بدترین سلاحهای تاریخ!
سلاح خیلی بد طراحی شده بود و اگر کاربر آن را به درستی در دست نمیگرفت چشم یا گونه او آسیب میدید. با وجود این نواقص بازهم شوشا مورد استفاده قرار میگرفت؛ چون سلاح جایگزین وجود نداشت. هرچند شوشا را میتوان به عنوان اولین سلاح در نوع خود دانست، اما ارتشهای بزرگ در پایان جنگ آن را از تجهیزات خود حذف کردند. در حال حاضر در ارتش آمریکا، شوشا با...
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرارو، دنیای سلاحها خاطرات زیادی از سلاحهای گرم بد دارد که بسیاری از آنها سرنوشت تلخی برای سربازان رقم زده اند.
پیشرفت سریع تولید سلاح گرم در قرن ۱۹ و ۲۰ نشان میدهد اشتباهات ساخت، کمتر شده است، اما خاطرات این سلاحها که گاهی پیامد بدی برای مالکش داشته هنوز باقی است. در ادامه ۵ تا از بدترین سلاحهای تاریخ را بررسی میکنیم.
شوشا؛ تیربار سبک
این سلاح توسط کمپانی دوچرخه سازی گلادیاتور ساخته شد. این تیربار خوکار فرانسوی یکی از اولین سلاحهای خودکار نیمه سبک بود.
این سلاح ابتدا توسط فرانسویها و سپس آمریکاییها در طول جنگ جهانی اول استفاده شد. به نظر میرسید شوشا از قطعات دوچرخه ساخته شده است! در ساخت آن از تعداد زیادی تیوب فلزی استفاده شده بود که شبیه تیوبهایی بود که در بدنه دوچرخه استفاده میشود.
این سلاح در بهترین شرایط در هر بار پر کردن قادر بود تنها ۳۰۰ تیر شلیک کند. این مساله با مقتضیات جنگهای بزرگ اصلا همخوانی ندارد. علاوه بر این گل و لای به راحتی از راه منفذهای زیادی که روی سلاح وجود داشت وارد قسمتهای داخلی میشد و اسلحه را کثیف میکرد.
سلاح خیلی بد طراحی شده بود و اگر کاربر آن را به درستی در دست نمیگرفت چشم یا گونه او آسیب میدید. با وجود این نواقص بازهم شوشا مورد استفاده قرار میگرفت؛ چون سلاح جایگزین وجود نداشت. هرچند شوشا را میتوان به عنوان اولین سلاح در نوع خود دانست، اما ارتشهای بزرگ در پایان جنگ آن را از تجهیزات خود حذف کردند. در حال حاضر در ارتش آمریکا، شوشا با نمونههای بسیار بهینه سازی شده جایگزین شده است.
نامبو
ژاپن امپریالیستی، برخلاف تواناییهایی که در دریا و هوا داشت از حیث نیروی زمینی ناامید کننده ظاهر میشد. یکی از غیر ارگونومیکترین اسلحههای دستی که تاحالا ساخته شده، نامبو بود. این سلاح حتی توسط هزاران افسر نیروی دریایی و زمینی برای حمل شخصی خریداری شد و به اسلحه دستی غیر رسمی ارتش ژاپن تبدیل شد.
نامبو از روی سلاح معروف "لوگر ۰۸ " آلمانیها ساخته شده بود؛ فقط یک قطعه برای ایمنی بیشتر به آن اضافه شد که با استفاده از آن، کاربرِ سلاح تنها با دو دست خالی میتوانست از آن استفاده کند. یک فنر بازگشت دوبل دقیقا مانند فنر خشاب در آن تعبیه شده بود که وقتی سلاح مرطوب یا روغنی بود در آوردن خشاب خالی را سخت و تقریبا غیر ممکن میکرد.
