به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی، این نشست عصر روز پنجشنبه ۲۵ بهمن ماه،۱۳۹۷ با همراهی بیست عضو نوجوان و جوان دختر و پسر در سالن جلسات دفتر استان برگزار شد.
محبوبه بزمآرا کارشناس مسئول ادبی استان در توضیح این خبر گفت: هفتادمین انجمن ادبی آفتاب با محوریت داستان و با حضور «لیلا صبوحیخامنه» داور و مدرس کارگاههای داستاننویسی و نویسنده دو رمان «پاییز از پاهایم بال میرود» از انتشارات چشمه و «سیاوش اسم بهتری بود» انتشارات نیماژ برگزار شد.
در این جلسه داستانهای «گندم» اثر «گیتا قاسمی»، «شلیک» اثر هدی سوزنگرزاده، «لکّه» اثر شهرزاد لعلبذری، «باران» اثر فاطمه ارزهگر، «فضاپیما» اثر مرتضی چزگی، «سنگریزه» اثر دینا کیهانی و «سیاوش» اثر زهرا بیژنیار خوانش و مورد نقد و بررسی اعضا و کارشناس میهمان جلسه قرار گرفت.
بزمآرا در ادامه افزود: کارشناس میهمان جلسه در جمع بندی هر اثر نقد شده توسط اعضا نکاتی را یادآور میشد. وی در نقد داستان «گندم» تاکید کرد نویسنده ملزم نیست از یک خط روایتی و زمانی مستقیم پیروی کند. عدول از این مسیر مستقیم، داستان را هنریتر، پیچیدهتر و خواننده را مشتاقتر می کند.
وی همچنین گفت: نوشتن، یک فرآیند سه مرحلهای است. مراحل پیش و پس از نوشتن نیز به اندازه خود مرحله نوشتن مهم و جدی هستند.
لیلا صبوحیخامنه به اعضا درباره اهمیت ایدهها یادآور شد. وی با مثال زدن داستان «سنگ ریزه» گفت: آیا در این داستان نیازی به میهمانی بود و نقش آن در داستان چه بود. اینکه شما بتوانید ایده داستان را بدون فضای میهمانی هم در نظر بگیرید یعنی کار قوت لازم را نداشته و فضای میهمانی در اثر جا نیفتاده و آن را نزدیک به خاطره کرده است.
نویسنده «پاییز از پاهایم بالا میرود» گفت: وقتی راوی داستانتان کودک است و یا مثلاً شخصیتیست که از سلامت عقلی برخوردار نیست انگار روی لبه تیغ حرکت میکنید. چون نویسنده حرفهایی دارد که میخواهد بگوید و از طرفی دارد از زبان یک کودک بیان میکند. اگر راوی داستان را عوض کنید صمیمیت داستان از بین میرود و یا کمتر میشود و اگر راوی همان باشد مانند داستان «لکّه» اثر شهرزاد لعلبذری بحث بر روی سن یا بیماری شخصیت باید پاسخ داده شود.
کارشناس میهمان جلسه داستان مرتضی چزگی را در دو سرفصل خلاصه کرد که درباره مطلبی که اطلاعات کافی نداریم ننویسیم و یا آنقدر اطلاعات کسب کنیم که بتوانیم از پس سوالات خواننده برآییم. بحث دیگری که بر این اثر وارد است بحث زبان است. اگر هم شاعریم و هم داستاننویس باید همان ابتدا بگوییم آیا شعر من در خدمت داستان است مانند آثار بیژن نجدی و یا داستان در خدمت شعر است مانند شعر «قصۀ شهر سنگستان» اخوان ثالث. بنابراین اینکه بخشی از داستان شاعرانه میشود و در بخشی دیگر این زبان را کنار میگذاریم به یکدستی زبان لطمه وارد میکند.
