مسعود عربشاهی نه سنت و میراث را از یاد میبرد و نه جهان امروز و ذهنیت انسان معاصر را و هنرش اساساً برقراری پیوند میان آن دو است و از این رو میتوان گفت که مرد گفتگو با فرهنگ غنی شرق و تمدن درخشان انسان روزگار ما است
نگاهی به زندگی و آثار مسعود عربشاهی
مسعود عربشاهی در شهریور ماه 1314، در تهران به دنیا آمد. تبار نیاکانش به «کهک»، ناحیهای کویری در نزدیکی کاشان بازمیگردد. وی یکی از نقاشان پیشرو و از شاخصترین هنرمندان مفهومی ایران است.
کودکی مسعود عربشاهی
دوران کودکیاش با کودکستان، دوستی با کودکان و دلسپردن به پرندگان میگذرد. پرندگانی که ذهنش را بر بالهایشان به دورها، به جهانی پاک و شفاف میفرستند.
تابستان ها به همراه خانواده به دهکده ی کویری کهک، جایی که پدربزرگش سالها پزشکی میکرد، میرفتند. کوچه باغ های افسانه ای و سنگ فرش این روستا، دکان های کهنه اش با سقف های گنبدی،کارگاه های دیرین کرباس بافی با دوک های پرشمار و کلاف ها و قرقره ها و نخ های رنگین، کارگاه های آهنگران، و درودگرانی که با حوصله شبکه های چوبی رنگین میساختند، درذهن او نشانه روزهای خوشحالی و فضاهای دل پذیری بودند آکنده از شناخت و کشش به سوی لطافت. پیوندی خاص با زیبایی ها که درکی نو از هستی و توان فراتر اندیشیدن را پدید میآوردند. سفرهایی که تصاویری بکر و یگانه بجای میگذاشتند.
مسعود عربشاهی نقاش و مجسمه ساز
او تک فرزند خانواده بود و مادر که زنی تحصیل کرده و دانا بود، تنها همبازی و بزرگترین مأمن ایام کودکیاش شد و از خلال بازیهای خود با او، سعی کرد تا علاقه و توانایی های او را کشف کند. به تدریج طبع لطیف و عشق او را به دنیای رنگها وشکلها شناخت و نقاشی و شکلسازی به مجموعه بازی های آنها اضافه شد. شکلسازی را از طریق چیدن کنار هم و سوار کردن مکعبهای رنگین، بعد با خرده سنگها و چوب، کاغذ، گِل و... . هر کدام چه زیبا تخیلاتش را تجسم میبخشیدند.
در سال 1320 (1941)، در خلال روزهای ناامن جنگ دوم جهانی و همزمان با ورود نیروهای بیگانه به ایران، مسعود به دبستان میرود. جو سکوت و درونگرایی این سالها، تجربهای بوده است در تنهایی و مرحلهای در شکلگیری ی بینش.
اولین تجربههایاش در نقاشی در چنین فضایی آغاز میشود. نقشهایی از معماری محصور در باغها، کاریزها و چشمهها، مزرعهها و دشتهای وسیعی که تأثیری فراگیر در آثار بعدیاش دارند.
مسعود عربشاهی و آموزش رسمی نقاشی در نوجوانی
از سال 1326 (1947)، آموزش رسمی نقاشی و طراحی را آغاز و تا 1334 (1955)، ادامه میدهد. مسعود نزدیک به 9 سال از نوجوانی خود را مجذوب فراگیری ی نقاشی است و طی این دوران با استادان زمان خود کار کرده و با اصول و تکنیکهای نقاشی آشنا میشود. سفرهای «کهک» ادامه دارد و ذهن جوان او را به افقهای دور میکشاند. رمز و راز کویر و کوهها، سابقهی آشنایی با روستا و صنایع بومی و نقشهای به یاد سپرده شده، به همراه نقوش آثار تمدن کهن ایران که در موزهها میدید، به تجربیات نوین او در ترکیب و تجزیه عناصر، ضمن فراگیری طراحی، غنای بیشتری بخشیده حضور انکارناپذیر خود را آشکار میکند.
ورود به هنرستان نقاشی و تجربیات نو
نقاشی آنقدر برایش مهم شد، که سه سال اول دبیرستان قدری بیشتر به درازا کشید. در عرض چند سال کار مداوم، برای او دستمایهای غنی در طراحی، نقاشی و درک درست تناسبات طبیعی فراهم کرد، و وقتی به «هنرستان تجسمی پسران تهران» راه یافت، به خوبی با مسایل آکادمیک آشنا شد. (۱۳۳۵ ـ ۱۳۳۷).
وی می گوید: زمانی که به هنرستان رفتم، وابستگیام به نقاشی و در نتیجه سرعت کارم بیشتر شد و همبستگی بهتری در کارهایم شکل گرفت. یعنی جمع و جور شدند و از پراکندگی گذشته درآمدند.
آثار مسعود عربشاهی هنرمند معاصر
خانم «شکوه ریاضی» معلم طراحی و نقاشی بود. او که تحصیل کردهی «بوزار» فرانسه، نقاشی نوگرا و صاحب شخصیتی بانفوذ بود، با درک درست و تربیت یافتهای که از هر هنر کسب کرده بود، نقشی روشنگر و تعیینکننده برای ادامهی راه بسیاری از هنرجویان خود داشت. مسعود عربشاهی و همکلاسیهای او صادق تبریزی، منصور قندریز، فرامرز پیلآرام و شاگردان دیگری از جمله شیردل، محمدعلی شیوایی (کاکو)، مهدی حسینی و... .او در این سالها از روی اشیا و نقوش در موزهها نسخهبرداری میکردهاست و از مفرغهای لرستان، هنر ایلام و بینالنهرین که به آنها بیشتر علاقهمند شده بود بیشتر در نقاشیهایش تأثیر میگرفتهاست.
بیشتر بدانید : دردسرهای یک اثر تقلبی از هنرمند ایرانی در حراج جهانی + تصاویر
«در این سالها، در موزهها و از روی اشیا و نقوش آنها نسخهبرداری میکردم. از همانهایی که بیشتر به آنها علاقهمند شده بودم.
مفرغهای لرستان، هنر ایلام و بینالنهرین. به تدریج این علاقهمندی افزایش مییافت و تاثیر این نقوش در نقاشیهایم بیشتر شکل میگرفت.» صادق تبریزی این بخش از زندگی وی را چنین توضیح میدهد: «دوران نوجوانی را در محضر محمود اولیا به شناخت نقاشی واقعگرا و رنگهای طبیعت و دستیابی به طراحی دقیق اشیا و انسان سپری کرد. کسانی که شاهد این دوره از کوششهای او بودهاند، تعهد وی را برای پایهریزی یک نقاشی حساب شده میستایند.»
بعد از گرفتن دیپلم، دو سال در ادارهٔ فرهنگ و هنر به عنوان طراح گرافیک، مشغول به کار شد. در همین دوره بود که در کارگاههای سفال و سرامیک وزارت فرهنگ و هنر، با نحوهٔ کار با این مواد و رنگهای لعابی آشنا شد.
ازدواج مسعود عربشاهی و ورود به دانشکده هنرهای تزئینی
سال 1340 (1961)، چند رویداد مهم به همراه دارد؛ در این سال مسعود عربشاهی زندگی مشترک با همسرش را آغاز میکند (ثمره آن دو فرزند است).
آثار مسعود عربشاهی نقاش و مجسمه ساز معاصر
علاوه بر آن مطالعه و پژوهش روی اسطورهها را پی میگیرد و وارد دانشکدهی هنرهای تزیینی میشود. در این دانشکده افزون بر نقاشی و مجسمهسازی به آموختن معماری داخلی میپردازد. دوران تحصیل در این دانشکده آغاز گرایش مسعود به نقشمایههای کهن، و پویش در اساطیر ایران (و در پی آن اساطیر شرق نزدیک و میانه)، است. هم زمان کار بر روی سفال و گچ آغاز و ادامه یافته و خطوط و نقوش به پردههای نقاشی او راه مییابند. در این سالها وحدت فرمهای خاص به زیر بنا و قالب آثاری تبدیل میگردد که ریشه در ساختار و گونهی تفکرش دارد. بنیانی از معنویت، عامل تلاش در ریشهیابی و تحولی مداوم میشود.
