نقد فیلم معکوس کاری از پولاد کیمیایی؛ ادای دین به پدر و مادر
فیلم سینمایی معکوس به کارگردانی و نویسندگی پولاد کیمیایی و تهیه کنندگی مسعود کیمیایی، با بازی بابک حمیدیان، لیلا زارع، شهرام حقیقت دوست، اکبر زنجان پور، پروانه معصومی و سیاوش طهمورث، داستان مسابقهی اتوموبیلی است که بدل به مسابقهی زندگی میشود. نوشته نقد فیلم معکوس کاری از پولاد کیمیایی؛ ادای دین به پدر و مادر اولین بار در نت نوشت. پدیدار شد.
فیلم سینمایی معکوس به کارگردانی و نویسندگی پولاد کیمیایی و تهیه کنندگی مسعود کیمیایی، با بازی بابک حمیدیان، لیلا زارع، شهرام حقیقت دوست، اکبر زنجان پور، پروانه معصومی و سیاوش طهمورث، داستان مسابقهی اتوموبیلی است که بدل به مسابقهی زندگی میشود.
فیلم سینمایی معکوس به کارگردانی و نویسندگی پولاد کیمیایی و تهیه کنندگی مسعود کیمیایی، با بازی بابک حمیدیان، لیلا زارع، شهرام حقیقت دوست، اکبر زنجان پور، پروانه معصومی و سیاوش طهمورث، داستان مسابقهی اتوموبیلی است که بدل به مسابقهی زندگی میشود. در ادامه با نقد فیلم معکوس با نت نوشت همراه باشید.
نقد فیلم معکوس ؛ ادای دین به پدر و مادر
در نقد فیلم معکوس باید گفت که در نخستین تجربهی کارگردانی پولاد کیمیایی رگه هایی از سینمای پدرش، مسعود کیمیایی دیده میشود. وی با فیلم سرب در نقش کوتاهی وارد عرصهی سینما شد و پس از آن به ایفای نقش های مکمل در فیلم های پدرش پرداخت و رفته رفته در سینمای ایران جای خودش را پیدا کرد و با دیگر کارگردانها از جمله فریدون جیرانی نیز همکاری کرد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم درخونگاه کاری از سیاوش اسعدی؛ همیشه جایی برای گذشته است!
وی در اولین تجربهی کارگردانیاش به سراغ سوژه ای رفته که پیشتر کم تر در سینمای ایران به آن پرداخته شده است: اتوموبیل. پیش از این فیلم شاید بتوان از مرسدس به کارگردانی مسعود کیمیایی یاد کرد که در آن ماشین به نیروی محرکهی داستان و یکی از شخصیت های فیلم بدل میشود. بنابراین توجه به چنین سوژه ای، اتفاق نوینی در سینمای ایران محسوب میشود.
در نقد فیلم معکوس توجه به این نکته ضروری است که گرچه سوژهی فیلم اتوموبیل است، اما مخاطب با فیلمی جاده ای و خیابانی رو به رو نیست و اتفاقا بیشتر فیلم در گاراژ و قبرستان میگذرد. مکان هایی ایستا برای زدودن خاطرات و یا تعمیر و بازسازی اشان. دقیقا مانند اتفاقی که در داستان رخ میدهد.
در فیلم معکوس ما با شخصیتی به نام سالار (بابک حمیدیان) رو به رو هستیم که تعمیرکار سیار است و بیشتر در قبرستان ماشین اوقاتش را میگذراند و به موجودی ایستا و تلخ بدل گشته است. اما پس از آنکه تصمیم به احیای خود میکند به گاراژ رضا (اکبر زنجان پور) میرود. در حرکتی نمادین، گویی سالار میخواهد روح خویش را که پس از مرگ همسرش، مرده است، زنده کند. این فرایند زندگی دوباره، از طریق زنی دیگر به نام ندا (لیلا زارع) اتفاق میافتاد. زن نماد زندگی بخشی است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم قاتل اهلی کاری از مسعود کیمیایی؛ کلیشههای کسلکننده و دغدغههای ناقص
در معکوس ابژه ای به نام ماشین به یکی از شخصیت های فیلم تبدیل میشود. شخصیتی که در گذشته زنی را از زندگی سالار گرفته و حالا زن دیگری را به زندگی او میدهد. گرچه این رابطه زناشویی نمی شود. مصداق این نکته در دیالوگ رضا دردشتی به سالار است که میگوید: تصادف مال ماشین نیست، مال آدمه. گویی زندگی عرصهی تصادف هایی است که مسیر ما را تعیین میکنند.
در نقد فیلم معکوس توجه به این نکته جالب توجه است که گرچه سوژهی فیلم اتوموبیل و ماشین است که در حالتی کلی و کلیشه، ماشین ابژه ای مردانه تلقی میشود، اما در فیلم، این زن (ندا) است که ماشین برایش اهمیت ویژه ای دارد و به گفتهی خودش تنها عشق زندگی اش میباشد و در مقابل مردان میایستد و پا به پای آنها مسابقه میدهد. ارتباط دیگر مردان فیلم مثل سالار و رضا با اتوموبیل، در حد تعمیر آن هاست.
