خبرگزاری مهر، گروه استان ها: بسیاری از جامعه عکاسی او را جوان و در عین حال با تجربه می دانند. سابقه موفقیت های او هم نشان می دهد، «محسن کابلی» گرچه یک دهه پیش عکاسی را به صورت جدی آغاز کرده اما عناوین بین المللی و ملی بسیاری کسب کرده است. خودش می گوید که در هیچ کلاسی شرکت نکرده اما از تجربیات و نظرات اساتید این حوزه بهره گرفته است.
کابلی که اکنون نایب رئیس انجمن عکاسان استان گلستان است اعتقاد دارد گلستان ظرفیت های بسیاری برای معرفی به عکاسی کشور دارد اما سطح پایین آموزش ها جای رشد را برای جوانان این بخش محدود کرده و هنرمندان عکاس مجبورند برای پیشرفت گلستان را ترک کنند.
با او به گفتگو نشستیم تا درباره موفقیت هایش و البته وضعیت عکاسان استان گلستان بیشتر مطلع شویم.
* درست است که همه جا می گویند محسن کابلی بدون هیچ کلاس عکاسی موفقیت های بسیاری کسب کرده است؟
یکی از افتخارات من در رشته عکاسی که به همه شاگردانم هم می گویم این است که به صورت خودآموز عکاسی را یاد گرفتم و هیچوقت به صورت شخصی مربی عکاسی یا کلاس نداشته ام. همه چیز را خودم یاد گرفتم و تنها از دیگران کمک گرفتم و ایراداتم را از استادان پرسیدم.
* چند سال مشغول به عکاسی هستید؟
از جوانی با دوربین های ساده عکاسی، از طبیعت و مناظر عکس می گرفتم اما از زمانی که نگاهم به اطراف و طبیعت دگرگون شد و به طور ویژه تر به اطرافم نگاه کردم، این موضوع برایم جدی تر شد.
در سال ۸۸، که از طریق دوستان به انجمن سینمایی جوان معرفی شدم دنیای حرفه ای عکاسی برایم جدی تر شد و استادانی مثل کریم آبادی و داود عامری با نگاهی که به عکس هایم داشتند و تشویق هایی که می کردند، بسیار در کار و پیشرفت کاری موثر بود.
بعد از ورود به حرفه عکاسی در سال ۸۹، دیگر تصمیم گرفتم که دوربین و عکاسی از اولویت های زندگیم باشد؛ در عین حال تمامی کارهای خودم مانند کار و تحصیلات، را هم غافل نشدم.
* از عکس هایتان مشخص است بیشتر به بخش اجتماعی علاقه دارید. دلیل این علاقه چیست؟
هم مشغول عکاسی طبیعت هستم و هم عکاسی اجتماعی، ولی به دلیل علاقه به زندگی روستایی از همان ابتدا به عکاسی اجتماعی علاقه بیشتری پیدا کردم. به روستاها علاقه زیادی دارم و هربار هم سفر می کنم علاقه مند هستم تا به خانه ها و زندگی پیرمرد و پیرزن های روستایی سرک بکشم و با سبک زندگی آن ها آشنا شوم، به همین دلایل ثبت اینگونه مسایل را بسیار دغدغه مندانه تر نسبت به عکاسی از طبیعت و مناظر دیدم. از طرفی تحصیلات من هستم روانشناسی است و بر انتخاب من تاثیر گذاشته است.
* نخستین و محبوب ترین جایزه شما چه زمانی بود؟
اولین جایزه ام با موضوع محرم بود که از بهترین خاطراتم محسوب می شود. جالب آنجا بود که به دلیل مسافرت نتوانستم در اختتامیه حضور داشته باشم و بعد اختتامیه دوستان خبر اول شدن را اطلاع دادند.
محبوب ترین جایزه و معتبرترین جایزه ای هم که گرفتم، در یک جشنواره بین المللی با عنوان پرسپکتیو در هندوستان بود که از ۸۰ کشور دنیا در این جشنواره شرکت می کردند. آن جشنواره با موضوع (زن) برگزار شد. مجبور شدم برای عکس دوربین را داخل تنور پر از آتش ببرم و از زن نانوای روستایی عکس بگیرم که هم دستم و هم دوربینم آسیب دید ولی خوشبختانه موفق به کسب دو جایزه از این جشنواره شدم که یکی جایزه اول و یکی هم جایزه ویژه بود. اتفاقا برای این جشنواره هم در سفر بودم و یکی از دوستان خبر مقام را به من داد.
