اسدالله علم: در حالى که شاه رضا براهنى را عفو کرد، فرانکو ٥ نفر را تیرباران کرد، این است معنى کشور دارى


یادداشت‌های علم، پنجشنبه 3 مهر 1354 تا یکشنبه 6 مهر 1354

انتخاب: در خاطرات علم آمده است:

از بعدازظهر پنجشنبه ۳ ر۷ر ۵۴ تا عصر یکشنبه ۶ر۷ر۵۴ در کیش بودم. هوا هنوز گرم و ناراحت‌کننده است. ولی کیش هیچ وقت مرا ناراحت نمی‌کند؛ زیرا که زاییده فکر خود من است. در حقیقت زاییده عشق من است. زیرا ۹ سال قبل بود که با دوست خودم برای سیزده‌به‌در از شیراز (آن وقت رئیس دانشگاه پهلوی بودم) با یک هواپیمای یک‌موتوره به این‌جا آمدیم و روز بسیار خوشی گذراندیم. دوست من این‌جا را پسندید. خیلی هم پسندید و من هم تصمیم گرفتم برای شاهنشاه در این‌جا کاخی بسازم (همان سال وزیر دربار شده بودم و هنوز رئیس دانشگاه پهلوی هم بودم). بنابراین شروع به ساختن کاخ شاهنشاه و منزل وزیر دربار کردم. هرچه هم شاهنشاه و علیاحضرت شهبانو خواستند بدانند که من چه می‌کنم و چه نقشه دارم، دست خودم را باز نکردم تا سه سال بعد از آن تاریخ که ساختمان‌ها خاتمه شد و تشریف آوردند و عاشق کیش شدند. هم شاهنشاه و هم شهبانو. و پس از آن اعلیحضرت همایونی امر فرمودند که این‌جا باید مرکز توریستی مهمی در دنیا بشود. اکنون بر حسب امر شاهنشاه سه هتل بزرگ و لوکس، یک کازینوی بسیار لوکس، یک هزار و پانصد ویلا و اسپورت کلوپ و غیره و غیره در دست ساختمان داریم و پروژه بسیار بزرگی شده است. برای رسیدگی به این کارها لازم بود دو سه روزی، ولو در هوای گرم، این‌جا بگذرانم که کارها روبه‌راه باشد.

با خانم علم و نوه‌ام نیلوفر و تیمسار نصیری، رئیس ساواک که ضمنا صاحب این جزیره است (همان سالی که ما این‌جا آمدیم ساواک این‌جا را از شیوخ محلی به نهصد هزار تومان خریده بود) و دوست عزیز خودم، صادق عظیمی، که از ژنو آمده است این‌جا بودم. با گرمی و رطوبت هوا بسیار خوش گذشت. چون کارها هم روبه‌راه است و یک نگرانی هم که من از چند ماه قبل در دلم داشتم، شکر خدا را به کلی مرتفع شده است. آن نگرانی کشنده بود و من هم نمی‌توانم بنویسم. مردم خیال می‌کنند ما چه زندگی با تنعم و خوشی می‌گذرانیم. غافل از این‌که گاهی آرزو می‌کنم که به جای یک عمله خشت‌زن در این هوای داغ کیش باشم و میسر نیست. باری شکر می‌کنم خدا را که فعلا نگرانی ندارم و خیلی شکر می‌کنم.