هفتادمین انجمن ادبی آفتاب با گرفتن عکس یادگاری و امانت کتاب از قفسه انجمن ادبی توسط اعضا پایان یافت.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی، این نشست عصر روز پنجشنبه ۲۵ بهمن ماه،۱۳۹۷ با همراهی بیست عضو نوجوان و جوان دختر و پسر در سالن جلسات دفتر استان برگزار شد.
محبوبه بزمآرا کارشناس مسئول ادبی استان در توضیح این خبر گفت: هفتادمین انجمن ادبی آفتاب با محوریت داستان و با حضور «لیلا صبوحیخامنه» داور و مدرس کارگاههای داستاننویسی و نویسنده دو رمان «پاییز از پاهایم بال میرود» از انتشارات چشمه و «سیاوش اسم بهتری بود» انتشارات نیماژ برگزار شد.
در این جلسه داستانهای «گندم» اثر «گیتا قاسمی»، «شلیک» اثر هدی سوزنگرزاده، «لکّه» اثر شهرزاد لعلبذری، «باران» اثر فاطمه ارزهگر، «فضاپیما» اثر مرتضی چزگی، «سنگریزه» اثر دینا کیهانی و «سیاوش» اثر زهرا بیژنیار خوانش و مورد نقد و بررسی اعضا و کارشناس میهمان جلسه قرار گرفت.
بزمآرا در ادامه افزود: کارشناس میهمان جلسه در جمع بندی هر اثر نقد شده توسط اعضا نکاتی را یادآور میشد. وی در نقد داستان «گندم» تاکید کرد نویسنده ملزم نیست از یک خط روایتی و زمانی مستقیم پیروی کند. عدول از این مسیر مستقیم، داستان را هنریتر، پیچیدهتر و خواننده را مشتاقتر می کند.
وی همچنین گفت: نوشتن، یک فرآیند سه مرحلهای است. مراحل پیش و پس از نوشتن نیز به اندازه خود مرحله نوشتن مهم و جدی هستند.
لیلا صبوحیخامنه به اعضا درباره اهمیت ایدهها یادآور شد. وی با مثال زدن داستان «سنگ ریزه» گفت: آیا در این داستان نیازی به میهمانی بود و نقش آن در داستان چه بود. اینکه شما بتوانید ایده داستان را بدون فضای میهمانی هم در نظر بگیرید یعنی کار قوت لازم را نداشته و فضای میهمانی در اثر جا نیفتاده و آن را نزدیک به خاطره کرده است.
نویسنده «پاییز از پاهایم بالا میرود» گفت: وقتی راوی داستانتان کودک است و یا مثلاً شخصیتیست که از سلامت عقلی برخوردار نیست انگار روی لبه تیغ حرکت میکنید. چون نویسنده حرفهایی دارد که میخواهد بگوید و از طرفی دارد از زبان یک کودک بیان میکند. اگر راوی داستان را عوض کنید صمیمیت داستان از بین میرود و یا کمتر میشود و اگر راوی همان باشد مانند داستان «لکّه» اثر شهرزاد لعلبذری بحث بر روی سن یا بیماری شخصیت باید پاسخ داده شود.
کارشناس میهمان جلسه داستان مرتضی چزگی را در دو سرفصل خلاصه کرد که درباره مطلبی که اطلاعات کافی نداریم ننویسیم و یا آنقدر اطلاعات کسب کنیم که بتوانیم از پس سوالات خواننده برآییم. بحث دیگری که بر این اثر وارد است بحث زبان است. اگر هم شاعریم و هم داستاننویس باید همان ابتدا بگوییم آیا شعر من در خدمت داستان است مانند آثار بیژن نجدی و یا داستان در خدمت شعر است مانند شعر «قصۀ شهر سنگستان» اخوان ثالث. بنابراین اینکه بخشی از داستان شاعرانه میشود و در بخشی دیگر این زبان را کنار میگذاریم به یکدستی زبان لطمه وارد میکند.
هفتادمین انجمن ادبی آفتاب با گرفتن عکس یادگاری و امانت کتاب از قفسه انجمن ادبی توسط اعضا پایان یافت.