راز محبوبیت آهنگ جنتلمنه ساسی مانکن از نگاه امام جمعه اسالم
رکنا: امام جمعه اسالم درباره محبوب شدن برخی خواننده هایرپ و بازیگران هالیوودی دیدگاه خود را بیان کرد.
به گزارش رکنا، امام جمعه اسالم با بیان اینکه موسیقی خواجهامیری و چاوشی را دوست دارم گفت: فیلم زیاد میبینم، البته نه فیلم و سریالهای روتین.
محمدجواد باقری ارومی امام جمعه اسالم در گفت و گویی درباره ارتباط با فضای مجازی، ورزش و موسیقی گفت: ارتباط ما با فضای مجازی را که همه میبینند. موسیقی و ورزش هم یک عنصری است که در بین همه جوانان وجود دارد. اتفاقاً دیروز از یک تور رفتینگ برگشتم. به آبهای زایندهرود برای رفتینگ رفته بودیم. در کل دنبال ورزش هستم، شنا را دنبال میکنم، به فوتبال علاقه دارم، گهگاهی بازی هم میکنم. موسیقی هم گوش میدهم.
اهم اظهارات امام جمعه اسالم را در ادامه می خوانید:
آقای چاوشی و آقای خواجهامیری را خیلی دوست دارم. فیلم هم زیاد میبینیم، منتها نه فیلم و سریالی که روتین باشد و دنبال کنم، نه. فیلمهایی که علاقه داشته باشم، به سینما میروم یا دانلود میکنم، گاهی ۱۰ یا ۲۰ بار بعضی از فیلمها را نگاه میکنم و سیر نمیشوم. در یک مصاحبهای هم گفته بودم فیلم «گلادیاتور» را هرچقدر ببینم سیر نمیشوم، فیلم بسیار جذابی است.
در مورد فضای مجازی که اینستاگرام دارم، در تلگرام هم کانال داریم و شخصاً دنبال میکنم. توییتر هم گهگاهی یک توییت میزنیم. امروزه اهمیت فضای مجازی مثل نیاز ضروری هر انسانی به مایحتاج روزانه خودش است. همانقدر که ما به آب و غذا و خواب یا آگاهی نسبت به خیلی چیزها نیاز داریم، به فضای مجازی هم نیاز داریم. یک فرصت بسیار خوبی است به خصوص برای روحانیت و همکاران بنده، ائمه محترم جمعه که ارتباط را با جوانان خیلی راحت بتوانند برقرار کنند. چندین مورد پیش آمده که به واسطه همین فضای مجازی مشکلات بسیار بزرگی را توانستیم حل کنیم. در یک شهر دیگر، در یک استان دیگر، شخصی مشکلی داشته و در فضای مجازی ما را پیدا کرده، به ما گفته و ما مشکلش را حل کردیم.
حرفهای جدید نمیزنم، همان حرفها را به زبان جدید میگویم/ گاهی برای خطبه نماز جمعه یک هفته برنامهریزی میکنیم
از یک شهر کوچک به نام اسالم که شاید خیلیها فقط با نام آن گردنه زیبایی که به خلخال میرود، آنجا را بشناسند، یک امام جمعه جوان مطلبی را به زبان روز میگوید. اتفاقاً در همان مصاحبه رادیویی از من سوال کردند و گفتند: «شما حرفهای جدید میزنید؟» گفتم: «من حرفهای جدید نمیزنم، همان حرفها را به زبان جدید میگویم». گفتند: «علما و روحانیون قدیمی معمولاً بالای منبر میرفتند و میگفتند: «قال صادق(ع)... قال باقر(ع)...» گفتم: «حرف من هم همان است، منتها من زبان ترجمهاش را به روز و آپدیت کردم. طوری میگویم که جوان بفهمد».