نخستین نمایشگاه انفرادی مسعود عربشاهی
در سال 1341 (1962)، او نخستین نمایشگاه انفرادی آثار خود را در انجمن روابط فرهنگی ایران و هند برگزار میکند. این آثار نمایشگر تکیه گسترده او بر روی نقوش و آثار بهجایمانده از تمدنهای سومر و آشور و به ویژه نقش برجستههای تمدنهای ایلام و مصر کهن است. در شناخت هنر ایلام او تجربهی کارهای سفالین و کاربرد آن در معماری را مدنظر دارد.
بیشتر بدانید : نقاشی قهوهخانهای؛ ملتقای نگارگری و فرنگیسازی
سبک آثار مسعود عربشاهی
در سالهای 1341 و 1342 (1962 و 1963)، در کنار کار برروی بوم، با مجموعه طرحهایی روبهرو میشویم که بر روی کاغذ و مقوا و کاغذ کاربن کار شدهاند و نشان از خط و شیوهی کارِ نوینی است. شیفتگی و مطالعهی پیگیر همراه با کاوش و پژوهش، راه به دنیای شگفتآوری میبرد که انعکاس آن را میتوان بر روی سطوح کاریِ هنرمند مشاهده نمود. دریافت این حرکت زیربنایی، موجب توانایی و قدرت در دستیابی به میراث گرانبهای قومیی هنرمند و آفرینشگر میگردد که نشانههایاش با شروع کار بر روی فلز و گچ به چشم میخورد. آنچه میبینیم پیوندی همیشگی است در یکپارچگیی آثار، تصویری ذهنی است با بردی شگفتآور در ترکیب عناصر، تجربهی خلق خطوط و کتیبهها و سطوحی دربرگیرندهی نمادهایی از روزگاران است، با ترکیبی تازه از مفاهیم بازیافته!
تکنیک آثار مسعود عربشاهی
عربشاهی در دوران تحصیل در هنرکده بیشتر تحت تأثیر هنر دوران باستان بود. در این دوران او همچنان کار گچ و سفال را ادامه میدهد و خطوط و نقشها را بر نقاشیهایش اضافه میکند و زیربنای آثارش را فرمهای خاصی تشکیل میدهد که به ساختار و طرز تفکرش برمیگردد. بنایی در زمینههایی از معنویت و مفهوم که به واکاوی و ریشهیابی و تغییراتی منجر میشود.
دوران دانشکده این فرصت را به او میدهد تا در فراگیریی تکنیک به پختگی برسد. برخی از آثار این دوره همانهایی است که در سال 1341 (1962)، در انجمن فرهنگی ایران و هند به نمایش گذاشتهشد.
علاقهمندی به نقشمایههای کهن و مطالعه همراه با تجربههای مداوم، زمینهی پژوهشهایاش روی تاریخ بین النهرین، ایلام، سومر، آشور و مصر میگردد. هنرمند به کارگاههای سفالگری میرود و تجربیات تازهای در این زمینه بهدست میآورد. نمونههای زیادی از کار روی سفال بخشی از آثار این دوران است که بعدها در آثار با مقیاس بزرگ روی سفال مورد بهرهگیری قرارمیگیرد.
شروع نقش برجسته و کندهکاری روی فلز در آثار عربشاهی
سال 1342 (1963)، زمان ورود نقش برجسته و کندهکاری روی فلز در آثار اوست.
این آثار مشخصاً خط و روش و ذهنیتی را روشن مینماید که با کار برروی کتیبهها ادامه یافته و نمایشگاهی که در سال 1343 (1964)، در دانشگاه برگزار میشود نمایشگر فرمها و نقشها و قالبگیریهایی بسیار دقیق و ظریف، و اولین آثار کندهکاریها در این دوران است.