گرچه در گذشته با آن مسابقه هم میدادند اما امروزه کاری به آن ندارند. اتفاق خوب فیلم این کلیشه زدایی های جنسیتی است. اینکه زن برای مرد مسابقه میدهد و در این راه تا پای جان خویش نیز میرود. اینکه مردان فیلم خسته تر از آن هستند که برای خویش بجنگند. اگر در بیشتر فیلم های مسعود کیمیایی، مردان برای زنان به پا میخاستند، در فیلم پولاد کیمیایی، این زن است که برای مرد به پا میخیزد. گرچه در آثار هر دو کیمیایی، زن جایگاه ویژه و محترمی را داراست.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم غلامرضا تختی ؛ خاطرات بک خبرنگار از زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی
حال که در نقد فیلم معکوس اشاره ای به فیلم های پدر و پسر شد، خوب است که در ادامه به اشتراکات و تفاوت های آنها بپردازیم. در ابتدا گفتم که پولاد از تجربهی سینمایی پدرش وام گرفته است و این امر نیز در جای جای فیلم دیده میشود. در معکوس ما نیز با یک مرد تنهای زخم خورده رو به رو هستیم که بر خلاف فیلم های کیمیایی پدر، خسته تر و تکیده تر از آن است که دغدغهی اجتماعی داشته باشد. دغدغهی او بیشتر شخصی است و وی در پی کشف هویت حقیقی خویش است. او حتا برای شناخت بیشتر خویش به تنهایی عمل نمی کند و با اصرار دوستش (شهرام حقیقت دوست) و مبارزهی ندا برای اوست که مسیرش عوضش میشود و پی به حقیقت خویش میبرد.
حال آنکه قهرمان های مسعود کیمیایی یک تنه به جنگ زندگی میروند. در ادامهی نقد فیلم معکوس و بررسی اشتراکها و تفاوت های فیلم های کیمیایی پدر و پسر، نکته ای که حائز اهمیت است و معکوس را بیش از هرچیزی به فیلم های کیمیایی پدر نزدیک میکند، دیالوگ نویسی خاص آن میباشد که ادبیات مسعود کیمیایی به وضوح در آن دیده میشود. از دیگر مفاهیم اشتراک این آثار، مفهوم رفاقت و جوانمردی است که ما در تک تک شخصیتها از جمله رضا و ندا و… میبینیم. همچنین تدوین های موازی و نمادینی که در آثار کیمیایی پدر میبینیم نیز در معکوس پسر به چشم میخورد. به یاد بیاوریم جوشش و غل غل قرمزی لبو و سپس کات شدنش به یادآوری تصادف همسر سالار. این نوع تدوین آیزنشتاینی، در فیلم های مسعود کیمیایی بسیار دیده میشوند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم ناگهان درخت کاری از صفی یزدانیان؛ یک عاشقانهی آرام
و اما نکته ظریف و زیبایی که در نقد فیلم معکوس باید بدان توجه داشت، اشارهی آهنگین پولاد کیمیایی به مادرش گیتی پاشایی در یکی از سکانس های فیلم هست. میدانیم که گیتی پاشایی، علاوه بر آهنگسازی و هنرپیشگی، در خوانندگی هم درخشان بود. در سکانس مادر-پسری سالار و فخری (پروانه معصومی)، نوای گل مریم از گیتی پاشایی پخش میشود. گویی این سکانس ادای دینی است به مادرش.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم آشفته گی کاری از فریدون جیرانی؛ یک نوآر مشرقی
در نقد فیلم معکوس باید گفت که پولاد کیمیایی توانسته از پس میزانسن و دکوپاژ سکانس های مسابقه بر بیاید و فصل های هیجان انگیزی را نسبت به اندازهی سینمای ایران در این مورد خلق کند. گرچه ذکر این مورد در نقد فیلم معکوس ضروری است که دوربین به لحاظ کیفی، یک دست نیست و مخاطب با تصاویری رو به رو است که کیفیت یکسانی ندارند و همین امر فیلم را از لحاظ بصری، چندگانه کرده است.
ضعف شخصیت پردازی را نباید در نقد فیلم معکوس نادیده انگاشت. فیلم شخصیت هایش را فراموش میکند و شناسنامهی چندانی از آنها دست مخاطب نمی دهد. چرا سالار پس از این همه سال در کشف هویت خویش جدی شده؟! مادرش فخری که در چند پلان کوتاه حضور دارد و اصلا شخصیتش شکل نمی گیرد، پدرش (سیاوش طهمورث) از ابتدا نیست و ناگهان در پایان حضور مییابد و رفتارش منطق خاصی ندارد که چرا رفته و حالا چرا یاد پدر بودنش افتاده است؟! دلیل سالها خاموشی رضا نیز چندان منطقی به نظر نمی رسد و خلاصه شخصیت ها، آن طور که باید، شکل نمی گیرند و در حد تیپ باقی میمانند.
در انتهای نقد فیلم معکوس باید گفت که پولاد کیمیایی در اولین تجربهی کارگردانی خویش، نسبتا موفق عمل کرده و نوید کارگردان جوان و سرحالی را میدهد که هیجان دیگری را به سینما خواهد بخشید. هیجانی که البته نیاز به قدرتمند شدن و پخته شدن دارد. این تازه اول مسابقه است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم مسخره باز کاری از همایون غنی زاده؛ چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟
بیشتر بخوانید: نقد فیلم متری شیش و نیم کاری از سعید روستایی؛ مرثیه ای برای ساقی اعظم
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty