تاریخچه عید نوروز / هر آنچه که درباره نوروز نمیدانید
در ایران باستان در روزهای بخصوصی از سال جشنهایی ترتیب داده میشد که امروزه به جشنهای ایرانیان باستان معروف است. عمر برخی از جشنهای ایرانیان باستان با عمر این ملت و مردم برابر است.
مردم با شرکت در این جشنها خستگی را از روانشان دور میکردند و به آن شادابی و تازگی میبخشیدند.
جشن فروردگان نام جشنی بوده که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال برگزار میشدهاست. این جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود.
نوروز در گذشته به دو بخش تقسیم میشد. نوروز کوچک که اولین روز فروردینماه بود. پنج روز اول فروردین، جشن حالتی همگانی داشت و به نوروز همگانی هم مشهور بود. نوروز بزرگ که از ششم فروردین شروع میشد. در تقویم ایران باستان، ششمین روز از هر ماه را خردادروز مینامیدند. این روز منسوب به فرشته موکل آب، خردادامشاسپند بود. به باور زرتشتیها در این روز میلاد زرتشت اتفاق افتاده است. در زمان ساسانیان این روز اهمیت و تقدس خاصی داشت. از اعتقادات پیشینیان این بود که سرنوشت انسان و جهان در سال پیش رو، در نوروز تعیین میشود.
از دیگر اعتقادات مردم این بود که در این ده روز روانهای درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج میشوند و برای بازدید خانههایشان میآیند. هدیههایی تقدیم آنها میشود و کوشش میگردد که آنها راضی باشند. روانهای دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریختهاست و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روانهای بهشتیان شادند و شادمانی میکنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانوادهشان مینمایند.
بنابر سنتهای دیگر اعتقاد بر این بود که این روانهای درگذشتگان نیست که باز میگردد بلکه فروهر آنهاست. بنابر اعتقاد زرتشتیان فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشتهاست؛ بنابراین برای آنها سفرههای رنگین پهن میکردند. میگویند که در ابتدا این سفره به هفت شین معروف بوده و شامل: شمع، شیرینی، شیر، شربت، شکر و شانه بود که بعد از ورود اسلام هفت شین به هفت سین تغییر یافت.
به عقیدۀ پروفسور ویلهلم گایگر، ایرانشناس آلمانی، در ایران پیش از اسلام نوروز در اصل عید مردگان یا به عبارت بهتر، عید احترام به ارواح گذشتگان بود. چنین عیدی در همه جای دنیا در میان مردمان گوناگون معمول است. سرچشمۀ این احترام ترسی بودهاست که مردم از ارواح گذشتگان داشتهاند و گمان میکردهاند که آن ارواح میتوانند اسباب ذلت و بدبختی آنان شوند.