پیامبر میفرماید: «بله، وقتی طلاق جاری میشود، عرش خدا به لرزه درمیآید». حالا باید به زبان امروز بگوییم که طلاق از فسخ پراید هم هم راحتتر شده است. همین ارتباط که گرفته شد دوباره یک مصاحبه گرفتند و بعد از آن هم چند نفر مسائلشان را بیان کردند. همه اینها قدرت فضای مجازی است. اگر منِ امام جمعه، منِ روحانی با فضای مجازی ارتباط نداشته باشم، مطلبم را در اختیار رسانهها قرار ندهم، خودم در فضای مجازی حضور نداشته باشم، گاهی ما برای خطبه نماز جمعه یک هفته برنامهریزی میکنیم. مشاور داریم، تیم گروهی داریم و روی موضوعات فکر میکنیم.
ما کانال داریم، پیج داریم، مطالب به طور خودکار هر هفته در آنجا قرار میدهیم. به اضافه سایتهایی که هم در استان گیلان فعالیت میکنند و هم سایتهای کشوری که مطالب را پوشش خبری میدهند و ما در اختیارشان قرار میدهیم. خیلیها از طریق همین فضای مجازی جذب شدند. به عنوان مثال، فرد به نماز جمعه میآید و میگوید من تا به حال نماز جمعه نمیآمدم، ولی شما که این مطلب را گفتید خوشم آمد و به نماز جمعه آمدم یا فردی از شهر خیلی دوری بود و گفت: «آرزو دارم یک روز به اسالم بیایم و در نماز جمعه شرکت کنم». ارتباط خوب است. علاوه بر فضای مجازی یکسری کارها را هم باید ارتباط رودررو و فیستوفیس داشته باشیم.
کاسهکوزهها را بر سر روحانیت میشکنند
یک دیدگاهی در حال حاضر در جامعه وجود دارد که کاسهکوزهها را بر سر روحانیت میشکنند. هر اتفاقی میافتد میگویند شما کردید. در صورتی که خیلی از کارها اصلاً به ما ربطی ندارد، ولی چون نوع حکومت ما برخاسته از حکومت علمی است و روحانیت پیشگام این انقلاب بود، مردم فکر میکنند نواقصی هم که وجود دارد همه به روحانیت برمیگردد. کمااینکه مسائلی که در حوزه دین اتفاق میافتد، اگر یک آدم ظاهراً دیندار یک خطا و خلافی میکند، مردم همه را به نام دین مینویسند. نمیگویند شخص باقری فلان خطا را کرده، میگویند اسلام همین است و به کل قضیه تعمیم میدهند. قضیه روحانیت هم به همین شکل است. متاسفانه هر مشکلی که در مملکت پیش بیاید، عمدتاً هم مسائل اقتصادی است و مردم نارضایتی دارند، به ما برمیگردانند.
مردم گاه در انتخاب کردن اشتباهاتی میکنند، بعد تبعاتش را میبینند و فحشش را به ما میدهند
چون شاکله و تشکیل حکومت با روحانیت بوده، پیشگامش روحانیت بوده، میگویند این حکومت، حکومت روحانیت است. پس هر اتفاقی هم که بیفتد، تقصیر روحانیت است. در صورتیکه روحانیت انقلاب را تشکیل داد، جمهوری اسلامی شکل گرفت، بقیه موارد با انتخاب مردم است. حتی در تهران در شورایاریها یا در شهرهای کوچک شوراهای روستا، با انتخاب خود مردم است. وقتی این همه بستر باز است، دموکراسی به طور حقیقی اجرا میشود. مردم گاه در انتخاب کردن اشتباهاتی میکنند، بعد تبعاتش را میبینند و فحشش را به ما میدهند. یا وقتی در ترافیک میماند، فحشش را به ما میدهند. هوا آلوده میشود، فحشش را به ما میدهند. در صورتیکه ما هم در همان ترافیک میمانیم. ما هم همان هوای آلوده را استشمام میکنیم، ما هم مرغ را کیلویی ۱۶ هزار تومان میخریم، ما هم گوشت را کیلویی ۱۲۰ هزار تومان میخریم...
مسائلی همانند «جنتلمنه...» یک مشکل فرهنگی است نه یک مشکل فنی. مدتی بحث بود که فضای مجازی را ببندیم و فیلتر کنیم. البته فیلترینگ اگر کارشناسانه باشد خیلی هم خوب و لازم است. کما اینکه در خیلی از کشورهای پیشرفته هم وجود دارد چون به هر حال هر کشوری، هر جامعه و هر حکومتی خط قرمزهایی برای خودش دارد. بحث سر این بود که فرضاً ما «جنتلمنه...» را از کل فضای مجازی حذف کردیم، هر جایی در هر سایتی فایل صوتی و تصویری و متن این ترانه را برداشتیم. چه اتفاقی افتاد که یکدفعه در جشن هفته معلم، این همه مدرسه، این همه دانشآموز، هماهنگ و منسجم این ترانه را تکرار میکنند؟ جالب است بعد از آن هم نشان میداد در یک مراسمی چند موزیکی که اجرا کردند استقبالها کم بوده، و وقتی اعلام کردند میخواهند موزیک «جنتلمنه...» را پخش کنند، یکدفعه سالن به هوا رفت. یعنی تا این حد جوانان اشتیاق نشان دادند.
ما چه کار کردیم که به جای این همه شعر و سرود خوبی که در کتابهای آموزشی داشتیم- هیچکدام از اینها برای دانشآموز جذاب و دلچسب نبوده- اینطور «جنتلمنه...» جذاب شده است؟ جنتلمنه با نوجوانان چه کار کرد که توانست انقدر زود و انقدر خوب رسوخ پیدا کند؟ آن شخصی که این ترانه را خوانده، شخصی که ویدئوکلیپش را کارگردانی کرده، کارش را خیلی خوب انجام داده است. کارش را در حد نمره بیست خودش انجام داده، در معیار خودش کار خودش را توانسته خوب انجام دهد و نفوذ کند. چرا ما نتوانستیم جلوی نفوذ را بگیریم؟ طوری که «جنتلمنه...» بیاید همه بگویند نه، ما این ترانه را گوش نمیدهیم، این سخیف است. چه جذابیتی داشته که همه پذیرفتند؟ چرا کارهای دیگر ما جذابیت ندارد که دیگران نمیپذیرند؟ این یک مشکل فرهنگی است. این را باید کسانی که جلسات و شوراها و... در اختیارشان است و تصمیمگیرنده هستند فکر کنند.
(در پاسخ به سوالی مبنی بر جدی ترین نقد به هم لباس هایش): یک آفتی که روحانیت و علمای دین را در هر مذهب و دین و آیینی که باشند، تهدید میکند حسادت است. اگر چند روحانی در مجلس بنشینند و نتوانند همدیگر را تحمل کنند، بزرگترین آسیب است و این حسادت گاه باعث میشود دست به تخریب همدیگر بزنند. این خیلی بد است. این یک چیز اخلاقی درون طلبگی است.از لحاظ مناسبات اجتماعی و بحثهای تبلیغی و فرهنگی، البته طلبه خوب هم زیاد داریم که واقعاً قابل تقدیر هستند. باید آنها را تحسین کرد. من خودم قبل از اینکه امامت جمعه بشوم در قم که بودیم یک گروه جهادی بود. گروه جهادی یعنی بیمزد و منت، یعنی برای منبر و سخنرانی پاکتی مطالبه نمیکردند و یا اصلاً دنبال پاکت نبودند. ده روز ماه محرم را با تعدادی از دوستان میرفتیم در مدارس راهنمایی که بعد دبیرستان دوره اول شد. در یکی از مناطق آموزشوپرورش تهران برای تبلیغ میرفتیم. ده شبانهروز با دو سهروز تعطیلی کمتر یا بیشتر، مثلا ۴۰، ۵۰ طلبه در یک حسینیه میآمدیم، هرکسی یک پتو و یک بالش داشت. شام یک سیبزمینی و تخممرغ آبپز یا با یک گوجه و خیارشور، و به این صورت ۱۰ شبانهروز را طی میکردیم. به مدارس میرفتیم و با دانشآموزان صحبت و بازی میکردیم، بالاخره تاثیر میگذاشت.
چنین افرادی هم داریم که خیلی ساده در حسینیه با یک تخممرغ و سیبزمینی آبپز سر روی بالش میگذارند، وقت و عمرش را برای تبلیغ دین میگذارند. برخی هم هستند تا مبلغی برایشان مشخص نشود، تا پول به حسابشان واریز نشود، تا بلیط هواپیما اوکی نشود، حاضر نیستند جایی بروند و سخنرانی کنند. این موارد واقعاً آسیب است. طلبههای خوبی که میبینید... مثلاً در سیل لرستان چقدر از طلبهها رفتند و کمک کردند. این خاطره خوبی برای مردم گذاشت. مردم دیدند که روحانیت فقط اهل حرف نیست، وارد میدان هم میشود و عمل میکند. خیلی هم خوب است. روحانیت باید با مردم گره بخورد، یعنی خودش را از مردم جدا نداند. شوخیهایی که با بعضی طلبهها داریم و میگوییم مثلا فلانی خیلی علمایی است، یعنی وقتی با او حرف میزنیم خیلی خشک سلام میکند. یا میگویند «آقا» هستند... «آقا» نیستند... «آقا» وقت ندارند... یک اصطلاحات خاصی برای خودشان دارند و یک دفتر و دستکی راه میاندازند... اینها را جمع کنید! الان نسل جوان به دنبال چنین چیزهایی نیست. اگر جوابش را ندهی یک جای دیگر میرود.
در مجموع چیزی که الان از حوزه علمیه و بابت امامت جمعه میگیرم حدود سه میلیون تومان است. سخت میگذرد. سه میلیون تومان واقعاً کفاف نمیدهد. البته این مبلغ هم تا چند ماه اخیر زیاد شده، تا قبل از این زیر یک میلیون تومان بود. تا سال گذشته همین موقع زیر یک میلیون تومان بود. این مبلغ هم اخیراً...
اصلا در شأن روحانیت نیست که وارد مسائل اقتصادی شود. چون همینطوری متهم است وای به حال اینکه بخواهد یک کاری در زمینه اقتصادی انجام دهد که بدتر هم میشود. نه من هیچ گونه فعالیت اقتصادی ندارم.
تصور مردم این است و میگویند ائمه جمعه تقویمخوان هستند. مثلا امروز مناسبت فلان است، فلان تاریخ است، فلان مساله اتفاق افتاده، البته گفتن چنین چیزهایی لازم است ولی تحلیل و برداشت و به روز مطرح کردنشان مواردی است که به خلاقیت خود امام جمعه بستگی دارد.
بعضیها پوشش به ظاهر اسلامی دارند، ولی نوع پوشش زیر همان چادر جامعه را تحریک میکند
در پاسخ به سوالی درباره حجاب اجباری یا اختیاری): حجاب یک اصل دینی است، حد و حدودش هم مشخص است و اینکه بگوییم حجاب اجباری یا اختیاری است یک بحث اجتماعی است تا یک بحث فقهی و دینی. آن وجه فقهی که مشخص است. نه تنها در اسلام، اگر در بین یهودیان ارتودکس که یهودیان مذهبی هستند هم ملاحظه کنید فکر میکنید شاید یکی از شهرهای مذهبی ما باشد که با آن پوشش کامل، چادرهای بلند و روبنده در شهر ظاهر میشوند.
