نشست نقد و بررسی سریال گاندو با حضور مجتبی امینی تهیه کننده، جواد افشار کارگردان و پیام دهکردی بازیگر این سریال در خبرگزاری فارس برگزار شد که در ادامه متن مصاحبه با پیام دهکردی را می خوانید:
** آقای دهکردی شما هم از تجربه حضورتان در این سریال بگویید و اینکه از این به بعد شما به عنوان یک جاسوس شناخته می شوید.
دهکردی: خدا نکند که افراد به حال خودشان رها شوند و خدا نکند که ما به حال و روز رضاییان ها و خاوریها برسیم. این نقش منحصر به فرد و متفاوتی بود که در تمام سالهای کاری من مهیا شد و فرصت درخشانی بود که کمتر برای بازیگران پیش میآید. جیسون رضاییان یک شخصیت بسیار پیچیدهای است آن هم برای من که سالهاست تدریس و کار تئاتر میکنم. هم از این منظر و هم از این منظر که یکی از علاقهمندیهایم تاریخ ایران، فلسفه، عرفان و جهانشناسی است. بعضی از کارهایی که کار کرده ام درباره تاریخ معاصر بوده و از این بُعد برایم همیشه جذاب هستند. زمانی که آقای افشار از من دعوت به همکاری در این سریال کرد، حس کردم یک همگرایی داریم برای اینکه بتوانیم کلیشهزدایی کنیم، متأسفانه کارهایی که در ایران با موضوع امنیتی و پلیسی و ... ساخته می شود، همگی پلیس ها و مأمورها را بیش از اندازه مؤدب و زیباروی نشان میدهند در حالی که این کار خودش به پلیس ها توهین می کند.
اتفاقا من در یکی از کارهای مازیار میری نقش پلیسی را بازی کردم که چاق بود، شکم داشت، چای خور و بامزه بود که برخی از دوستان نیروی انتظامی کمی دلخور شدند اما واکنش مردم به این موضوع خیلی خوب بود و می گفتند که ما این آدم را در واقعیت دیدیده ام. آن شخصیت فوق العاده باهوش و زرنگ بود. در کارها هم کلیشه شده که منفی بودن شخصیت ها روی ظاهرشان هم تاثیر دارد.
مثلا اگر این فرد اگر جاسوس است پس گوشه چشمش می پرد، یا برقی در چشم دارد و یا صدای خشنی دارد و ما از همان لحظه اول می فهمیم که آن شخصیت منفی است. اما ما در گاندو به سمت کلیشهها نرفتیم که چون فردی جاسوس هست باید ظاهر منفی داشته باشد و این نگاه در فیلمنامه وجود داشته به سمت کلیشهزدایی برویم. از این حیث فضایی بسیار سخت در مقابل من گشوده شد.
**نکته مهم هم این است که شخصیتی که نقشش را ایفا کردید، مابه ازا واقعی دارد. شما قبل از حضور در این سریال خودتان تا چه حد جیسون رضائیان را میشناختید؟ و می دانستید که بوده است؟
دهکردی: من او را می شناختم. خیلی هم خوب. با اینکه اهل (فضای مزاجی) و (شبکه های اشتباهی) نیستم، اما روز بدون پیگیری خبر ندارم و روزنامه ها را می خوانم. در همان مقطع زمانی که خبرهای رضائیان تیتر یک اخبار بود نیز همه خبرها را واکاوی میکردم، اما بازی در این سریال فرصتی مهیا کرد تا دوباره و بهتر او را بشناسم. اما این را بگویم که قبل از بازی نه فیلمی از او دیدم و نه صدایش را گوش کردم که این خلق ناب تر و خالص تر و پالوده تر باشد.
**یعنی شما قبل از ایفای نقش صوت و تصویری از او ندیدید که بدانید حرکت بدن او چطور بوده و یا چطور حرف میزده است؟
دهکردی: خیر. حتی چندبار صحبتش شد اما من ترجیح دادم که این کار را نکنم. فقط چند عکس دیدم و درباره خصایلش خیلی صحبت کردیم. اما اصراری به ساخت مستند نداشتیم، اگر قرار بود مستند ساخته شود شاید هیچکدام از ما در کار نبودیم و فقط و فقط همانند سازی صورت می گرفت. اما تلاش جواد افشار بر این بود که ما خیلی بیراه نرویم و شوربختانه من شباهتهایی با جیسون رضائیان داشتم.
* گویا برای بازی در این نقش مجبور شدید وزن اضافه کنید؟
دهکردی: بله. من کمابیش چاق شده بودم اما در اولین جلسهای که با آقای افشار داشتم او گفت که باید چاقتر شوی و من ۲۵ کیلو چاقتر شدم اما الان حدود ۴ سایز کم کردم. اما از اضافه وزن سختتر ادای لهجه رضائیان بود.
**شما زبان انگلیسی تسلط داشتید؟
دهکردی: من زبان انگلیسی و فرانسه را به طور محدود بلدم و خیلی روان نمیتوانم صحبت کنم. برای این کار مربی زبان پشت صحنه داشتیم که برای لهجه من زمان زیادی گذاشت.
**یعنی شما لهجه جیسون رضاییان را هم ندیدید؟
دهکردی: نه. بعد از اینکه سریال پخش شد متوجه شدم لهجه جیسون رضاییان به این غلظت نبوده اما قول دیگری شنیدم که اوایل که به ایران آمده علیظ تر صحبت میکرده و بعد کمتر شده است. قرارمان نبود که مستند بسازیم. حتی قرامان تیپیکال کار کردن نبود و از اول هم قرارمان همین بود. مگر وقتی خاوری خاک مملکتش را به توبره کشید و برد و بعد هم با وقاحت تمام گفت که من سهمم را از سفره انقلاب برداشتم، دو گوش اضافه داشت یا شاخ؟ بنده اگر امروز بخواهم باید وام بگیرم، باید مسیر طولانی را سپری کنم، پس اگر کسی می تواند وارد این چرخه کثیف شود پس حتما چیزی در پس پرده آن وجود دارد. اما او ظاهر متفاوتی ندارد. جیسون رضاییان نمونه کوچک و حقیری از جاسوس هاست. من همه قلبم با این کار است و به آن اعتقاد دارم.
** شخصیت جیسون رضائیان را در این مسیر چگونه دیدید و کشف کردید؟
دهکردی: روانشناسی می گوید همه انسانها از بدو تولدشان تا زمان مرگ مرتکب همه افعال بشری میشوند و هر انسانی با نسبتهای گوناگون شمهای از انجام هر کاری را تجربه کرده و ما هم خارج از این دایره نیستیم.
**مراتب اولی را در این شخصیت چه دیدید؟
دهکردی: جیسون رضائیان یک جاهطلب تمام عیار است و در این زمینه مثل مکبث هیچ خط قرمزی ندارد و تمامیت را میخواهد. این هدف است و برای رسیدن به هدف هر کاری میکند حتی کشتن آدم. من بعدا فیلم مواجه با اوباما یا حان کری را دیدم که مانند فرزندی که از آغوش مادر جا مانده به آغوش آنها پناه میبرد. او یک انسان جاه طلب از جنس هارپاگون در خسیس مولیر است که میتواند به یک بیقراری برسد. حالا مهم نیست که میلیونها کودک بر اثر بیماری در این مسیر جان خود را از دست بدهند دیگر اهمیتی ندارد.
**جیسون رضاییان در ایران به همراه همسرش زندگی میکرده، اما ما این بخشها را نمیبینیم. ظاهرا قصد تصویر زندگی شخصی او مد نظر نبوده است.
دهکردی: نه، در این سریال به صورت گسترده به زندگی جیسون رضائیان نپرداختیم و البته بخشهایی پرداخته شده است. جیسون رضاییان به شدت شخصیت پیچیدهای دارد و قصه زندگی او این پتانسیل را دارد که تا ۱۰۰ قسمت به صورت مجزا ساخته شود. او آدم باسواد و باهوشی است که نباید این موضوع را نادیده بگیریم. مردم استقبال بینظیری از سریال داشتهاند و این اتفاق یک خوشبختی برای کل بدنه فرهنگی این سرزمین است. شکرانه دارد که ما در این وضعیتی که دنیای مزاجی و ماهوارهها چه میکنند، ما مردم را پای تلویزیون نشاندهایم که این سریال را ببینند.
