فیلم Free Fall به کارگردانی استفان لاکانت؛ در جنگل اتفاق افتاد!
فیلم Free Fall به کارگردانی استفان لاکانت Stephan Lacant و نویسندگی کارستن لارهن Karsten Dahlem و استفان لاکانت و هنرمندی هانو کوفلر Hanno Koffler و ماکس ریملت Max Riemelt روایت عاشقانهای از دو مامور پلیس است که در طی تمرینات آمادگی برای یک برنامه، با یکدیگر آشنا میشوند و این آشنایی سبب شکفتن حس خفتهی یکی […] نوشته فیلم Free Fall به...
فیلم Free Fall به کارگردانی استفان لاکانت Stephan Lacant و نویسندگی کارستن لارهن Karsten Dahlem و استفان لاکانت و هنرمندی هانو کوفلر Hanno Koffler و ماکس ریملت Max Riemelt روایت عاشقانهای از دو مامور پلیس است که در طی تمرینات آمادگی برای یک برنامه، با یکدیگر آشنا میشوند و این آشنایی سبب شکفتن حس خفتهی یکی از مامورها میشود. در ادامه با تحلیل فیلم Free Fall با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Free Fall به کارگردانی استفان لاکانت
برای نقد فیلم Free Fall باید روش نشانه شناسی را پیش گرفت و به مفاهیم اساطیری آن توجه داشت. چرا که فیلم سرشار از نشانهها و مفاهیم اسطورهای میباشد. در ابتدای این نوشتار برای نقد فیلم Free Fall از فرم آن شروع میکنیم و سپس به محتوای آن میرسیم.
در نقد فیلم Free Fall باید گفت که مخاطب شاهد جنبههای زنانه در این اثر میباشد و کارگردان با نسبت دادن نشانهها و نمادهای اساطیری و روانکاوی زنانه به مردان داستان خویش به نوعی از این امر آشنایی زدایی کرده است. همچنین میدانیم که محور اصلی داستان فیلم همجنسگرایی است و اصولا افراد همجنسگرا با جنبههای زنانهی خویش بیشتر آشنا هستند و از این روی تطابق نکات گفته شده با داستان، دور از ذهن نیست و ترکیب هوشمندانه و درستی میباشد. در ادامه به جنبههای زنانه اثر نیز میپردازیم.
اولین نشانه زنانه که در نقد فیلم Free Fall باید بدان توجه داشت این است که فیلم، فرمی دایرهای شکل را داراست. بدین معنی که از یک لوکیشن شروع و در همان لوکیشن و موقعیت خاتمه مییابد. فیلم با دویدن مارک (هانو کوفلر) آغاز میشود و با دویدن او، پس از تجربه و تحول شخصیتی وی پایان مییابد.
همان طور که میدانیم، دایره در اسطوره نماد زن و زنانگی است. چرا که زن به دلیل زایش، هیچ گاه از بین نمیرود. در یک چرخه حرکت میکند و پس از پشت سر گذاشتن وقایع، دوباره از نو شروع میکند. این در حالیکه است که حرکت مرد در اسطوره خطی است و نماد مرد و مردانگی نیز خط میباشد. چرا که مرد به پیکار میرود و کشته میشود و شروع دیگری را نخواهد داشت.
بیشتر بخوانید: فیلم The Perks of Being a Wallflower مزایای گوشه گیر بودن
به بیانی دیگر در تحلیل فیلم Free Fall میتوان گفت که حرکت مارک، یک حرکت دوار و زنانه میباشد. اما این بار او، پس از اتفاقاتی که پشت سر گذاشته و به شناخت تازهای از خویش مبنی بر همجنسگرا (دوجنسگرا) بودنش رسیده است، حالا با توجه به پیشرفتش در دویدن، در نما و دکوپاژ یکسانی با آغاز فیلم، میدود. اما این مارک دیگر فرد پیشین نیست و گویی تولد دیگری یافته است.
اگر بخواهیم نگاهی اسطورهای و نشانه شناسانه در بررسی فیلم Free Fall داشته باشیم، باید بگوییم که طبیعت و عناصر آن به دلیل خاصیت رویندگی و زایش، نماد زنانگی هستند. و در زبان سینمایی، جنگل و در کل طبیعت، مکانی است که آدمی بیش از پیش به خودِ واقعیاش نزدیک میشود و بستری برای بروز غرایزش میشود. به عبارتی دیگر به ناخودآگاه خود نزدیک میشود.
لاکان، روانکاو معروف فرانسوی که از شاگردان فروید میباشد، عقیده دارد که ناخودآگاه زنانه است. و هرکسی به ناخودآگاه خویش بیشتر دست یابد، به بخش زنانهی خویش دست پیدا کرده است. با این تعبیر روانکاوانه و آنچه از زنانگی و طبیعت و اسطوره گفته شد، در بررسی فیلم Free Fall میتوان گفت که مارک با ناخودآگاه خویش، یعنی خود واقعیاش که همجنسگراست،
بیشتر بخوانید: نقد فیلم روانی Psycho: چاقویی مردانه بر تنی عریان!
در گذر از طبیعت و حرکت دواری که دارد آشنا میشود. با زنانگی درونش رو به رو میشود و در انتها و پس از مصائبی که طی میکند، با قدرتی بیش از پیش به دویدن که نقطه ضعفش بوده و حال از بین رفته است ادامه میدهد و از دیگران پیشی میگیرد.
جرقهی این آگاهی بر گرایش خویش، در جنگل اتفاق میافتد. زمانی که برای دویدن به همراهی هم اتاقیاش کی (ماکس ریملت) به جنگل میروند و و کی دود ماریجوانایی را که میکشد با حالت بوسه در دهان او پخش میکند. واکنش مارک در ابتدا همراه با شگفتی و تعجب است و پس از آن، برای بار دوم و باز هم در جنگل، با پیش قدم شدن کی برای بوسیدن مارک این اتفاق میافتد و که البته واکنش مارک تدافعی است. برای بار سوم و این بار باز هم در جنگل و زیر باران، مارک با تصمیم خویش با کی نزدیکی میکند.
از دیگر جنبههای زنانه که در نقد فیلم Free Fall باید بدان اشاره کرد، بارداری همسر مارک است که به عنوان نمادین، رشد حس جدید مارک را تداعی میکند. مارک به دلیل مرد بودنش توانایی زایش ندارد حال آنکه این امر خود را در قالب بارداری همسرش نشان میدهد.
این جنین (بخوانید حس جدید) آرام آرام رشد میکند و در نهایت که به دنیا میآید، مارک نیز حس واقعی خود را بروز میدهد. بعد از تولد فرزندش است که به خود واقعیاش بیشتر پی میبرد و در نهایت خویش را اعلام میکند.
از نشانگان زنانگی دیگری که در نقد فیلم Free Fall میتوان به آن اشاره کرد، شخصیت کی است. او با حضور ناگهانی و رفتارش در شمایل زن اغواگر سینمایی در میآید که مرد داستان را اسیر خویش میکند و سپس از صحنه محو میشود. کی با حرکات و بازیگوشیها و رفتن بی مقدمه اش، یادآور زنان اثیری داستان هاست. حال که در این فیلم کی یک مرد است و داستان با دادن چنین ویژگیهای شخصیتی به یک مرد، به نوعی باری دیگر آشنایی زدایی میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Lady Bird: یک فیلم صمیمی
نکتهای که در نقد فیلم Free Fall باید بدان توجه داشت، پیشرفت آرام و منطقی این مسیر خودشناسی مارک از مردی دگرجنسگرا به مردی همجنسگراست. مصالح داستانی آرام آرام روی هم گذاشته میشوند تا این شناخت محق شود. بیاییم داستان و مقدمهی این آشنایی را مرور کنیم. مارک میباید مدتی را دور از خانواده و در اردوگاهی نظامی بگذراند که فضایی کاملا خشک و مردانه است.
همسرش نیز ماههای آخر بارداری را میگذراند و در نتیجه مارک چندان نمیتواند به راحتی با او نزدیکی کند. گه گاه صحبت هایی از ارتباط مردان در این اردوگاههای نظامی میشود. همچنین پیش قدم شدن کی برای بوسیدن مارک در جنگل نیز یکی دیگر از این زمینههای تحول مارک میباشد. همهی این عوامل دست به دست هم میدهند تا مارک رابطهای جنسی را با کی آغاز کند.
رابطهای که هر چه پیشتر میرود، از جنسی بودن صرف به احساس بدل میشود. حتا نزدیکی و همبستری این دو در اوایل بیشتر است و حالتی خشک و آهنی و مردانه دارد ولی در انتها این امر کمرنگ میشود و وابستگی عاطفی است که به وجود میآید.
نکتهای که در نقد فیلم Free Fall باید بدان اشاره شود که کارگردان Stephan Lacant بر خلاف فیلمهای دیگری که در این ژانر ساخته میشود، رابطه همجنسگرایانه را فقط به رابطه جنسی تقلیل نداده و جنبه عاطفی آن را نیز نظاره گر بوده است.
بیشتر بخوانید: فیلم Rear Window ساختهی آلفرد هیچکاک؛ پدیدهی زن کشی و لذت چشم چرانی
داستان به خوبی مارک را در موقعیت دوست داشتن یک زن به عنوان همسر و یک مرد به عنوان آنکه احساس جدیدی را با او شناخته قرار داده است. احساس عذاب وجدان مارک پس از هر بار برقراری رابطه با کی خود را در آماده کردن صبحانه برای همسرش، محبت کردنهای بیش از حد و در آغوش گرفتن و بوسیدن او خود را نشان میدهد، گواه همین مدعاست.
همچنین احساس تنهایی که مارک با جمع دارد و طرد شدگی که از جانب خانواده و دوستانش متوجه او میشود و نیاز شدید عاطفیاش به کی که از قضا او هم پس از بی توجهیهای مارک رفته است، جنبههای احساسی رابطه همجنسگرایانه و البته مشکل بزرگ آنان یعنی تنهایی را به خوبی به تصویر میکشد.
در نقد فیلم Free Fall باید به این نکته اشاره کرد که سینمای آلمان به مانند ادبیات معاصرش، در عین آنکه سرشار از احساس میباشد، اما سرد و خاکستری است. بدین معنی که داستانهای احساسی در بستری سرد روایت میشوند. و احساسات خود را به صورت خشک ترین و سردترین شکل ممکن نشان میدهند. نمونهی ادبیاش را میتوان در داستانهای یودیت هرمان نیز مشاهده کرد.
احساساتی گرم با بیانی سرد. در نقد فیلم Free Fall باید اشاره کرد که این سردی فضا و آدم ها، خود را حتا در آب و هوای اثر هم نشان میدهد. در طول فیلم اصولا هوا ابری و گرفته است و باران میبارد. اگر پالت رنگی فیلم را نیز مرور کنیم، متوجه سردی رنگهای به کار رفته در لباس و صحنهی فیلم نیز میشویم. رنگهای به کار رفته اصولا مشکی، خاکستری، آبی، کرم و چنین طیفهای سردی میباشد که هرچه بیشتر فضای سرد و غمگین داستان را نمایانگر میشوند.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty