفی دیگر روحانی بارزی است که بوی امام میدهد چراکه وی دروس مختلف فقه حوزه نجف، در طی سالهای متمادی از محضر آیات عظام حاج سید محمود شاهرودی، حاج سید ابوالقاسم خوئی، حاج میرزا حسن بجنوردی و حاج شیخ حسین حلی بهره می گیرد. با ورود امام خمینی از بورسای ترکیه به نجف اشرف، شرکت مستمر درس امام خمینی (قدس) نیز به دیگر فعالیت های علمی ایشان افزوده می شود. دوران حضور درس امام خمینی (قدس) چیزی قریب به یک دهه تا زمان مراجعت ایشان به ایران در سال ۱۳۵۳ شمسی به طول می انجامد او وقتی به شاهرود آمد نزدیکی زیادی به امام و ماجراهای انقلاب داشت و لذا نزد مردم شاهرود دارای احترام خاصی بود.
آیتالله اشرفی هم در منابر خود همیشه از امام خمینی(ره) می گفت و در روزهای پایانی عمر خاطرهای از انقلاب بیان کرد که میگفت: در روزهای پس از انقلاب روزی به من گفتند نماز صبح را در مسجد جواد الائمه برگزار نکن ممکن است کسی صبح زود که کوچهها خلوت است شما را ترور کند چراکه آن زمان اوایل انقلاب این امور رخ میداد لذا من معتقد بودم چرا باید مرا ترور کنند! لذا هیچ وقت به حرفشان نکردم! گفتم ما انقلاب کردیم که نماز به پا داریم شما می گویید نرویم نماز!
درباره شهدای شاهرود صحبت شد درباره روحانیان نیز به دو مورد شامل مرحوم توحیدی و مرحوم اشرفی اشاره کردیم اما دفتر انقلاب شاهرود اینجا تمام نمیشود دفتری که از سال ۴۲ صفحه نخستش منقوش به نام امام خمینی(ره) و مبارزات شد و ایستادگی مردمش در دیماه ۵۷ سبب شد تا ارتیشان پادگان چهلدختر خیلی زودتر از پیروزی انقلاب مجسمه شاه را از میدان مرکزی بیرون ببرند تا انقلاب در شاهرود از خیلی شهرهای دیگر زودتر به پیروزی برسد هر برگ دفتر انقلاب بوی یک خاطره میدهد خاطراتی به بلندای همت مردم شاهرود.