محمدرضا اسدزاده: «مادیگرایان» و ذهنهای مادیمسلکی که جغرافیای معرفتشان را «ماتریالیسم» اغفال یا اشغال کرده است، تفسیرهای تک بعدی از حقایق معرفتی جهان دارند. اینان تلاش می کنند هرآنچه رنگ معرفت دینی و سنت های تاریخی و معرفت الهی ست را برای همگان، خرافی و نابود نشان دهند.
در این باره دکتر غلامرضا فدایی، استاد دانشگاه تهران در مقاله علمی و فلسفی ای در گروه نخبگان خبرآنلاین با موضوعات « نظام معرفتی ضد مادیگرایی و کارکردهای آن در انسان» منتشر کرده است.
برخی افراد بی اطلاع که از مطالعات کافی درباره سنت های الهی و سنت های تاریخی انسانِ الهی برخوردار نیستند، طرح هرگونه مفاهیم الهی و غیبی را خرافات معرفی می کنند. سخنانی که مرحوم احمد شاملو در آخرین سخنرانی خود در آمریکا گفت، در پایان عمرش، منشوری از نوع تفکر ماتریالیستی و ضد الهی خود و هم مسلکانش را برای همگان باز نمود. مرحوم استاد مرتضی مطهری یکی از چهره هایی است که در پاسخ به روشنفکران مادیگرا، پاسخ های استدلالی و عقلی را به مخالفان سنت های الهی و مفاهیم «غیبی» داده است. از این روست که در این گزارش با توجه به شرایط زمانه و زمینه های آسیب دیده ذهنیت بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی امروز، ضروری دیدیم تا اشاره ای به کتاب مهم «ماتریالیسم در ایران» داشته باشیم.
این جریان، به نوعی از سبک زندگی غربی و فرهنگ انسانی و تاریخی رسیده است که استاد مرتضی مطهری آن را « خوش باشی در مادیگرایی» نامیده است و گرایش جریانی از نخبگان در ایران معاصر به این نوع مادیگرایی را در کتاب «ماتریالیسم در ایران» شرح داده است. مقاله دکتر خالدون را در خبرآنلاین درباره « ضعف های مادی انگاری » بخوانید.
استاد مطهری در مقابل مادیمسلکی احمد شاملو
استاد مرتضی مطهری البته در آغاز کتاب «ماتریالیسم در ایران»، با اشاره به علل نفهمی ها و بدفهمیهای ماتریالیست های ایرانی، مقدمه کتاب، را با نقد دیدگاه های «احمد شاملو» آغاز می کند.
مرحوم احمدشاملو، شاعر نوپردازی ست که شعرهایش البته زیباست و تلاشهایش در ادبیات معاصر قابل احترام است، اما در کمال تاسف، در آخرین سخنرانی اش در دانشگاه برکلی، بی هیچ منطق و استدلالی، سخنانی درباره سنت تاریخی و سنت دینی گفت که نشان از نفهمی عمیق او نسبت به فلسفه و تاریخ و دین داشت. شاملو آن روز جفاکارانه تاریخ عاشورا و شخصیتی چون حضرت عباس(درود خدا بر او باد) را در تاریخ افسانه نامید!
گرچه آن روز که این شاعر شوریده در آمریکا، مسلمات سنت های دینی و تاریخی را خرافی نامید و رویش های فکر غربی را عقلی پنداشت؛ مطهریِ متفکر، آنروز در قید حیات نبود تا پاسخ های مستدلی به او بدهد، اما سال ها پیشتر، مطهری در پنج کنفرانس علمی در دانشگاه تهران و نیز در مقدمه کتاب ماتریالیسم در ایران، ریشه های «مسلک هیچ انگاری» شاملو و هممسلکان او را به روشنی نمایان کرده بود.
مطهری پیش از انقلاب در صفحه 14 کتاب ماتریالیسم که به تحریفات شاملو درباره شخصیت حافظ شیرازی پرداخته است، می نویسد: « تَشَبُثات مضحکی ست که ناشی از فقر فکری و ضعف و تحریفات است.» ( تَشَبُث: چنگ زدن بی استدلال و منطق)
علت این ضعف و فقر فکری این است که مادیمسلکان معاصر، در سیر مطالعات فکری خود جایی را برای فهم علوم الهی و مفهوم «غیب» باز نمی کنند. اینجاست که برای درک گذشته و آینده تاریخ جهان به «هیچ انگاری» می رسند و برای درک حقیقت زندگی به « دَم غنیمتداری» و «عیش پرستی» روی می آورند.
استاد مطهری در نقد مادیمسلکان معاصر، دقیقا همین تعابیر را به کار برده است. اینان از گذشته و حال و آینده زندگی و جهان، تفسیری جز «کامجویی» و «عیش پرستی» و در نهایت «هیچ انگاری» سنت های الهی ندارند.
اینجاست که استاد مطهری می نویسد: « اینها که معارف غیبی را انکار می کنند و مسلمات فلسفه الهی را درک نمی کنند، فلسفه مادی شان، فلسفه کسی ست که فلسفه نمی داند...»
مرحوم احمدشاملو، شاعر نوپردازی ست که شعرهایش البته زیباست و تلاشهایش در ادبیات معاصر قابل احترام است، اما در کمال تاسف، در آخرین سخنرانی اش در دانشگاه برکلی، بی هیچ منطق و استدلالی، سنت های دینی را خرافی دانست و جفاکارانه تاریخ عاشورا و شخصیتی چون حضرت عباس(درود خدا بر او باد) را افسانه نامید!
ماهیت مادی گرایان معاصر ایرانی
استاد مطهری در صفحه 8 همان کتاب، گسترش این جریان مادی مسلک در نخبگان ایرانی را هشدار می دهد و می نویسد: « ماتریالسیم خصوصا در کشور ما، جامه ی منطق را از خود دور کرده و به سلاح «تبلیغ» مجهز شده است. از این رو ابایی ندارد که علل گرایش ها و اعتراض ها از مادیگری را به گونه ای دیگر که با هدف های از پیش تعیین شده سیاسی و اجتماعی منطبق باشد، توجیه و تفسیر نماید.»
چنانکه نویسنده و متفکر معاصر ما می گوید: ماده زدگی بشر جدید به شدت او را سطحی کرده است . او جز پوسته ای از محسوسات نمی تواند بفهمد و ببیند و از تفکر در ماهیت و ذات اشیا و هستی خویش را معاف کرده است و علوم جدید نیز در همین جهت سیر می کنند، حال آنکه تفکر دینی اصلاً انسان را به سوی پرسش از ذات اشیاء و ماهیت آنها میراند. تفکر سود انگارانه به صورت جوی فرهنگی درآمده است که همه در آن تنفس و تفکر میکنند و علوم رسمی نیز زبان و ملزومات این تفکر را بالتمام فراهم آوردهاند و اکنون قرنهاست که از این رویداد تاریخی می گذرد. اینجا.
/6262