به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، عبدالجبار کاکایی شاعر نامآشنای کشورمان با حضور در جمع اعضای انجمنهای ادبی کانون سراسر کشور ضمن نقد و بررسی اشعار مربیان، دربارهی برخی اصول فنی شعر سخن گفت.
این شاعر در ابتدای سخنانش خطاب به شاعران نوجوان و جوان راهیافته به این مهرواره گفت: «خوشحال باشید که در پایتخت شعر دنیا زندگی میکنید. هر ملتی قابلیتهایی دارد. در ملتی که چند هنر بین مردمش رواج دارد، ممکن است مجسمهسازی هنر غالب باشد. ملتی بهرماننویسی و داستاننویسی شهرت دارند. قابلیت یک کشور هم فلسفه است. در ملت و فرهنگ ما نیز چنانکه پیشینه تاریخی نشان میدهد شعر نقش اول را در انتقال میراث فرهنگی و میراث فکری ما داشته است. شعر آنچنان با سرنوشت ما عجیبن شده است که خیلی از مقولههای علمی و فکری در قالب شعر بیان شده. شعر اغلب فصلالخطاب مجادلههای ماست. شعر بهطرز شگفتانگیزی باورپذیری را در ما تقویت کرده است. خوشحال باشید که شاعر شدهاید.»
کاکایی قبل از بررسی تفاوتهای شعر و ترانه، به ویژگیهای لازم برای شروع سرایش شعر اشاره کرد و افزود: «ذهن هر کدام از شما دایرهالمعارفی از لغات است. در ذهن شما فرهنگی از لغات و کلمات از کودکی شکل گرفته است و هر کدام مشاهداتی را ثبت کردهاید. وقتی ما تحت تاثیر عواطف و احساسات خود قرار میگیریم. عواطف و احساسات ما زبان را دگرگون میکند. پس عواطف، زبان ما را تغییر میدهد و تحت تاثیر هیجانات و احساسات ما جملاتی که به شکل معمولی باید ناقل اطلاعات و اخبار باشد ناقل عواطف و احساسات میشود و جملات ما دیگر گزاره خبری نیست. این طغیان گاهی از فعل شروع میشود.»
مهمان نخستین مهرواره شعر آفرینش ادامه داد: «گاهی فکر میکنیم اینها حاصل تصادف است اما تصادف نیست. ضمیر ناخودآگاه در واقع به کلمات معنی میدهد برای بارور کردن و قدرتمند کردن این شبکهی معانی میتوانید از خواندن استفاده کنید. با این حال فقط احساسات و زبان کافی نیست. شاعر باید نسبت بهجهان منظومهی فکری و نگاه داشته باشد. اگر نگاه تعریف شدهای نسبت بهجهان نداشته باشیم دچار پارادوکس میشویم. در شعر سهراب عشق به طبیعت را میبینیم. در آثار شاملو انسانی مقتدر را میبینیم که سپهر فکری دارد. منظومه و سپهر فکری قیصر و فروغ مشخص است.»
وی سخنانش در این بخش را اینطور خاتمه داد: «دربارهی مطالعه سخن گفتیم. شاعر بهعلوم جامعهشناسی تا روانشناسی احتیاج دارد. چرا که شیوه اندیشیدن شما سبب میشود احساسات شما برانگیخته شود.»
در بخش دوم این نشست که به موضوع تفاتهای شعر و ترانه اختصاص داشت، این شاعر ابزار واحد هر دو گونه را کلمه و زبان خواند اما تفاوت را در مسیر آنها دانست و گفت: «وقتی شروع به نوشتن ترانه میکنیم. بعد از نوشتن کلمهی اول و با آغاز کلمهی دوم این مسیر تغییر میکند. شعر تزریق احساسات، عواطف و اندیشهها با تکیه بر زبان و تغییراتی در زبان است. اتفاقهایی که در زبان میافتد در واقع تاثیر رفتارهای ضمیر ناخودآگاه ما بر زبان است. بعدها افرادی آنها را نامگذاری علمی میکنند. اما ترانه به صناعات شعر مقید نیست.»
این ترانهسرا ادامه داد: «ترانه بر موسیقی سوار میشود. در واقع باید گفت تصنیفساز روی جملات موسیقیایی کلام، سوار میشود. و کار ترانهسرا رمزگشایی از موسیقی است. کسی که جملات موسیقیایی میسازد، فرصت کمی برای خلق فضای شاعرانه دارد. او اگر در اثر خود به انکار، تاکید، تمنا و تحسین بپردازد فرصت اندکی دارد و باید همهی احساسات را در چند پاره بگنجاند. به همین دلیل آنچه ترانه و شعر را از هم جدا میکند منطق متفاوت هردو است.»
