فیلم «جاندار» جزو معدود فیلم‌های کاملا رئالیستی جشنواره فیلم فجر بود که در کنار کارگردانی رئالیستی، سبک و سیاق روایت و البته بازی‌ها شبیه زندگی در آمده بودند.

در جشنواره فیلم فجر نقطه عطفی دیده می‌شود که نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت امسال در اکثر فیلم‌ها شاهد زندگی جلوی دوربین هستیم که هم با زاویه بازیگری و هم از دیدگاه هدایت بازیگر قابل تقدیر است.

فیلم «جاندار» با یک قصه بدون تاریخ مصرف و قابل فهم در اذهان مختلف روایتی از زندگی طیف متوسط جامعه است به موازات یک عاشقانه ساده که کارش به خون می‌کشد. فیلم بدون معطلی و هرگونه اضافه‌گویی و مقدمه‌چینی‌های نامرغوب مرسوم وارد فضای ملتهب می‌شود تا زمان فیلم را حرام مقدمه‌چینی‌های بی‌ربط نکند. ایده‌های فیلم از همان خط اول جذاب و کاراست و تماشاگر را ملزم می‌کند تا پا به پای قصه پیش برود و پای تعلیق‌ها بماند.

شخصیت‌ها به دور از نگاه مثبت و منفی بی‌نهایت دارای یک رنگ‌آمیزی واقعی هستند هرگز نگاه ایدئالیستی و سفیدی محض روی هیچ یک از شخصیت‌ها دیده نمی‌شود. و حتی سیاهی‌های هیچ‌کدام از یک کاراکترها توی ذوق نمی‌زند. مشخصا قصه قرار است نمایش واقعی زندگی باشد نه نمایش سینمایی که بر اساس قصه‌های ساختارش چیدمان شده است.

یکی از نقاط عطف فیلم، قصه‌هایی است که به رغم قابل لمس بودن تا پایان قابل حدس نیست و این یعنی سینمای جاندار این فیلم برای زندگی طراحی شده است نه هیچ اتفاق دیگری.

از تمام قواعد فیلم‌سازی، قصه‌گویی و کارگردانی این فیلم که بگذریم و نگاهی گذرا به بازی بازیگران این فیلم بیاندازیم به سرعت به این نتیجه می‌رسیم که فیلم «جاندار» در هدایت بازیگران اتفاقی قابل بررسی بوده است. حامد بهداد که امسال با فیلم «قصر شیرین» که یکی از اتفاقات ویژه بازیگری را به کارنامه‌اش اضافه کرد در فیلم «جاندار »با ایفای یک نقش کاملا رئالیستی و جذاب، ضمن فاصله گرفتن از خودش شخصیتی ویژه را برای فیل «جاندار» به تصویر می‌کشد، لحن و ادبیات کاراکتر مشخصا با تخریب از سوی بازیگر به جغرافیا و محیطی زندگی او و اطرافیانش مربوط است و در حقیقت همه چیز مهیاست تا او را باور کنیم.

جواد عزتی در یکی از معدود نقش‌های خاکستری‌اش کاری می‌کند که تماشاگر تمام خواص دوست داشتنی او را به راحتی فراموش کند و این شخصیت عاشق اما بی‌منطق را باور کند.

عزتی در این فیلم نشان داد جدا از توانمندی‌هایش در ایفای نقش‌های طناز و جدی می‌تواند بازیگر نقش‌های خاص خاکستری، حتی متمایل به سیاه باشد. او به سرعت با دو نگاه متفاوت از هر آنچه از او دیده‌ایم فاصله گرفته است و به شخصیتی که قرار است با او در این فیلم همراه باشیم نزدیک شده.

فیلم «جاندار» هرچقدر استارت خوبی دارد، پایان خوبی ندارد و در واقع فیلم از جمع نشدنش متضرر می‌شود. به همین دلیل تماشاگرش را نمی‌تواند مجاب کند که با قواعد و قوانین واقعی و عرفی در یک پایان باز به تنهایی تصمیم بگیرد به نظر می‌رسد شخصیت‌هایی که در این فیلم به خوبی طراحی و خلق شده‌اند بی‌دلیل رها می‌شوند و در جایی که این فرصت وجود دارد تا هر یک از آنها به نقطه امن یا حتی ناامنی برسند بلاتکلیف باقی بمانند و حتی نتیجه همه اتفاقات رخ داده نیز حاصلی جز یک پایان باز نداشته باشند.