راهکار پیشنهادی او «اعمال «ممیزی» سختگیرانه و عالمانه» است: «من علیالاصول با ممیزی مخالفم اما اعتقاد دارم محصولات دستگاههای فرهنگی که از بیتالمال ارتزاق میکنند، باید از حیث درستی زبان فارسی، ممیزی و بررسی شود. فیلم و ترانه و خبر و کتاب و مکتوبی که زبان فارسی نادرست و نامرتبی دارد نباید به دست نهادهای حکومتی تولید و منتشر شود. چطور از حیث محتوا آنهمه سختگیریهای بیوجه و باوجه میشود اما از منظر زبان فارسی نه.»
عظیمی افزوده است: «این بدیهی است که نباید با بودجه دولت و بیتالمال برنامه ساخت و کتاب و نشریه منتشر کرد و زبان فارسی را تخریب کرد. جایگاه زبان فارسی در قانون اساسی مشخص است. مقامات عالیرتبه کشور هم سخنان صریحی در لزوم حفاظت و تقویت زبان فارسی گفتهاند. ای دریغا که نهادهای فرهنگی کشور درک و دریافت درستی از اهمیت کلیدی زبان فارسی ندارند. برای اعمال ممیزی و بررسیِ زبانیِ آثار و منشورهای نهادهای فرهنگی حکومتی باید متخصصان و ویراستاران کارآزموده، مراقب درستی زبان فارسی در آنها باشند. در صداوسیما هرچه برنامهای پرمخاطبتر باشد، باید در قبال زبان فارسی مسئولتر و سنجیدهکارتر باشد. مجریان بیسواد پرمدعا نباید زبان مردم را تخریب کنند. خبرگزاریهای پرمخاطب کشور قبل از نشر هر خبر باید آن را به ویراستاران آزموده بسپارند تا اخبار با زبان فارسیِ درست و پاکیزه پراکنده شود. فیلمها و سریالها معمولا مشاور مذهبی و حقوقی و انتظامی دارند اما مشاور زبانی و ادبی ندارند. در برنامههای ادبی رادیو و تلویزیون اشعار بزرگان زبان فارسی غلط خوانده میشود. در زیرنویسهای برنامههای پربیننده صداوسیما زبان فارسی گفتاری به کار میرود. گزارشگران فوتبال اسرافکارانه لغات و اصطلاحات فرنگی به کار میبرند. زبان روزنامهها نابسامان است. در فضای مجازی که وضع آشفتهتر است. این ناسازیها و بیاندامیها را باید ویراستاران بصیر ببینند و تذکر دهند و رفع کنند.»
این پژوهشگر در نهایت متذکر شده است که «بررسی و اعمال ممیزی زبانی را فقط درباره محصولات دستگاههای فرهنگی حکومتی و رسانههای دولتی که از بودجه کشور استفاده میکنند، ضروری میدانم. مردم و رسانههای خصوصی باید آزاد باشند فارسی را هرطور که دوست دارند بنویسند. به هر شیوهای که تمایل دارند شعر و ترانه و تصنیف بسازند. گیرم غلط بنویسند و زبانشان زبان یأجوج و مأجوج باشد. مردم را برای درستنوشتن باید قانع کرد. باید آموزش داد. باید درستنویسی تبدیل به رویه و فرهنگ شود. اجبار و الزام جواب نمیدهد و نقض غرض است [ ...]».