کاکایی التزام ترانه به سادگی را مهم دانست و گفت: «مخاطب ترانه متکی بر قوهی شنوایی خود است، او نیازمند تحلیل و نتیجه نیست. به همین دلیل ترانه روانتر و سادهتر از شعر است.»
این کارشناس در بخشی از سخنان خود به نظام عروضی در ترانه اشاره داشت و به موضوع اجازهی ترانهسرا در تغییر این نظام پرداخت.
وی در ادامه خاطرنشان کرد آنچه به عنوان ترانه در برخی محافل ارائه میشود و همراه با جلوههای ویژه یا با پیش زمینهی سرگرمی است را نمیتوان در قالب یک اثر ادبی به بوتهی نقد گذاشت.
او توضیح داد: «اینگونه آثار متمرکز بر انتقال کلام یا متکی بر ارزش کلام نیستند. بنابراین قضاوت کردن این ترانهها منطق درستی نیست. باید اینطور تفسیر کنیم که جامعهی ما نیاز به تفریحاتی دارد و این تفریحات در بستر موسیقی اجرا میشود. لذا چنین اثری را نباید ارزشگذاری کرد.»
در ادامهی این نشست جمعی از مربیان و کارشناسان ادبی ۲۶ استان کشور به خوانش غزل، چهارپاره، دوبیتی، شعر سپید و نیمایی پرداختند. ابوذر افشنگ از مازندران، فاطیما سلیمانی از استان زنجان، زهرا امیریان کریمی از استان کرمان، پریناز ستونه از اردبیل، حدیثه پورشیخ از استان قزوین، رامین غلامحسیننژاد از استان تهران، محدثه حسینی از استان تهران، مژگان شیخطبع از استان کرمانشاه، محدثه الماسی از استان خوزستان، سیدمحسن حسینی از استان لرستان، فاطمه زهیری از استان مرکزی، سمیه حاضر وظیفه از استان آذربایجان غربی، مهین عابدینی از استان آذربایجان شرقی، معصومه سهیلبیگی از استان ایلام، بتول کریمزاده از استان کهکیلویه و بویراحمد، محبوبه بزمآرا از خراسان رضوی، رقیه هاشمی از خراسان شمالی، میترا یگانه از فارس، زهرا پردل از سیستان و بلوچستان، اعظم جلالیان از یزد شاعرانی بودند که ضمن دیدار با کاکایی از نقدها و نظرهای وی بهره بردند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، عبدالجبار کاکایی شاعر نامآشنای کشورمان با حضور در جمع اعضای انجمنهای ادبی کانون سراسر کشور ضمن نقد و بررسی اشعار مربیان، دربارهی برخی اصول فنی شعر سخن گفت.
این شاعر در ابتدای سخنانش خطاب به شاعران نوجوان و جوان راهیافته به این مهرواره گفت: «خوشحال باشید که در پایتخت شعر دنیا زندگی میکنید. هر ملتی قابلیتهایی دارد. در ملتی که چند هنر بین مردمش رواج دارد، ممکن است مجسمهسازی هنر غالب باشد. ملتی بهرماننویسی و داستاننویسی شهرت دارند. قابلیت یک کشور هم فلسفه است. در ملت و فرهنگ ما نیز چنانکه پیشینه تاریخی نشان میدهد شعر نقش اول را در انتقال میراث فرهنگی و میراث فکری ما داشته است. شعر آنچنان با سرنوشت ما عجیبن شده است که خیلی از مقولههای علمی و فکری در قالب شعر بیان شده. شعر اغلب فصلالخطاب مجادلههای ماست. شعر بهطرز شگفتانگیزی باورپذیری را در ما تقویت کرده است. خوشحال باشید که شاعر شدهاید.»
کاکایی قبل از بررسی تفاوتهای شعر و ترانه، به ویژگیهای لازم برای شروع سرایش شعر اشاره کرد و افزود: «ذهن هر کدام از شما دایرهالمعارفی از لغات است. در ذهن شما فرهنگی از لغات و کلمات از کودکی شکل گرفته است و هر کدام مشاهداتی را ثبت کردهاید. وقتی ما تحت تاثیر عواطف و احساسات خود قرار میگیریم. عواطف و احساسات ما زبان را دگرگون میکند. پس عواطف، زبان ما را تغییر میدهد و تحت تاثیر هیجانات و احساسات ما جملاتی که به شکل معمولی باید ناقل اطلاعات و اخبار باشد ناقل عواطف و احساسات میشود و جملات ما دیگر گزاره خبری نیست. این طغیان گاهی از فعل شروع میشود.»