در سالهای 1342 تا 1345 (1963 تا 1966)، رنگهای فیروزهای و لاجوردی در سطح بومها با رنگهای نقرهای ترکیب شده و با فرمهای دایره و مربع تابلوهای او را پوشش میدهند، این آغازی است برای دگرگونی متعارف و پیوند ریتمهای قبلی با بعدی. شکلهایی مبهم، حجیم، وسیال در همین زمینه سر برمی اورد؛ چرخش کهکشان، فرمها در فضا، و آنگاه برقی طلایی، و پیج و تاب سحابی در تاریکی بیکران، ... شروع مجددی در آثار اوست. فرم حیوانات حماسی بخش اساسی کارهایی است که ابتدا طراحی آنها، و سپس همراه با رنگ تا سال 1345 (1966)، ادامه مییابند. این رشته کارها، که تنوع طرح در آنها بسیار است، در دوران دانشکده بهوجود میآیند. شناخت رنگ و ترکیبهای زیبایی که با آنها بهوجود میآورد و کمپوزیسیونهایی که، به تدریج با پختگی، حرکت به سمت کمال خود را ادامهمیدهند، به تازگی کارها در یک دوران خلا، و دور از فضای هنری آن زمان شکل میدهد.
آثار مسعود عربشاهی
وی تحصیل در رشته معماری داخلی را به پایان میبرد و در همان سال برای مدت دو سال به استخدام بخش شهرسازی وزارت کشور درمیآید.
نمایشگاه انفرادی عربشاهی در پاریس و ...
نمایشگاه انفرادی او درSoltisitice Gallery پاریس برگزار میشود و به دنبال آن در نمایشگاهی در موزهی هنرهای مدرن پاریس با عنوان هنرهای مقدس شرکت میکند. در طول این سال در دو نمایشگاه دیگر یکی در ایالات متحده آمریکا تحت عنوان نقاشان معاصر ایران و دیگری در گالری سیحون تهران نیز آثاری از خود را بهنمایش میگذارد.
کارهای اجرایی مسعود عربشاهی
او با داشتن دههها تجربه کار در زمینهٔ نقش برجسته و کارهای اجرایی بر نمای ساختمانها، همراه با تکنیک منحصر بهفرد خود در اجرای سالنهای کنفرانس که شهرت جهانی دارد، تاکنون در ایران و سایر کشورها کارهای اجرایی بزرگی را انجام دادهاست.
نقش برجسته سردر اتاق صنایع و معادن در خیابان طالقانی (که در حال حاضر به یکی از ادارات بانک تجارت تبدیل شدهاست) ، سالن کنفرانس شیروخورشید (هلال احمر) در میدان ارگ، نقش برجستههای دیوارهای پارک طالقانی در بزرگراه حقانی و مجموعه «نور و گیاه» بر دیوار مجلس از جمله این آثار هستند. و همچنین نقش برجسته بتنی اتوبان مدرس نیز از آثار این استاد بزرگ است.
در دهه هشتاد شمسی و در جریان بازسازی ساختمان مجلس، مجموعه نور و گیاه که با ابعاد ۴ در ۹ متر بر دیوار مجلس نصب بود، آسیب دید و بیشتر لتههای آن از بین رفت.
جوایز و افتخارات مسعود عربشاهی
مسعود عربشاهی جایزهٔ نخست چهارمین بیینال تهران (جایزهٔ اول هنرهای زیبای کشور) را در فروردین ۱۳۴۳، جایزهٔ اول در نمایشگاه بینالمللی موناکو ـ فرانسه را در سال ۱۳۵۲، جایزهٔ اول در نمایشگاه روز مادر ۱۳۵۲ و همچنین جایزهٔ اول در مسابقهٔ مجسمهسازی تهران را در سال ۱۳۵۳ به دست آوردهاست.
