جناب ایمانی مصاحبه اخیر آقای سرافراز رئیس سابق صدا و سیما بازتاب زیادی در داخل و خارج داشت، چرا چنین واکنش گسترده ای را شاهد بودیم ؟
درباره مصاحبه آقای سرافراز با آقای عبدالرضا داوری که از نزدیکان آقای احمدی نژاد هستند چند نکته قابل توجه است .
اول اینکه در تاریخ 40 ساله جمهوری اسلامی افرادی را داشتیم که بعد از رفتن از مسئولیت (چه استعفا و چه برکناری یا فرار ) مطالب تند و آوانگاردی را علیه نظام یا بخشهایی از نظام مطرح کردهاند . آقای سرافراز هم نه اولین نفر است و نه آخرین نفر این گروه از مسئولین .
این مصاحبه هم باعث تأسف بود هم باعث تعجب .تاسف از این جهت که فردی که سالیان سال در کشور مسولیت داشته . خودش و خانواده اش دارای سابقه ی خوب و روشن انقلابی هم بوده چگونه چنین مطالبی را مطرح می کند.
تعجب من از نکات متناقضی است که در صحبت های ایشان وجود دارد.
چرا تاسف؟
در مورد قسمت اولش که عرض کردم تاسف داره، یک مقدمه ای به نظر من قابل طرح است .ما باید بررسی کنیم و ببینیم اساسا چرا افرادی که در نظام جمهوری اسلامی ایران بعضاً مسئولیت های بالایی هم داشته اند بعد از اتمام مسئولیتشان مواضع بعضاً غیر قابل باوری، علیه بخش هایی از حکومت می گیرند. این موضوع باید به طور جدی توسط صاحب نظران مورد بررسی قرار بگیرد .
تحلیل خود شما چیست؟
مایلم در پاسخ به این سوال که چرا اساساً این اتفاق رخ می دهد و بویژه درباره آقای سرافراز به دو نکته اشاره کنم.
نکته اول این که هر فردی برای یک سطحی از مسئولیت مناسب است. یعنی اگر از یک اندازه ای بیشتر مسئولیت داده بشود، ممکن است فرد مورد نظر فاقد ظرفیت های شخصیتی و مدیریتی بوده و تحمل بار مسئولیت را نداشته باشد و مرتکب خطا هایی در دوران مسئولیتش بشود و بعد از دوران مسئولیت هم برای فرار از پاسخگویی در برابر خطاهای خود و ناکارآمدی با فرافکنی به سمت اتخاذ مواضع تند کشانده بشود .
یا فردی ممکن است ظرفیت مدیریتی و شخصیتیاش در حد مدیر کل دستگاهی باشد باشه . دادن مسئولیت یک معاونت به او خطاست که در نتیجه هم فرد کار را ضایع میکند هم شخصیت خود را .
جناب آقای سرافراز هم 20 سال معاونت برون مرزی صدا و سیما بوده و حالا با نقاط ضعف و قوتی که داشته انجام وظیفه میکرده. اما به اعتقاد بنده از ابتدا ظرفیت او در حد رئیس سازمان صدا و سیما نبود .
کارکنان و مدیران صدا و سیما شاهداشتباهات مدیریتی او در دوران تصدی هستند .
موضوع دیگری که باید به آن دقت کرد این است که ما بعضاً مقهور برخی از خصوصیات مثبت برخی افراد میشویم و به اعتبار آن خصوصیات مسئولیت هایی را به آنها میدهیم .
این ارزشها در جای خود بسیار محترم و قابل اعتنا هستند اما برای سپردن مسئولیت کفایت نمیکند .
به طور مثال من عرض کنم جریان انقلابی و ارزشگرای ما در کشور بهای زیادی به ظواهر افراد از جهت ساده زیستی،و تقیدات مذهبی...می دهند و لذا مقهور خصوصیات فردی طرف مقابل میشوند و فکر میکنند کسی که این مشخصات را دارد حتما می تواند هر نوع مسئولیتی را بپذیرد.
در حالی که ما حداقل در دو مورد یعنی موضوع آقای احمدی نژاد و آقای سرافراز شاید بودیم که این اتفاق نیافتاد و ما آسیب های جدی از این خوش خیالی خوردیم.