یک نکته هم اینجا وجود دارد که یکسری تحریکاتی از بیرون در این زمینه صورت میگیرد. باید ببینیم که چرا در مورد تحریکات حجاب که شبکههای ماهوارهای به برداشتن حجاب تبلیغ میکنند، هیچوقت این نسخه را در کشورهای عربی مثل کویت یا امارات یا بحرین یا کشورهای عربی دیگر که حجاب زنانشان محکمتر و پوشیدهتر از زنان ماست پیاده نمیکنند؟ چرا روی ایران زوم کردند؟ در صورتیکه اگر عربها را ببینید همه با برقع و روبنده و چادرهای بلند عربی هستند. چرا هیچکس به آنها نمیگوید چادر عربی اشکال دارد؟ ولی در ایران تا کسی چادر و حجاب خوب دارد [این مطرح میشود]. حالا صرفاً چادر حجاب نیست، چادر حجاب برتر و بهترین حجاب است، ولی کسی که پوشش اسلامی و حد و حدود اسلامی را رعایت کرده باشد هم نوعی پوشش است. چرا از آنها ایراد نمیگیرند و فقط روی ایران سرمایهگذاری میکنند؟ چون حجاب آنها ضرری به آنوریها نمیرساند، ولی در کشور ما وقتی حجاب باشد به آنها ضرر میرساند. لذا میخواهند این حجاب را بردارند که یک بهانه و فرصتی کنند تا از آن سوءاستفاده کنند.
پوشش، حیا و عفت را فطرت انسان میپذیرد، اینکه ما پوشیده باشیم و خوب هم پوشیده باشیم. بعضی پوشش به ظاهر اسلامی دارند، چادر، مقنعه یا روسری است و حدود شرعی را کاملا پوشانده ولی نوع پوشش، رنگ پوشش، یا آرایشش به شکلی است که در زیر همان چادر جامعه را تحریک میکند. فرد دیگری یک مانتو و مقنعه ساده پوشیده ولی انقدر باوقار و بامتانت در جامعه حرکت میکند که شاید بهتر از آن چادری اثر بگذارد. همه پوششهای ما «لباس شهرت» شده، لباسهای رنگارنگ و مهیج شده.
گاه به شوخی به بعضی از دوستان میگویم خوانندگان خارجی سالانه یک جشنوارهای دارند، یک بار فلان خواننده وقتی کار هنری داشته باشد نهایت دقت خود را روی پوشش و آرایش خودش میگذارد به آنجا میآید و جایزه خود را میگیرد و میرود. ولی در خیابانهای کشور هر روز از این جشنوارهها میبینیم. یعنی همانطور که ملاحظه میکنید صد جنیفر میبینید، صد تیلور سوئیفت و... که همه در خیابان مانور میدهند و حرکت میکنند. واقعا اینجا چه خبر است؟ او که خودش در آنجاست به این شکل بیرون نمیآید، اینجا چه خبر است که ما همه باید هر روز انقدر بزککرده و آرایشکرده بیرون بیاییم؟
جدای از همه اینها یک بحث ساختار اجتماعی مطرح است. به عنوان مثال در هند وقتی یک گاو از خیابان رد میشود همه ماشینها میایستند. چرا؟ چون گاو برای آنها مقدس است. گاو باید رد شود، بعداً ماشینها عبور کنند. این را پذیرفتند که گاو مورد احترام و پرستش آنهاست. در کشور ما هم باید بپذیریم که بالاخره این حجاب جزئی از مسائل دین و مذهبی ماست. احترام بگذاریم. حالا اگر کسی نمیخواهد در خانه خودش رعایت کند، عقیدهای به محرم و نامحرم ندارد، اصلاً اعتقادی به دین اسلام ندارد. ولی وقتی در جامعه ظاهر میشود، باید هنجار اجتماعی را رعایت کند. بحث اجبار و عدم اجبار نیست، کسی در خلوت خودش هرکاری کند کسی یقهاش را نمیگیرد که تو چرا این کار را کردی.
نتوانستیم از ابتدا یک الگوی مناسب را برای حجاب ارائه دهیم/ چشم و دلمان روشن است که در گام دوم انقلاب بسیاری از این مسائل حل شود
ما نتوانستیم از ابتدا یک الگوی مناسب را برای حجاب ارائه دهیم. یا تبلیغات ما کم بود یا تبلیغات مخالفان بیشتر بود و وضعیت به این شکل شده. مثلاً شما باید یک جایگزین خوب برای مانتوهای جلوباز بگذارید، برای احساسی که آن خانم از لذت پوشیدن لباسهای رنگی میبرد بگذارید، بعد اینها را از دستشان بگیرید.