آثار مسعود عربشاهی
مروری بر فعالیت های هنری مسعود عربشاهی
فوق لیسانس معماری داخلی: هنرکده هنرهای تزیینی (دانشگاه هنر) ۱۳۴۷ ۱۹ نمایشگاه انفرادی در ایران، آمریکا، فرانسه ۴۰ نمایشگاه گروهی در ایران، آمریکا، فرانسه، سوییس، تونس، ایتالیا، مغرب، انگلستان تصویرگری کتاب «اوستا از دیدگاه هنر نو» ۱۳۵۷ چاپ کتاب RELIEF IN ARCHITECTURE (نقشبرجسته در معماری) به زبان انگلیسی ۱۳۵۹ چهارمین بیینال تهران (جایزهی اول هنرهای زیبای کشور) فروردین ماه ۱۳۴۳ جایزهی اول در نمایشگاه بینالمللی مناکو ـ فرانسه ۱۳۵۲ جایزهی اول در نمایشگاه به مناسبت روز مادر ۱۳۵۲ جایزهی اول در مسابقهی مجسمهسازی برای یکی از پارکهای جنوب تهران. ۱۳۵۳عربشاهی در گفتاری دربارهی فرایند اندیشیدن به هنر و خلق هنری چنین میگوید:
«در بیان تهایی با خیالم به حجم کره ها و ستاره ها که در کهکشان ها رها شده اند و بارها آنها را به وجود آورده ام، می اندیشم. گویی به زیبایی چرخش درخشنده آنها نزدیک تر شده ام، به روزهایی که با تیرگی درونم آن همه زیبایی را از دل خاک بیرون کشیده ام. لحظاتی شروع به خلق اثری کرده ام که انگار پایانی ندارد.»
درگذشت مسعود عربشاهی
مسعود عربشاهی ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ در سن ۸۴ سالگی بر اثر بیماری قلبی - ریوی در بیمارستان عرفان تهران درگذشت. آثار این نقاش و مجسمهساز در موزه هنرهای معاصر تهران، موزه هنرهای زیبا (سعد آباد)، موزه هنرهای معاصر کرمان و مجموعههای خصوصی در ایران و امریکا نگهداری میشوند.
بیشتر بدانید : مسعود عربشاهی درگذشت + علت فوت
حرف آخر
مسعود عربشاهی ضمن شرکت در تعدادی نمایشگاههای انفرادی و گروهی در ایران و خارج از کشور، در سال ۱۳۸۰ نیز بزرگداشتی از سوی موزهی هنرهای معاصر تهران همراه با مروری بر آثار دورههای مختلف کار ایشان برگزارشد و کاتالوگی نیز به همین مناسبت از سوی موزهی معاصر انتشار یافت.
«مسعود عربشاهی به روزگار ما، سرایندهی سرود پیوندها است. پیوند با گذشته و با نیاکان و با میراث و دستاوردهای بشر، اما پذیرای واقعیت جهان نیز هست، در عین حال که جهان را به اصلش باز میگرداند یعنی به هندسه و ارقام و خط که همه رمزی و تأویلپذیرند. چون باور دارد که باید از طریق واقعیت و فراتر رفتن از آن، به معنویت رسید. نقاشی مسعود عربشاهی بیانگر خیزش و جهش شرق است برای کشف و تسخیر جهانی نو با فروریختن سدها و موانع بر سر راه و تکان دادن اقوام کهن دستخوش رخوت و خودشیفتگی. در پردههایش از انسان چندان نشانی نیست، اما اشتیاق طیران در جهان بیکران و ذوق پرواز تا بینهایت، پیمودن راه تا پایان که به خط افق ناپیدا می رسد، هست و نیز دل آگاهی از اینکه هنوز راه درازی در پیش است و به آنچه شده نمیتواند بسنده کند و کار را پایان یافته پندارد و با خرسندی خاطر به تکرار مکرر و همانگویی بپردازد، موج می زند. ... مسعود عربشاهی به این گونه نه سنت و میراث را از یاد میبرد و نه جهان امروز و ذهنیت انسان معاصر را و هنرش اساساً برقراری پیوند میان آن دو است و از این رو میتوان گفت که مرد گفتگو با فرهنگ غنی شرق و تمدن درخشان انسان روزگار ما است.»
تهیه و تدوین گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