شما درباره توان مدیریتی ایشان الان به این جمعبندی رسیدهاید یا قبلاً هم همین اعتقاد را داشتید ؟
من نظرم را در زمانی که ایشان یکی از گزینه های تصدی ریاست سازمان بود منتقل کردم .
و با توجه به شناخت قدیمی که از جناب سرافراز داشتم و با احترامی که آن زمان برای ایشان قائل بودم و الان نیستم. در آن زمان بنده اطلاعات خود را شخصا به عنوان شهروند به برخی از دوستانی که مسوولیتی داشتند رساندم و گفتم آقای سرافراز آمادگی و توانایی لازم را برای ریاست صدا و سیما را ندارد ولی خوب شرایط در آن زمان به گونهای پیش رفت که ایشان منصوب شدند.
ایشان میخواهد به مخاطب بگوید به خاطر مبارزه با فساد با مافیا درگیر و حذف شده است
در مورد مصاحبهی آقای سرافراز به نظر من پارادوکس های زیادی در این مصاحبه وجود داشت که در واقع باید به آنها پاسخ داده شود . او اینگونه عنوان میکند که بنای اصلی اش را از ابتدای ریاست سازمان بر مبارزه با فساد گذاشته و چون برخی از دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کشور نتوانستند این مبارزه ی با فساد توسط آقای سرافراز را تحمل کنند، زمینه های برکناری ایشان را فراهم کردند و بعد هم ایشان درهمان مصاحبه میگوید: تنها کسی که در این نظام میتواند مبارزه با فساد کند مقام رهبری است.
اینجا چند سوال مطرح میشود.
اولاً این که ایشان در 20 سالی که معاون سازمان صدا و سیما بودند چرا توجهی به این فساد ها نداشتند؟. چرا اعتراضی به این فساد ها نکردند و اگر مسولان سازمان به این اعتراضها بی اعتنا بودند چرا ایشان استعفا ندادند ؟
مطلب دومی که وجود دارد، اینکه که ایشان توسط رهبری برکنار شده است.
برکنار شدند یا استعفا دادند؟
به نظر من برکنار شدند . آقای سرافراز در مصاحبه خود میگوید:شخص رهبری تنها فردیست که میتواند با فساد مبارزه کند . خوب همین رهبری ایشان را برکنار کرده، این این دو موضوع با هم قابل جمع نیست. آیا رهبری توجه نداشتند که او مبارزه با فساد میکند که وی را برکنار کردند.؟ این هم یک تناقض که در صحبت هایشان وجود دارد.
نکته دوم این که ببینید همه مدیران کشور برای فرار از پاسخگویی همواره دیگری را متهم می کنند .می گویند دیگران نگذااشتند من کار بکنم. آقای سرافرار هم بعد از سه سال زبان گشوده و برخی از نهاد های اطلاعاتی - امنیتی را متهم می کند که در کار های اقتصادی شریک بوده و نمی گذاشتند که ایشان در سازمان مبارزه با فساد بکند.
این روش که هیچ کس نمیخواهد مسئولیت اقدامات خودش را بپذیرد و لذاو دیگری را متهم میکند این چیز جدیدی نیست.
آقای سرافراز تأکید زیادی روی این نکته دارد که به بازرس ویژه ایشان اتهام جاسوسی زده شده است
نکته همین جاست چطور آقای سرافرازی که می گوید علاقه زیادی در جمهوری اسلامی وجود دارد برای جاسوس سازی و مسایلی را در دفاع از خانم شهرزاد بیان می کند هیچ حساسیتی به تهمتی که خانم میر قلیخان علیه آقای هاشمی رفسنجانی مطرح میکند نشان نمیدهد .؟
خانم بازرس ویژه آقای سرافراز آیت الله هاشمی رفسنجانی یعنی دومین شخص کشور ررا متهم میکند به جاسوسی برای ایالات متحده آمریکا از طریق عربستان سعودی. یعنی ایشان که انقدر به مسئله جاسوس سازی حساسیت دارند در همین مصاحبه چنین اتهام بزرگی را به چنین شخصیت بزرگی وارد میکنند.و ایشام هم این مطالب را می شنود وسکوت میکند و این موضوع تناقض بسیار بزرگی است که در این مصاحبه وجود دارد.
شما چه نقشی برای این خانم در این ماجرا قایل هستید؟
برای همه دوستداران کشور و انقلاب این سوال و ابهام بزرگ مطرح است که از ابتدای مسئولیت سرافراز چطور فردی را که هیچ سابقه ای در جمهوری اسلامی ایران ندارد به عنوان بازرس ویژه رییس سازمان منصوب می کندو چنین مسئولیت بزرگی را به این خانم می دهد؟
آقای سرافراز احساس میکند به این خانم ظلم شده است
این حرف پذیرفتنی نیست چه بسا افراد دیگری هم باشند که احساس کنند به آنها ظلم شده است . آیا آقای سرافراز حاضر است با تمام وجود و حیثیت وارد میدان شود و از آنها دفاع کند .؟
بدیهی است این رفتار غیر قابل توجیه منشاء شایعاتی میشود که اساسا چه رابطه ای وجود دارد که ایشان آنقدر حاضر است برای این خانم از خودش خرج کند و بعد درست در زمانیکه دولت ایالات متحده، سپاه پاسداران را گروه تروریستی اعلام می کند و آنها را متهم می کند که در فعالیت های اقتصادی ایران نقش دارند، درهمین زمان اقای سرافراز بر همین حرفها صحه می گذارد و اطلاعات سپاه را متهم می کنند به اینکه فعالیتهای گسترده اقتصادی دارد و مانع اجرای قراردهای اقتصادی، مزایدهها و مناقصهها می شود این در واقع همزمانی این موضوع جای بسیار تعجب و تاسف دارد .
شما اشارهای کردید به طرف گفتگو کننده با آقای سرافراز .آیا رابطهای بین ایشان و آن جریان قائل هستید ؟
شباهت آقای سرافراز و احمدی نژاد در این است که هردو خود را قربانی اطرافیان خود کردند.
به هرحال اتفاقی است که برای آقای احمدی نژاد با تاکید بر روی شخصیت آقای مشایی . و اقای سرافراز با قربانی کردن سابقه و شخصیت خودبرای خانم شهرزاد افتاده است .
آیا شما سهمی برای خطای دستگاهها در این ماجرا در نظر نمیگیرید؟
البته ما هیچ دفاعی از عملکرد هیچ نهاد و سازمانی نمیکنیم و انها را متهم هم نخواهیم کرد. البته ممکن است دستگاههای مختلف اطلاعاتی و امنیتی کشور همانند دستگاههای اقتصادی کشور، اشتباهاتی داشته باشند و قبلا هم سابقه این موضوع را در جمهوری اسلامی داریم و برخی از دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خطاهایی را داشتند که به اطلاع عموم هم رسید.
ما نمیخواهیم هیچ دستگاهی را تطهیر بکنیم. اما نمی توانیم تمامیت یک دستگاه اطلاعاتی و نظامی و یا مثلا فرهنگی ،اقتصادی کشور را متهم به این کنیم که اینها دستگاه فاسدی هستند که درتمام فسادها شراکت دارند و اصلا کارشان در کشور فساد است و این هم اتهام نا بجایی است . ولی دفاع هم نمیکنیم ممکن است برخی تندرویهایی توسط برخی از دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی صورت گرفته باشد .که دستگاههای نظارتی باید رسیدگی کنند .
با این اتهامات چه باید کرد؟
دستگاههای مسوول باید پاسخ اتهامات اقای سرافراز و خانم همکار سابقهشان را بدهند تا در افکار عمومی اتهاماتی که ایشان زده است به عنوانگزینه قطعی و یقینی تلقی نشود.
به اعتقاد بنده برخی از قسمتهای سازمان صدا وسیما می توانند در این خصوص اظهار نظر کنند و ولو به اختصار حرفهای اقای سر افراز را پاسخ بدهند و همانطور حق پاسخگویی برای برخی از دستگاههای اطلاعاتی و نظارتی هم که ایشان متهم کرد وجود دارد .