مهمان نخستین مهرواره شعر آفرینش ادامه داد: «گاهی فکر میکنیم اینها حاصل تصادف است اما تصادف نیست. ضمیر ناخودآگاه در واقع به کلمات معنی میدهد برای بارور کردن و قدرتمند کردن این شبکهی معانی میتوانید از خواندن استفاده کنید. با این حال فقط احساسات و زبان کافی نیست. شاعر باید نسبت بهجهان منظومهی فکری و نگاه داشته باشد. اگر نگاه تعریف شدهای نسبت بهجهان نداشته باشیم دچار پارادوکس میشویم. در شعر سهراب عشق به طبیعت را میبینیم. در آثار شاملو انسانی مقتدر را میبینیم که سپهر فکری دارد. منظومه و سپهر فکری قیصر و فروغ مشخص است.»
وی سخنانش در این بخش را اینطور خاتمه داد: «دربارهی مطالعه سخن گفتیم. شاعر بهعلوم جامعهشناسی تا روانشناسی احتیاج دارد. چرا که شیوه اندیشیدن شما سبب میشود احساسات شما برانگیخته شود.»
در بخش دوم این نشست که به موضوع تفاتهای شعر و ترانه اختصاص داشت، این شاعر ابزار واحد هر دو گونه را کلمه و زبان خواند اما تفاوت را در مسیر آنها دانست و گفت: «وقتی شروع به نوشتن ترانه میکنیم. بعد از نوشتن کلمهی اول و با آغاز کلمهی دوم این مسیر تغییر میکند. شعر تزریق احساسات، عواطف و اندیشهها با تکیه بر زبان و تغییراتی در زبان است. اتفاقهایی که در زبان میافتد در واقع تاثیر رفتارهای ضمیر ناخودآگاه ما بر زبان است. بعدها افرادی آنها را نامگذاری علمی میکنند. اما ترانه به صناعات شعر مقید نیست.»
این ترانهسرا ادامه داد: «ترانه بر موسیقی سوار میشود. در واقع باید گفت تصنیفساز روی جملات موسیقیایی کلام، سوار میشود. و کار ترانهسرا رمزگشایی از موسیقی است. کسی که جملات موسیقیایی میسازد، فرصت کمی برای خلق فضای شاعرانه دارد. او اگر در اثر خود به انکار، تاکید، تمنا و تحسین بپردازد فرصت اندکی دارد و باید همهی احساسات را در چند پاره بگنجاند. به همین دلیل آنچه ترانه و شعر را از هم جدا میکند منطق متفاوت هردو است.»
کاکایی التزام ترانه به سادگی را مهم دانست و گفت: «مخاطب ترانه متکی بر قوهی شنوایی خود است، او نیازمند تحلیل و نتیجه نیست. به همین دلیل ترانه روانتر و سادهتر از شعر است.»
این کارشناس در بخشی از سخنان خود به نظام عروضی در ترانه اشاره داشت و به موضوع اجازهی ترانهسرا در تغییر این نظام پرداخت.
وی در ادامه خاطرنشان کرد آنچه به عنوان ترانه در برخی محافل ارائه میشود و همراه با جلوههای ویژه یا با پیش زمینهی سرگرمی است را نمیتوان در قالب یک اثر ادبی به بوتهی نقد گذاشت.
او توضیح داد: «اینگونه آثار متمرکز بر انتقال کلام یا متکی بر ارزش کلام نیستند. بنابراین قضاوت کردن این ترانهها منطق درستی نیست. باید اینطور تفسیر کنیم که جامعهی ما نیاز به تفریحاتی دارد و این تفریحات در بستر موسیقی اجرا میشود. لذا چنین اثری را نباید ارزشگذاری کرد.»
در ادامهی این نشست جمعی از مربیان و کارشناسان ادبی ۲۶ استان کشور به خوانش غزل، چهارپاره، دوبیتی، شعر سپید و نیمایی پرداختند. ابوذر افشنگ از مازندران، فاطیما سلیمانی از استان زنجان، زهرا امیریان کریمی از استان کرمان، پریناز ستونه از اردبیل، حدیثه پورشیخ از استان قزوین، رامین غلامحسیننژاد از استان تهران، محدثه حسینی از استان تهران، مژگان شیخطبع از استان کرمانشاه، محدثه الماسی از استان خوزستان، سیدمحسن حسینی از استان لرستان، فاطمه زهیری از استان مرکزی، سمیه حاضر وظیفه از استان آذربایجان غربی، مهین عابدینی از استان آذربایجان شرقی، معصومه سهیلبیگی از استان ایلام، بتول کریمزاده از استان کهکیلویه و بویراحمد، محبوبه بزمآرا از خراسان رضوی، رقیه هاشمی از خراسان شمالی، میترا یگانه از فارس، زهرا پردل از سیستان و بلوچستان، اعظم جلالیان از یزد شاعرانی بودند که ضمن دیدار با کاکایی از نقدها و نظرهای وی بهره بردند.