* تا کنون چند مقام داخلی و خارجی کسب کرده اید؟
موفق به کسب حدود ۴۰ جایزه اول تا سوم کشوری و حدود ۳۰ جایزه و مدال بین المللی شده ام که این در کنار حدود ۳۰۰ تقدیر و حضور در جشنواره های گوناگون، قرار دارد.
* با این همه جایزه چطور انگیزه شما کم نشده و همچنان مقام کسب می کنید؟
خیلی ها معتقدند که جایزه در جشنواره ها موجب مرگ هنری هنرمند می شود؛ اما موفقیت در اولین حضورم در یک جشنواره موجب انگیزه گرفتن و تشویق ادامه این راه شد و یک لحظه هم از تلاش در عکاسی دست بر نداشتم.
* عکاسی شغل و محل درآمد محسوب می شود؟
گفته می شود که به خاطر جایزه ها و نمایشگاه هایی که برگزار می کنم درآمد بسیار بالایی دارم ولی من هیچگاه به عنوان تنها شغل و راه ادامه زندگی به آن نگاه نمی کنم و همیشه عکاسی هنر قلبی من بوده است. اما همکاران من هستند که با درآمد جایزه ها زندگی خود را می چرخانند.
* تا به حال به این مساله فکر کرده اید که برای شغل بهتر عکاسی را رها کنید؟
من اگر همین امروز هم تصمیم عکاسی را کنار بگذارم و دوربینم را بفروشم، باز هم عکاس هستم. هیچگاه حاضر نیستم که عکاسی را برای کاری دیگر کنار بگذارم.
* اطلاع دارید چند عکاس رسمی در گلستان داریم؟
انجمن عکاسان استان گلستان در حال حاضر حدود ۲۴۰ نفر عضو از کل استان دارد و ۶ نفر هم از اعضای اصلی و بازرسین انجمن هستند که تا چند ماه دیگر زمان رای گیری انجمن است.
*آیا می توان همه این ۲۴۰ نفر را عکاس دانست؟ با این همه جایگاه ما در کشور چگونه است؟
اگر بخواهیم به معنی دقیق عکاسی توجه کنیم و ببینیم که عکاس چه کارنامه ای دارد مطمئنا تعداد عکاسان به انگشتان یک دست هم نمی رسد ولی خوشبختانه عکاسان جوان مستعدی داریم که در حال پیشرفت هستند. ما جوان های مستعد بسیاری در استان داریم ولی متاسفانه کار ملی شاخص، خیلی کم انجام دادیم.
خودم هم در جلسه ای که با آقای مجید سعیدی از بزرگان عکاسی داشتم، متوجه شدم که چقدر در عکاسی عقبم و و هنوز برای یادگیری راه زیادی در پیش دارم.
* دو انجمن فعال در گلستان داریم ولی جایگاه زیادی نداریم و پیشرفت زیادی هم نکردیم. دلیل چیست؟
نهایت فضای ایجاد شده برای عکاسی در گلستان، به یک جلسه نقد چهارشنبه شب ها خلاصه می شود و کلاس هایی برگزار می شود هم خیلی کم و هم در سطح پایینی است. از سوی دیگر تنها برای سطح مقدماتی اساتید وجود دارد و در سطح پیشرفته باید از خارج استان دعوت شود. این در حالی است که کلاس هایی که در استان از جانب آموزشگاه های خصوصی، انجمن ما و یا حوزه هنری برگزار می شود، سطح پایینی دارد و بر علم روز عکاسی نمی چربد.
* تلاش شما با این تجربه برای بهبود شرایط عکاسی استان چه بوده؟
من تلاش می کنم ارتباطم را با جوان های این رشته حفظ کنم زیرا که خودم هیچ وقت آسیب نبود آموزش را فراموش نمی کنم و علت این که قریب به ۱۰ سال مدت یادگیری این حرفه برای من طول کشید، همین بحث است؛ در صورتی که الان می توان با یک تا دو سال این مسیر را طی کرد. بعضی از دوستانم که دیگر از استان به پایتخت مهاجرت کردند و هنوز با آنها ارتباط دارم، می گویند باید سطح آموزشی را باید در این جا فهمید و ما در استان خیلی عقبیم.