ما مردم را پای تلویزیون نشاندهایم که سطح سلیقهشان ارتقاء پیدا کند. در بحث درام باید چیزی بگویی که مردم نمیتوانند بگویند در صورتی که امروزه مردم ما زیر باران اطلاعات قرار دارند، همه سانسورهایی که صورت میگیرد آسیبی است که به ما میرسد و باید خدا را شکر کنیم که مردم حرف صادقانه را از خود ما میشنوند. چرا این سریال امروز آن قدر تحت فشار است؟ بعد از پخش چند قسمت اخیر گاندو عدهای از برخی دیالوگها و اتفاقهایی که در این سریال افتاده ترسیدهاند، سؤال اینجاست که مگر ریگی به کفشتان است که ترسیدید که تهیهکننده ما مجبور میشود تا ۵ صبح پای مونتاژ بنشیند و اصلاحاتی را اعمال کند. ما باید سلف پرتره بسازیم تا خطاها مشخص شود و قدمها را درست برداریم. اگر این اتفاق نیافتاد ما دچار آسیبهای جدیتری خواهیم بود.
**همانطور که پیشتر گفتم، ظاهرا بحث اعمال فشار اتفاق افتاده و علیرغم فراجناحی عمل کردن شما، این برداشت نشده و به همین دلیل فشارهایی هم برای جرح و تعدیل به کار وارد شده است.
دهکردی: تفکر و اندیشهای که همه عوامل این سریال داشتند، دید همه عوامل فراجناحی بودن است چرا که درد، درد وطن ماست نه دغدغه جناحبندی و اگر برخی فشار می آورند باید دید چه ریگی به کفش دارند.
** آقای دهکردی شما بعد از پخش این سریال از خارج از کشور واکنشی نداشتید؟
دهکردی: واکنشهای فراوانی داشتم خیلیها که تعریف میکردند و برخی نیز واکنشهای تندی داشتند، آنچه در گاندو نشان داده میشود ماحصل یک نگاه قلب شده و مخدوش شده جمهوری اسلامی ایران از جیسون رضاییان است. آنها معتقدند که جیسون رضاییان زیر شکنجههای شدید و فشارهای زیاد وادار به اعتراف شده است. من به هرکدام از کسانی که این حرفها را زدهاند، گفتهام که من آدم رادیکالی نیستم و قشری با موضوعات برخورد نمیکنم و باید پدیدهها را واکاوی کنیم تا به نتایجی برسیم. من وقتی نقش او را بازی میکنم، از خودم میپرسم که اگر هر شهروند ایرانی-آمریکایی در خاک ایران به جرم جاسوسی دستگیر شود، بابت آزدی او کشور آمریکا حاضر است یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار پول نقد بدهد؟ ۲۳ گرورگان ایرانی را آزاد کند؟ وزیر امور خارجه کشور آمریکا برای مراسم استقبال سخنرانی کند و اوباما ضیافت شام میگیرد؟ مشخص است که پاسخ منفی است و همینها نشان میدهد که جیسون رضاییان یک جاسوس است. بازخورد مردم بسیار هوشمندانه و تحلیلها سطح بالا بود. حالا اینکه برخی نهادها فشار میآورند که کار را سانسور کنند خنده دار است.
** تا به حال واکنش خاص و متفاوتی هم دیدهاید؟
دهکردی: کتک نخوردم، فحش و تهدید هم نشدم اما تا دلتان بخواهد تشویق شدم. مردم ما خیلی تشخیص میدهند که ماجرا چیست. اما خیلیها هم ممکن است مخالف این باشند که چرا ما سریال امنیتی بازی کردم و من در پاسخ میگویم که اگر در این سریال ره مزدوری و شعارزدهای میدیدم قطعاً ادامه نمیدادم. همه ما با قلبمان سر کار حاضر میشدیم و با بازی در این سریال میخواستم گامی برای کشورم بردارم. تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند...
** متأسفانه فضای روشنفکری در جامعه هنری بگونهای است که به محض اینکه بازیگری در نقش امنیتی و دفاع از میهن خود بازی میکند عدهای او را کنار میگذارند.
دهکردی: این جریان شبه روشنفکری است نه روشنفکری. مبنا، این جریان روشنفکری نیست اگر مبنا روشنفکری باشد طور دیگری است در صورتی که برخی افراد با اینکه غیر مذهبی بودند ما را تأیید کردند. جریان پرسشگرانهای دارد اتفاق میافتد و به همین خاطر از طرف بسیاری مورد تمجید قرار گرفتیم.