حادثه تروریستی نیوزلند چه پیام هایی به دنبال دارد/نتیجه اسلام هراسی و اسلام ستیزی

خبرگزاری آریا-اگر از تلاش مذبوحانه برخی رسانه های غربی برای کمرنگ جلوه دادن این حادثه، بگذریم، به نظر می رسد ابعاد و زوایای این حمله تروریستی بسیار وسیعتر از ابعاد معمولی و رایج حملات تروریستی است و خبر از تحولی عمیق در فرهنگ روابط بین الملل می دهد.
به گزارش خبرگزاری آریا ، اگر از تلاش مذبوحانه برخی رسانه های غربی برای کمرنگ جلوه دادن این حادثه، مطرح کردن مجدد بحث افزایش گرایش های افراط گرایی اسلامی در کشورهای مختلف برای تبرئه تلویحی مهاجمان تروریست و نیز اختصاص زمانی کوتاه از اخبار و تحلیل‌هایشان به این فاجعه تلخ تروریستی بگذریم، به نظر می رسد ابعاد و زوایای این حمله تروریستی بسیار وسیعتر از ابعاد معمولی و رایج حملات تروریستی است و خبر از تحولی عمیق در فرهنگ روابط بین الملل می دهد.

پیام های حادثه تروریستی نیوزیلند
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از دیپلماسی ایرانی،به نظر می رسد آنچه به مهاجمان چنین قدرت و جسارتی داده، صحیح و برحق دانستن موضع خود و رسیدن به این جمع بندی است که چنین رویکردی در قبال مهاجران مسلمان در حال حاضر طرفداران زیادی دارد و به نحوی مورد حمایت قرار خواهد گرفت. بنابراین هر چند بی رحمی، قساوت و دگم اندیشی شخصی عاملان این حمله تروریستی بر کسی پوشیده نیست، اما ریشه و جرقه چنین اقداماتی ماهها و یا شاید سال ها پیش زمانی زده شد که سیاستمداران راست گرای افراطی از آمریکا تا اروپا روی کار آمدند، پروژه دیرینه اسلام هراسی را رنگ و لعابی تازه دادند و تحت لوای «ملی گرایی» و «حمایت از اشتغال و منافع ملی» بر طبل دشمنی با مهاجران به ویژه مهاجران مسلمان کوبیدند.
وقتی دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا برای تحقق شعار «اول آمریکا»، مهاجران را «حیوان» خواند و در تصمیمی کاملا نژاد پرستانه و اسلام ستیزانه، شهروندان هفت کشور اسلامی را از ورود به آمریکا منع کرد، فرهنگ افراط گرایی و نژاد پرستی یک بار دیگر متولد شد و هر چه ترامپ بر ساخت دیوار برای جلوگیری از ورود مهاجران تأکید کرد و آنها را عامل فقر و بیکاری در آمریکا دانست، این فرهنگ مهاجر ستیزی نیز بیشتر جان گرفت و نهادینه شد.
زمانی که شاهد روی کار آمدن احزاب راست افراطی در کشور‌های مختلف اروپایی مانند مجارستان، لهستان، چک، اتریش، اسپانیا و هلند بودیم و در تبلیغات انتخاباتی کشورهایی که خود را مهد آزادی، تمدن و دموکراسی می دانند، شعاری جز ضدیت با مهاجران و لزوم برخورد با آنها مطرح نمی شد، زنگ خطر علیه مهاجران و به ویژه مسلمانان به صدا درآمد و سیاستمداران و مقامات جهان باید می فهمیدند که چگونه فرهنگ روابط بین الملل در حال دگردیسی به سمت رویکردهای غیر انسانی و نژاد پرستانه است و جامعه بشری را تهدید می کند. فرهنگی که تنها در محدوده روابط اروپا و آمریکا نماند، بلکه حتی به آمریکای لاتین نیز سرایت کرد و موج فاشیسم، برزیل، شیلی و کلمبیا را هم درنوردید.
بنابراین حادثه تروریستی نیوزیلند یک اتفاق تروریستی محدود و مجزا در یک کشور دورافتاده اقیانوس آرام نیست، بلکه نشانه ایست از اینکه فرهنگ افراط گرایی، مهاجر ستیزی و اسلام هراسی که با برنامه ریزی سیاستمداران و احزاب غربی در برخی کشورهای غربی بازتولید شده و پرورش یافته، بیش از پیش در حال نهادینه شدن و گسترش یافتن است و در عصر گستردگی ارتباطات و فضای مجازی هیچ یک از قاره های جهان از آن در امان نیستند. حال هر چند جامعه جهانی منتظر صدور حکم متناسب برای عاملان این حمله وحشیانه است، اما باید دید عاملان ترویج این فرهنگ و تفکر و حامیان آنها چه رویکردی خواهند داشت و آیا مجازاتی برای آنها درکار خواهد بود یا خیر؟!