* در سطح کشور عکاسان گلستانی مطرح فعالیت دارند. چرا از آن ها کمک گرفته نمی شود؟
اساتید بومی که دیگر از استان رفته اند نیز خیلی کم دعوت شده اند و آنها نیز به خاطر درگیری های خودشان، کمتر برای تدریس به استان می آیند.
* طی سال های گذشته اخبار حواشی حوزه عکاسی گاهی از بدنه این جامعه هنری فراتر رفته. دلیل آن چیست؟
در استان، نه تنها عکاسی بلکه تمام بخش های هنری درگیر حواشی شده اند و به محض ایجاد اعضای فراوان، دسته بندی هایی ایجاد می شود که حواشی را به وجود می آورد. به طور مثال عکاسان خبری خط کاری عکاسان طبیعت را قبول ندارند و برعکس و همچنین در بخش های گوناگون این رشته مانند مدلینگ و مستند.
* شما یا انجمن چه نقشی در این مساله داشتید؟
همه را به تعامل دعوت کرده ام و سعی میکنم که تعادل را بین گروه های عکاسی برقرار کنم. البته یکی کردن این دسته ها کمی سخت است ولی گاهی این جدا بودن فضای عکاسی باعث ایجاد مشکل می شود؛ ولی توصیه من یکی شدن و ایجاد وحدت در حوزه عکاسی است.
* برگردیم به خودتان. دلیل موفقیت خود را در عکاسی چه می دانید؟
اگر آنچه به دست آوردم را بتوان موفقیت نامید دلیل آن را سماجت در آموزش و کار کردن می دانم؛ تلاش کردم سال ها بدون وقفه عکس بگیرم و در عرصه های گوناگون به نمایش بگذارم.
*این که می گویند شما عکس های خود را استیج (چیدمان) می کنید درست است؟
بله. موضوع استیج در عکاسی همه جای دنیا غیر از ایران جا افتاده است. واقعا هم عکاسی کاملا مستند امکان پذیرنیست.
سواد عکاسی در ایران به صورت درست جا نیفتاده و بزرگان عکاسی با تجربه و نگاه درستی که داشته اند، به این جایگاه رسیده اند.
* یعنی در کار مستند چیدمان را قبول دارید؟
بر اساس صحبتی که با عکاسان بزرگ ایران و جهان کردم، گفته می شود که عکس اگر تاثیر خود را به درستی بگذارد، کافی است و فرقی در بازسازی کردن عکس وجود ندارد.
عکس باید روح و روان را تحت تاثیر قرار دهد، حالا این عکس به هر صورت که می خواهد، گرفته شده باشد.
باید گفت عکس مستند دیگر وجود ندارد زیرا در هنگام ورود دوربین به فضا و انتخاب یک تصویر و برش یک کادر، دیگر آن فضا و یا افردا در تصویر، مستند نیستند. وقتی سوژه لنز شما را ببیند دیگر خودش نیست. در عصر حاضر محصول مهم است و اهمیت نداره چگونه درست شده است. فقط نباید دروغ گفت.
* توصیه شما به افرادی که تازه وارد فضای عکاسی شده اند چیست؟
به صورت تمام قد پیگیر کار خور باشند و از همه مهم تر عشق و علاقه ای قلبی به عکاسی داشته باشند تا بتوانند به جایگاهی ذرست در این رشته برسند.
* بسیاری از عکاسان از پارتی بازی در داوری و جشنواره های عکاسی گله دارند. نظر شما چیست؟
مسئله پارتی بازی در فضای هنر، امری امری اجتناب ناپذیر و قدیمی است که در کل کشور وجود دارد ولی خب اشخاصی هم هستند که از فضا به دور هستند و منصفانه کار خود را انجام می دهند.
* دغدغه فعلی و برنامه های پیش روی شما در عکاسی چیست؟
در حال حاضر دغدغه تکمیل چند مجموعه عکس را دارم و به همین دلیل زیاد در بخش جشنواره ها تمرکز نکردم. سه ماه پیش نیز به سبب فعالیت وعلاقه ام در بخش مردم و فرهنگ منطقه بومی خودم، برای نمایشگاهی در شهر پاریس فرانسه، توسط بخش فرهنگی سفارت ایران دعوت شدم که یک مجموعه عکس برای آن آماده شده است.
در زمینه تالیف کتاب نیز به دنبال اسپانسر هستم تا کتابی با موضوع مردم ترکمن و کورس اسب ترکمن تالیف کنم که به نظرم بسیار به این موضوع کم پرداخته شده است.