در این‌جا خبر تازه‌[ای] نبود، جز آن‌که از رادیوها به دقت جریان اوپک را از وین گوش می‌کردم. دیروز صبح زود، [همایون] بهادری از تهران مرا از خواب بیدار کرد و تلگرافی از سفیر شاهنشاه از کاراکاس خواند که رئیس‌جمهور ونزوئلا او را احضار و خواسته است که فوری به عرض شاهنشاه برساند که عربستان سعودی تهدید کرده است که اگر اعضای اوپک پافشاری در اضافه قیمت بکنند عربستان از اوپک خارج می‌شود. و اضافه کرده بود که آمریکا هم شدیدا به او فشار وارد می‌آورد که با زکی یمانی هماهنگی کنند. من فوری با تلفن مطلب را به نوشهر عرض کردم (شاهنشاه هم از روز جمعه به نوشهر تشریف بردند که از تعطیلات ۱۹-۲۰-۲۱ رمضان استفاده فرمایند). فرمودند: «به او بگو ما با راه‌حل کویت که یک سازش هست موافقت کردیم و شفاها وسیله تلفن به جمشید آموزگار نماینده خودمان دستور دادیم.» (این‌ راه‌حل ده درصد اضافه [قیمت] یا تثبیت نه‌ماهه است). من هم جواب دادم و بالاخره هم کار به همین صورت ختم شد و یک فتح نسبی برای عربستان سعودی (در حقیقت آمریکا) و یک شکست نسبی هم برای ما بود. البته خود این ده درصد برای ما دو میلیارد دلار است. مضافا که قیمت دلار هم که ما پول نفت را با آن می‌گیریم. رو به ترقی است. به این جهت ما از جانشین کردن آن وسیله پول بین‌المللی (حق برداشت ویژه) منصرف شده‌ایم. اوپک هم از هم پاشیدگی نجات پیدا کرد. چندی قبل در یادداشت‌های خودم نوشتم که نظر شاهنشاه بین ۱۰-۱۵ درصد است و به همین صورت هم به پادشاه سعودی مرقوم فرمودند و در یادداشت‌ها است. ولی مردم ایران و دنیا هیچ کدام خبر ندارند و تصور ۲۵ تا ۳۰ درصد می‌کردند. در این‌جا مقاله تحقیقی نسبت به اوپک نسبت به آینده سیاست نفتی آمریکا خواندم (در مجله نیوزویک).

ضمنا پدرسوخته مجله «پلی‌بوی» مقاله‌ای بر علیه ما نوشته است. این مقاله را دکتر [رضا] براهنی به آن‌ها داده و این آدم پدرسوخته‌ایست. این‌جا حبس بود. علیاحضرت شهبانو وسیله دوستان خودشان تحت تاثیر قرار گرفتند و از شاهنشاه خواستند که این شخص را آزاد کنند. او هم آزاد شد و این نتیجه آن است. خوشبختانه آن‌قدر مقاله مزخرفت است که خود جوابش را می‌دهد. مضافا که کارهای شاهنشاه آن‌قدر مهم و بزرگ است که پدرسوخته‌ترین دشمنان نمی‌تواند روی آن گِل بمالد [...] من فکر می‌کنم این یکی از نوادر باشد که شاهنشاه به خواهش شهبانو گوش کرده‌اند. اصولا به نظر من نباید هم گوش بکنند، زن‌ها احساساتی هستند و حق دخالت در سیاست ندارند. در این مقاله «پلی بوی» این پدرسوخته براهنی برای این‌که آمریکایی‌ها را بترساند به آن‌ها حالی کرده است که مواظب باشید شاه بازیچه شما نیست. ما هم که از این سربلندیم و جز این چیزی نمی‌گوییم. اگر یک دشمن دیگر مثل این مردکه می‌داشتیم احتیاج به دوست نبود!

اتفاقا در همین چند روزه فرانکو، رئیس کشور اسپانیا، امر داد پنج نفر را که متهم به قتل یک پلیس اسپانیا بودند تیرباران کنند (البته پس از محاکمه نظامی). دنیا بر علیه این تصمیم قیام کرد ولی او کار خودش را کرد و امروز صبح یکشنبه تیرباران شدند (عده آن‌ها هفت نفر بود ولی چون دو دختر آبستن بین آن‌ها بود، فرانکو این دو نفر را بخشید و بقیه را کشت). این است معنی کشورداری. حالا در خیابان‌های پاریس و لندن و رم بگذار تظاهر بکنند، چه تاثیری دارد؟ البته با ظلم و بیدادگری موافق نیستم ولی با بی‌بندوباری و تسلیم بی‌بندوباری شدن، به خیال آن که فلان روزنامه چه خواهد نوشت یا فلان کشور خارجی چه خواهد گفت، به کلی حرف مردم احمق و دیوانگان است و با کشورداری جور درنمی‌آید. خوشبختانه شاهنشاه در این مسائل بسیار قوی هستند و مثل صخره استوار.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

افراد مسلح امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان را شهید کردند