یکسری موارد هم به مسائل اقتصادی و حمایت از تولید برمیگردد. بسیاری میگویند اگر کسی بخواهد یک چادر مشکی بخرد باید ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان هزینه چادر کند. ولی یک مانتوی جلوباز در میدان هفتتیر شاید با ۸۰ هزارتومان بتوانید بخرید. چرا باید یک لباسی که ترویج منکر باشد خیلی ارزان و آسان با تنوع رنگ و مدلهای مختلف در اختیار مردم باشد، ولی کسی که میخواهد محجبه و چادری باشد، نتواند یک چادر مناسب با قیمت ارزان برای خودش تهیه کند. مسائل زیادی است که باید کار شود، کار کارشناسی هم شود. ما امیدواریم و چشم و دلمان هم روشن است که در گام دوم انقلاب که حضرت آقا هم در بیانیهای که صادر کردند و خطاب اولشان به جوانان بود و اخیرا هم فرمودند: انشاءلله ۴۰ ساله دوم از ۴۰ سال اول بهتر خواهد شد، خیلی از این مشکلات حل شود. ۴۰ سال اول شاید مرحله آزمون و خطا بود، ما درگیر با خیلی از مشکلات سخت مثل دفاع مقدس و سازندگی بودیم، ولی در این ۴۰ سال دوم از خیلی از این دغدغهها رد شدیم. میتوانیم تمرکز بگذاریم و خیلی از این مشکلات را شاید در زمان کوتاه بتوانیم حل کنیم. منتها یک همفکری و همدلی و حمایت خوب میخواهد.
محیط ورزشگاه در مقایسه با گذشته واقعا فرق نکرده. یعنی لیگ حرفهای شده، فوتبال حرفهای شده، قراردادها میلیاردی شده ولی از نظر فرهنگی هیچ فرقی نکرده. امکانات همان بود، فقط صندلیهای پلاستیکی زدند، استادیوم همان استادیوم است، شعارها همان شعارهاست، جو همان جو است. اینها نشان میدهد که خبر خوبی از استادیوم نمیآید. جو مناسب نیست که من پسر ۱۰، ۱۲ ساله خودم را به استادیوم ببرم چه برسد بخواهم یک خانمی از نوامیس خود، خواهرم، مادرم و همسر را به استادیوم ببرم که فوتبال تماشا کند. جو واقعاً مناسب نیست. از یک طرفی یک توجیه و استدلال این است که اگر خانمها به استادیوم بیایند، شاید آقایان حیا کنند، به احترام نوامیس خودشان که در ورزشگاه هستند، این الفاظ را نگویند. این یک استدلال است ولی نمیدانیم واقعاً چقدر جوابگو باشد.
بحث ورود زنان به ورزشگاه الان بحث حقوق بشری شده است. در دی یا آذرماه سال گذشته در یکی از خطبههایم گفتم زمینه حضور بانوان در ورزشگاه فراهم شود. برخی گفتند: تو گفتی زنان به ورزشگاه بروند، در صورتیکه من گفتم: «زمینه فراهم شود». شاید فراهمکردن زمینه ۱۰ یا ۲۰ سال طول بکشد. آن هم چگونه؟
در حال حاضر این همه ورزش بانوان داریم، فوتبال بانوان، فوتسال، والیبال، بسکتبال و... در رشتههای زیادی زنان فعالیت دارند مدال هم میآورند. در چند ورزش بانوان توانستیم همان خانمها را ببریم و خانمها را تشویق کنند؟ اکثر تیمهای مشهور تیم بانوان هم دارند. مثلا اگر فوتسال بانوان استقلال و پرسپولیس باشد، آیا میتوانیم ۱۲ هزار نفر را به استادیوم سرپوشیده آزادی ببریم؟ ۱۲ هزار خانم بروند فوتسال استقلال و پرسپولیس را تماشا کنند. اگر توانستیم در گام اول برای حضور در ورزش بانوان تماشاچی خانم جذب کنیم، بعد به استادیومها یک سکوی جداگانه، ورودی- خروجی جداگانه، موقع رفتوآمد با آقایان برخورد نداشته باشند، اذیت نشوند، درگیر نشوند، ایجاد کنیم بعداً در این مورد صحبت کنیم که بروند یا نروند. ولی بحث من این بود! گفتم یک زمانی بحث برجام و هستهای تمام میشود، بحث دفاع و موشکی تمام میشود، همه بحثهای ما تمام میشود، دشمن میگردد ببیند کجا انگشت بگذارند که آزار دهد! گفتند روی ورود زنان به ورزشگاه... که گذاشتند و در ۲۴ تیر گفتند فوتبال ایران تعلیق!