خبرگزاری مهر، گروه استان ها: بسیاری از جامعه عکاسی او را جوان و در عین حال با تجربه می دانند. سابقه موفقیت های او هم نشان می دهد، «محسن کابلی» گرچه یک دهه پیش عکاسی را به صورت جدی آغاز کرده اما عناوین بین المللی و ملی بسیاری کسب کرده است. خودش می گوید که در هیچ کلاسی شرکت نکرده اما از تجربیات و نظرات اساتید این حوزه بهره گرفته است.
کابلی که اکنون نایب رئیس انجمن عکاسان استان گلستان است اعتقاد دارد گلستان ظرفیت های بسیاری برای معرفی به عکاسی کشور دارد اما سطح پایین آموزش ها جای رشد را برای جوانان این بخش محدود کرده و هنرمندان عکاس مجبورند برای پیشرفت گلستان را ترک کنند.
با او به گفتگو نشستیم تا درباره موفقیت هایش و البته وضعیت عکاسان استان گلستان بیشتر مطلع شویم.
* درست است که همه جا می گویند محسن کابلی بدون هیچ کلاس عکاسی موفقیت های بسیاری کسب کرده است؟
یکی از افتخارات من در رشته عکاسی که به همه شاگردانم هم می گویم این است که به صورت خودآموز عکاسی را یاد گرفتم و هیچوقت به صورت شخصی مربی عکاسی یا کلاس نداشته ام. همه چیز را خودم یاد گرفتم و تنها از دیگران کمک گرفتم و ایراداتم را از استادان پرسیدم.
* چند سال مشغول به عکاسی هستید؟
از جوانی با دوربین های ساده عکاسی، از طبیعت و مناظر عکس می گرفتم اما از زمانی که نگاهم به اطراف و طبیعت دگرگون شد و به طور ویژه تر به اطرافم نگاه کردم، این موضوع برایم جدی تر شد.
در سال ۸۸، که از طریق دوستان به انجمن سینمایی جوان معرفی شدم دنیای حرفه ای عکاسی برایم جدی تر شد و استادانی مثل کریم آبادی و داود عامری با نگاهی که به عکس هایم داشتند و تشویق هایی که می کردند، بسیار در کار و پیشرفت کاری موثر بود.
بعد از ورود به حرفه عکاسی در سال ۸۹، دیگر تصمیم گرفتم که دوربین و عکاسی از اولویت های زندگیم باشد؛ در عین حال تمامی کارهای خودم مانند کار و تحصیلات، را هم غافل نشدم.
* از عکس هایتان مشخص است بیشتر به بخش اجتماعی علاقه دارید. دلیل این علاقه چیست؟
هم مشغول عکاسی طبیعت هستم و هم عکاسی اجتماعی، ولی به دلیل علاقه به زندگی روستایی از همان ابتدا به عکاسی اجتماعی علاقه بیشتری پیدا کردم. به روستاها علاقه زیادی دارم و هربار هم سفر می کنم علاقه مند هستم تا به خانه ها و زندگی پیرمرد و پیرزن های روستایی سرک بکشم و با سبک زندگی آن ها آشنا شوم، به همین دلایل ثبت اینگونه مسایل را بسیار دغدغه مندانه تر نسبت به عکاسی از طبیعت و مناظر دیدم. از طرفی تحصیلات من هستم روانشناسی است و بر انتخاب من تاثیر گذاشته است.
* نخستین و محبوب ترین جایزه شما چه زمانی بود؟
اولین جایزه ام با موضوع محرم بود که از بهترین خاطراتم محسوب می شود. جالب آنجا بود که به دلیل مسافرت نتوانستم در اختتامیه حضور داشته باشم و بعد اختتامیه دوستان خبر اول شدن را اطلاع دادند.
محبوب ترین جایزه و معتبرترین جایزه ای هم که گرفتم، در یک جشنواره بین المللی با عنوان پرسپکتیو در هندوستان بود که از ۸۰ کشور دنیا در این جشنواره شرکت می کردند. آن جشنواره با موضوع (زن) برگزار شد. مجبور شدم برای عکس دوربین را داخل تنور پر از آتش ببرم و از زن نانوای روستایی عکس بگیرم که هم دستم و هم دوربینم آسیب دید ولی خوشبختانه موفق به کسب دو جایزه از این جشنواره شدم که یکی جایزه اول و یکی هم جایزه ویژه بود. اتفاقا برای این جشنواره هم در سفر بودم و یکی از دوستان خبر مقام را به من داد.
