ترامپشناسی به زبان ساده!
جعفر گلابی - روزنامهنگار
آرمان- «معامله قرن» که رئیسجمهور آمریکا برای حل مسأله فلسطین ارائه داده است و تبلیغات زیادی روی آن کرد و تقریبا یک سالی چون گوهر یکدانه و پریروی مستور، رونماییاش نکرد و همه را در انتظار گذاشت... یکی از بهترین معیارها برای رفتار شناسی آقای ترامپ و تشخیص ذهنیتها و ملاکها و ارزشهای اوست. ظاهرا طرح مذکور چیزی جز دادن 50 میلیارد دلار به فلسطینیان در قبال بیخیال شدنشان نسبت به سرزمینهای از دست رفته نیست! بعید به نظر میرسد که آقای ترامپ این طرح را برای اجرا نشدن داده یا خیال مقبول نشدنش را کرده باشد. وی احتمالا با جدیت تمام تصور میکند که پس از 70 سال منازعه فلسطین، رئیسجمهوری خواهد بود که با سر پنجه تدبیر خود راهحلی آسان و قاطع ارائه داده و طرفین هم از آن مشعوف و بهرهمند خواهند شد و یکی از چالشهای مهم جهان برای همیشه از بین خواهد رفت. موضوع این مقال در مورد تاریخ فلسطین و ابعاد گسترده و عمیق و پر مناقشه آن نیست، در اینجا نمیخواهیم ماجرای معامله قرن و امکان موفقیت یا عدم موفقیتش را مورد بررسی و پرسش قرار دهیم، لازم به نظر نمیرسد که بازخوردها و واکنشهای مختلف و اغلب سرد نسبت به آن را برشمریم، نکته اصلی این است که چرا شخصی در حد رئیسجمهور آمریکا چنین طرحی را میدهد و هرکس را میتواند به صف میکند تا استقبال کنند و از راهحل مشعشعش به وجد آیند؟ به نظر میرسد در قاموس آقای ترامپ پول و ثروت از مقام یک ابزار مهم در معادلات رایج سیاسی و حتی مناقشات تاریخی بسیار بالاتر است وچون اکسیری بیهمتا حلال همه مشکلات و معضلات و جدالها و درگیریها عمل میکنند و خداگونه قدرت «کن فیکون» دارند. او واقعا و صادقانه تصوری از ارزش خاک و وطن و میهن ندارد. واقعا برایش قابل فهم نیست اگر فلسطینیان 50 میلیارد را پس زنند و بهجای آن طالب سرزمینهای اشغالی شوند و برای رجعت به املاک خود و رهایی از آوارگی بیش از نیم قرن همچنان به مبارزه پر مشقت خود ادامه دهند. آقای ترامپ با همین ذهنیت و باور از برجام خارج شد و به مصاف ایران آمد و انتظار داشت ظرف چند ماه در تهران حضور بهم رساند و جشن تغییر رژیم را بگیرد. آنچه که در عمل از او مشاهده میکنیم، محصول معادلاتی کاملا ساده با جوابهایی کاملا مشخص است؛ بهزعم رئیس کاخ سفید با فشارهای حداکثری وضعیت ایران رو به وخامت میرود و ایرانیان که نانی برای خوردن نخواهند یافت سر به شورش برمیدارند یا حکومت را سرنگون میکنند یا جمهوری اسلامی را وادار میکنند که برای نجات از مشکلات اقتصادی تسلیم آمریکا شود و همه شرایط 12گانهاش را بپذیرد! در این میان نقش ملت ایران و آگاهیش مغفول میافتد! ظاهرا در ذهنیت رئیسجمهور آمریکا بیش از حد معمول سیاستمداران عالم واقعا تعریفی از آرمانگرایی، مقاومت، تحمل شداید، وطندوستی و تعلق خاطر به ارزشهای غیرمادی وجود ندارد. به نظرم اگر آقای ترامپ در مقابل یکی از شهیدان ما قرار گیرد از تحیر بترسد وتعادل از دست بدهد و بداند با چه بزرگمردان و اسوههای بینظیری روبهرو شده! ایران با چنین مردی روبهروست و هنوز فاصله زیادی وجود دارد تا جبر روزگار به وی تفهیم کند که در این دنیای پیچیده و هزارتو غیر از پول و ثروت ولذت و قدرت چیزهای دیگری هم وجود دارد. اما هزینه این تفهیم مهم است که نباید از طرف ملت ایران پرداخت شود. اینکه گفته شده است ما باید صبر استراتژیک داشته باشیم سخن صوابی است، هستی و چرخ برندهاش برای خیرهسران و متکبران و جاهلان درسهای بسیار دارد. کودکان چموش گریزان از مدرسه یا ناچار باز میگردند و پیش استاد زانو میزنند یا عاقبتی بد و فرجامی شوم پیدا میکنند. عاقلان و خردمندان و دنیادیدگان شکیبایی پیشه میکنند تا جهانیان یکی پس از دیگری از نهاد مغشوش و غیرواقعی چون ترامپی آگاهی یابند و وجود مضرشان برای نظم حداقلی دنیا بیش از پیش آشکار شود. صبر و ایستادگی و احتیاط و تدبیر در برابر زنگی مست نشانه ترس و درجا زدن نیست، نشانه تجربه و آشنایی به تاریخ و شناخت کافی از پیچ و خم دنیای پرغوغاست. یک ملت سرزنده به آینده و ماندن میاندیشد وخویش را در بازیهای مقطعی گم نمیکند.