البته بعد تعلیق را برداشتند. دوباره شرط گذاشتند که باید در بازیهای ملی بانوان حضور پیدا کنند تا اجازه دهیم بازی ملی داشته باشید. اینجا یا ما باید به طور کامل فوتبال را جمع کنیم و کنار بگذاریم که نمیشود یا باید برای این مساله یک راهحلی پیدا کنیم. نظر شرعی مراجع کاملا محترم است، نظر شرعی مراجع باید رعایت شود. زیرساخت هم باید ایجاد شود. تصمیم دست آقایان است. احساس کردم این در آینده برای ما مشکلساز میشود. گفتم قبل از اینکه فیفا بخواهد انگشت بگذارد و این را مساله کند، خودمان در داخل حل کنیم. بهانه دست دشمن ندهیم و زمینه را فراهم کنیم. تصمیم با دیگران است. من نه وزرات ورزش و جوانان هستم نه مشتری دارم که بخواهم فتوا دهم، نه تصمیمگیرنده و مجری کاری هستم. به همین اندازه که من یک دغدغه فرهنگی-ورزشی کشورم را توانستم شناسایی کنم و انتقال دهم [کافی است] حالا تصمیمگیری با کسانی است که متولی امر هستند.
برنامه ۹۰ را آن زمانی که سرم خلوتتر بود معمولاً به طور مستمر میدیدم.
درباره رفتن فردوسی پور هم باید بگویم بالاخره هر آمدنی یک رفتنی دارد. کما اینکه ما هم میآییم و میرویم. آقای فردوسیپور یک تحولی در بحث فوتبال ایجاد کرد. همین که فوتبال ما شفاف شد، به شهرستانها آمد، بحث ورزشگاه شهرستانها، بحث فوتبال و پیشکسوتها را ایجاد کرد، خیلی خوب بود. حالا یقیناً هم موافق و هم مخالف داشته و هم در کارش نکته مثبت و منفی داشته است. انسان است بدون نقص نیست. ایشان هم آپشنهای خیلی خوب یا بد داشته و نمیتوانیم قضاوت کنیم. در مقام قضاوت هم نیستیم. هر آمدنی یک رفتنی دارد. هر کجا هست خدا موفقش کند و انشاءالله برای ورزش کشورمان موثر باشد.
برخی گفتند ترامپ آمد جنگ میشود و خلاص میشویم. خدا ترامپ را فرستاده که ما را از گرانیها نجات دهد. تهدیدهای خارجی هیچکدامشان هیچوقت تاثیری نداشته به خصوص تهدید نظامی که اصلاً. هیچ گزینه نظامی نمیتواند برای ما تهدید محسوب شود چون یکی بزنند راحت ده تا میخورند. در چند سال اخیر هم نشان دادیم. هروقت زدند بلافاصله محکمتر و شدیدتر سیلی خوردند. مهمترین تهدید، بدترین و خطرناکترین و شاید حساسترین تهدید که بتواند مردم و کشور و انقلاب، نظام و همهچیز ما را مورد خطر قرار دهد، غفلت مسئولان از مردم است. یعنی هروقت مسئولان از مردم غافل شدند یادشان رفت خودشان یک روز از همین مردم بودند.