* تا کنون چند مقام داخلی و خارجی کسب کرده اید؟
موفق به کسب حدود ۴۰ جایزه اول تا سوم کشوری و حدود ۳۰ جایزه و مدال بین المللی شده ام که این در کنار حدود ۳۰۰ تقدیر و حضور در جشنواره های گوناگون، قرار دارد.
* با این همه جایزه چطور انگیزه شما کم نشده و همچنان مقام کسب می کنید؟
خیلی ها معتقدند که جایزه در جشنواره ها موجب مرگ هنری هنرمند می شود؛ اما موفقیت در اولین حضورم در یک جشنواره موجب انگیزه گرفتن و تشویق ادامه این راه شد و یک لحظه هم از تلاش در عکاسی دست بر نداشتم.
* عکاسی شغل و محل درآمد محسوب می شود؟
گفته می شود که به خاطر جایزه ها و نمایشگاه هایی که برگزار می کنم درآمد بسیار بالایی دارم ولی من هیچگاه به عنوان تنها شغل و راه ادامه زندگی به آن نگاه نمی کنم و همیشه عکاسی هنر قلبی من بوده است. اما همکاران من هستند که با درآمد جایزه ها زندگی خود را می چرخانند.
* تا به حال به این مساله فکر کرده اید که برای شغل بهتر عکاسی را رها کنید؟
من اگر همین امروز هم تصمیم عکاسی را کنار بگذارم و دوربینم را بفروشم، باز هم عکاس هستم. هیچگاه حاضر نیستم که عکاسی را برای کاری دیگر کنار بگذارم.
* اطلاع دارید چند عکاس رسمی در گلستان داریم؟
انجمن عکاسان استان گلستان در حال حاضر حدود ۲۴۰ نفر عضو از کل استان دارد و ۶ نفر هم از اعضای اصلی و بازرسین انجمن هستند که تا چند ماه دیگر زمان رای گیری انجمن است.
*آیا می توان همه این ۲۴۰ نفر را عکاس دانست؟ با این همه جایگاه ما در کشور چگونه است؟
اگر بخواهیم به معنی دقیق عکاسی توجه کنیم و ببینیم که عکاس چه کارنامه ای دارد مطمئنا تعداد عکاسان به انگشتان یک دست هم نمی رسد ولی خوشبختانه عکاسان جوان مستعدی داریم که در حال پیشرفت هستند. ما جوان های مستعد بسیاری در استان داریم ولی متاسفانه کار ملی شاخص، خیلی کم انجام دادیم.
خودم هم در جلسه ای که با آقای مجید سعیدی از بزرگان عکاسی داشتم، متوجه شدم که چقدر در عکاسی عقبم و و هنوز برای یادگیری راه زیادی در پیش دارم.
* دو انجمن فعال در گلستان داریم ولی جایگاه زیادی نداریم و پیشرفت زیادی هم نکردیم. دلیل چیست؟
نهایت فضای ایجاد شده برای عکاسی در گلستان، به یک جلسه نقد چهارشنبه شب ها خلاصه می شود و کلاس هایی برگزار می شود هم خیلی کم و هم در سطح پایینی است. از سوی دیگر تنها برای سطح مقدماتی اساتید وجود دارد و در سطح پیشرفته باید از خارج استان دعوت شود. این در حالی است که کلاس هایی که در استان از جانب آموزشگاه های خصوصی، انجمن ما و یا حوزه هنری برگزار می شود، سطح پایینی دارد و بر علم روز عکاسی نمی چربد.
* تلاش شما با این تجربه برای بهبود شرایط عکاسی استان چه بوده؟
من تلاش می کنم ارتباطم را با جوان های این رشته حفظ کنم زیرا که خودم هیچ وقت آسیب نبود آموزش را فراموش نمی کنم و علت این که قریب به ۱۰ سال مدت یادگیری این حرفه برای من طول کشید، همین بحث است؛ در صورتی که الان می توان با یک تا دو سال این مسیر را طی کرد. بعضی از دوستانم که دیگر از استان به پایتخت مهاجرت کردند و هنوز با آنها ارتباط دارم، می گویند باید سطح آموزشی را باید در این جا فهمید و ما در استان خیلی عقبیم.