نتیجه اسلام هراسی و اسلام ستیزی
در همین حال به گزارس سایت اسپوتنیک،جمله ای که تروریست مهاجم به مسجدی در نیوزیلند قبل از حمله منتشر کرد و طی حمله حدود پنجاه انسان بیگناه و صدها تن دیگر به خاک و خون کشیده شدند.
کسی که این جمله این تروریست را می شنود فکر می کند که استرالیا و نیوزیلند از ابتدا ملک سفید پوستان بود و متوجه نیست که سفید پوستان اروپایی 20 ملیون بومی استرالیایی و نیوزیلندی را قتل عام کردند و سرزمین آنها را غصب کردند.
آیا مسلمانان بودند که شش ملیون یهودی را در اروپا قتل عام کردند وهلوکاست را ایجاد کردند و سپس برای تکفیر گناه های خود سرزمین فلسطینی ها را به یهودی ها دادند؟
آیا مسلمانان بودند که جنگ های جهانی را شروع کردند و ملیون ها انسان را در سرتاسر جهان به خاک و خون کشیدند؟
آیا مسلمانان بودند که بمب اتم را اختراع کردند و یا آن استفاده کردند تا در یک لحظه صدها هزار نفر را قتل عام کنند؟
مروزه به دلیل ایجاد فضای اسلام ستیزی در جهان و اسلام هراسی ای که بوجود آمده برخی به خود اجازه می دهند که به خانه های امن الهی حمله کنند و انسان های نماز گذار بی گناه را قتل عام کنند.
امروزه اگر در میانمار صدها هزار مسلمان هم کشته شوند در هیچ جای جهان کوچکترین واکنشی نسبت به قتل عام آنها و یا فجایعی که با آن برخورد می کنند انجام نمی شود.
اما مثلا در اروپا و یا اسرائیل اگر خون از دماغ یک نفر بیاید سازمان ملل و کل مجامع بین المللی و کل جهان برای مدت ها مشغول محکوم کردن و تحلیل دلیل این ماجرا می شوند.
آیا وقت آن نرسیده که رهبر های کشورهای اسلامی (البته اگر خود را مسلمان می دانند) همه اختلافات خود را کنار بگذارند و تلاش کنند از طریق مجامع بین المللی قوانین و مقرراتی را تصویب کنند که جلوی اسلام هراسی و اسلام سیتیزی در جهان را بگیرند.
سازمان کنفرانس اسلامی چه کاره است، یا شاید بهتر است سوال کنیم اصلا کجاست؟
بحث امروزه نه مربوط به شیعه است و نه سنی، نه مربوط به طرفدار ولایت فقیه است و نه اخوان المسلمین و یا وهابی ها و یا سلفی ها و یا…
امروزه کل مسلمانان جهان با یک دیدگاه کلیشه ای خصومت وار مواجه هستند که همه را تهدید می کند.
علیرغم همه اختلاف نظر هایی که ممکن است با گروه هایی مانند القاعده و یا طالبان و یا حتی داعش داشته باشیم اما باید بپذیریم اصلی ترین دلیل گرایش جوانان مسلمان به این گروه ها این است که بسیاری از رهبران کشورهای اسلامی امروزه به ابزاری در دست آمریکا ودشمنان مسلمانان تبدیل شده اند.
وقطعا اگر سازمان ها و مجامع جهانی جهت جلوگیری از این رویه کاری انجام ندهند تروریسم و خصومت در جهان بیش از پیش افزایش خواهد یافت و به این دلیل این ماجرا فقط یک ماجرای مربوط به کشورهای اسلامی نمی باشد بلکه یک ماجرای بین المللی است که همه جهانیان باید به آن توجه داشته باشند.