این سلاح فنر ضربه زننده ضعیفی داشت که اغلب در طول زمان قدرتش را از دست میداد و باعث میشد نتواند ضربه مناسبی به فشنگ وارد کند. این اتفاق آنقدر زیاد مشاهده میشد که روی جلد سلاح سوراخی برای تعویض فنر تعبیه شد! فشنگ ۸ میلی متری این سلاح قدرت بسیار کمی برای متوقف کردن دشمن داشت و دیگر در هیچ سلاحی استفاده نشد.
جی ۴۱
اگرچه آلمان جنگ را با کارابینر ۹۸ شروع کرد، اما وقتی جنگ به درازار کشیده شد مهندسان آلمانی به دنبال راهی گشتند تا تعداد تیری که هر سرباز در یک دقیقه میتوانست شلیک کند افزایش یابد؛ نتیجه جی ۴۱ بود!
این سلاح دارای یک پیستون گازی و خان بود که قبلا در سلاح ام ۱ هم استفاده شده بود. جی ۴۱ سلاح گرانی بود و ماشین کاری قطعات آن بسیار پیچیده بود. این سلاح نیاز به نظافت منظم و دقیق داشت و دهانه آن معمولا کثیف میشد. این سلاح در حالت غیر مسلح، ۱۱ پوند وزن داشت که دو پوند سنگینتر از کارابینر ۹۸ بود. همچنین به سختی میشد تعادل سلاح را حفظ کرد.
اگرچه جی ۴۱ یک سلاح نیمه اتوماتیک کامل بود، اما خشاب غیر قابل جداشدن آن به سختی مسلح میشد؛ این مساله "نواخت تیر" یا "نرخ آتش" را کم میکرد.
کلت ۱۸۵۵
ساموئل کلت، مخترع آمریکایی قرن ۱۹، یک هفت تیر مدرن ساخت که گواهی ثبت طراحی آن را در سال ۱۸۳۶ دریافت کرد.
سیستم هفت تیر یا "ششلول" که شش شلیک سریع را قبل از پر کردن دوباره امکان پذیر میکرد از الگوی استاندارد اسلحههای دستی بهره می برد.
این سلاح سعی میکرد قدرت آتش مرحلهای هفت تیرها را به دنیای تفنگها (سلاح انفرادی با قنداق) هم بیاورد که البته چنین طرحی شکست خورد. ویژگی آزاد بودن سیستم هفت تیرها و مقدار صدایی که تولید میکردند برای سلاحی که قرار است نهایتا تا بازو برسد قابل قبول است، اما برای سلاحی که تا نزدیکی صورت شلیک کننده میرسد نه!
نزدیک کردن سلاح به صورت بسیار خطرناک بود، چون ممکن بود سلاح بشکند یا منفجر شود. تنها هزار کلت ۱۸۵۵ تولید شد و تمام "نمونههای مفهومی" توسط کارخانههای اسلحه سازی دور ریخته شد.
کلت ۲۰۰۰
کلت ۲۰۰۰ رقیب آمریکایی اسلحه دستی "گلاک" اتریشیها بود و بین سلاحهای ساخت شرکتهای آمریکایی بدترین شلیک را در داشت.
با اینکه این سلاح توسط طراحان معروف سلاح، نایت و استونر، طراحی شده بود یک شکست شرم آور محسوب میشود. طراحی سلاح از لحاظ تئوری عالی بود: یک قاب پلیمری که درون آن یک اسلاید فلزی برای مسلح کردن دوباره سلاح طراحی شده بود. یک خشاب دوبل داشت که ۱۵ فشنگ را جا میداد و به صورت خودکار مسلح میشد. اما قابل اعتماد نبود.
بسیاری از استفاده کنندگان نمیتوانستند خشاب را پر کنند، کلت ۲۰۰۰ دقت پایینی داشت و به راحتی از حالت مسلح خارج نمیشد.
پیش بینی میشد کلت ۲۰۰۰ بازار اسلحههای انفرادی قرن ۲۱ را تسخیر کند، اما فقط ۴ سال در بازار آمریکا دوام آورد و از سال ۱۹۹۴ کلا از رده خارج شد.