* در سطح کشور عکاسان گلستانی مطرح فعالیت دارند. چرا از آن ها کمک گرفته نمی شود؟
اساتید بومی که دیگر از استان رفته اند نیز خیلی کم دعوت شده اند و آنها نیز به خاطر درگیری های خودشان، کمتر برای تدریس به استان می آیند.
* طی سال های گذشته اخبار حواشی حوزه عکاسی گاهی از بدنه این جامعه هنری فراتر رفته. دلیل آن چیست؟
در استان، نه تنها عکاسی بلکه تمام بخش های هنری درگیر حواشی شده اند و به محض ایجاد اعضای فراوان، دسته بندی هایی ایجاد می شود که حواشی را به وجود می آورد. به طور مثال عکاسان خبری خط کاری عکاسان طبیعت را قبول ندارند و برعکس و همچنین در بخش های گوناگون این رشته مانند مدلینگ و مستند.
* شما یا انجمن چه نقشی در این مساله داشتید؟
همه را به تعامل دعوت کرده ام و سعی میکنم که تعادل را بین گروه های عکاسی برقرار کنم. البته یکی کردن این دسته ها کمی سخت است ولی گاهی این جدا بودن فضای عکاسی باعث ایجاد مشکل می شود؛ ولی توصیه من یکی شدن و ایجاد وحدت در حوزه عکاسی است.
* برگردیم به خودتان. دلیل موفقیت خود را در عکاسی چه می دانید؟
اگر آنچه به دست آوردم را بتوان موفقیت نامید دلیل آن را سماجت در آموزش و کار کردن می دانم؛ تلاش کردم سال ها بدون وقفه عکس بگیرم و در عرصه های گوناگون به نمایش بگذارم.
*این که می گویند شما عکس های خود را استیج (چیدمان) می کنید درست است؟
بله. موضوع استیج در عکاسی همه جای دنیا غیر از ایران جا افتاده است. واقعا هم عکاسی کاملا مستند امکان پذیرنیست.
سواد عکاسی در ایران به صورت درست جا نیفتاده و بزرگان عکاسی با تجربه و نگاه درستی که داشته اند، به این جایگاه رسیده اند.
* یعنی در کار مستند چیدمان را قبول دارید؟
بر اساس صحبتی که با عکاسان بزرگ ایران و جهان کردم، گفته می شود که عکس اگر تاثیر خود را به درستی بگذارد، کافی است و فرقی در بازسازی کردن عکس وجود ندارد.
عکس باید روح و روان را تحت تاثیر قرار دهد، حالا این عکس به هر صورت که می خواهد، گرفته شده باشد.
باید گفت عکس مستند دیگر وجود ندارد زیرا در هنگام ورود دوربین به فضا و انتخاب یک تصویر و برش یک کادر، دیگر آن فضا و یا افردا در تصویر، مستند نیستند. وقتی سوژه لنز شما را ببیند دیگر خودش نیست. در عصر حاضر محصول مهم است و اهمیت نداره چگونه درست شده است. فقط نباید دروغ گفت.
* توصیه شما به افرادی که تازه وارد فضای عکاسی شده اند چیست؟
به صورت تمام قد پیگیر کار خور باشند و از همه مهم تر عشق و علاقه ای قلبی به عکاسی داشته باشند تا بتوانند به جایگاهی ذرست در این رشته برسند.
* بسیاری از عکاسان از پارتی بازی در داوری و جشنواره های عکاسی گله دارند. نظر شما چیست؟
مسئله پارتی بازی در فضای هنر، امری امری اجتناب ناپذیر و قدیمی است که در کل کشور وجود دارد ولی خب اشخاصی هم هستند که از فضا به دور هستند و منصفانه کار خود را انجام می دهند.
* دغدغه فعلی و برنامه های پیش روی شما در عکاسی چیست؟
در حال حاضر دغدغه تکمیل چند مجموعه عکس را دارم و به همین دلیل زیاد در بخش جشنواره ها تمرکز نکردم. سه ماه پیش نیز به سبب فعالیت وعلاقه ام در بخش مردم و فرهنگ منطقه بومی خودم، برای نمایشگاهی در شهر پاریس فرانسه، توسط بخش فرهنگی سفارت ایران دعوت شدم که یک مجموعه عکس برای آن آماده شده است.
در زمینه تالیف کتاب نیز به دنبال اسپانسر هستم تا کتابی با موضوع مردم ترکمن و کورس اسب ترکمن تالیف کنم که به نظرم بسیار به این موضوع کم پرداخته شده است.