بیوگرافی و عکس های علیرضا نبی کارآفرین و داور مسابقه میدون
بیوگرافی و عکس های علیرضا نبی کارآفرین و داور مسابقه میدون علیرضا نبی کارآفرین و کارخانه دار و مدرس دانشگاه را در این بخش از سایت حرف تازه با بیوگرافی کامل شخصی و حرفه ای از زندگی در فقر تا کارخانه داری و همسر و تعداد فرزندان و سوابق شغلی و خانوادگی و داستان عجیب […] نوشته بیوگرافی و عکس های علیرضا نبی کارآفرین و داور مسابقه میدون اولین بار در...
بیوگرافی و عکس های علیرضا نبی کارآفرین و داور مسابقه میدون
علیرضا نبی کارآفرین و کارخانه دار و مدرس دانشگاه را در این بخش از سایت حرف تازه با بیوگرافی کامل شخصی و حرفه ای از زندگی در فقر تا کارخانه داری و همسر و تعداد فرزندان و سوابق شغلی و خانوادگی و داستان عجیب و تلخ زندگی کودکی و آیدی اینستاگرام و آدرس کارخانه و شماره تماس و مشاوره و راه ارتباطی با وی را میخوانید
بیوگرافی علیرضا نبی
دکتر علیرضا نبی در سال ۱۳۴۷ در خانواده هشت نفره و پر جمعیت و کم درآمد و فقیر به دنیا آمد.
وی تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع فوق لیسانس و دکترا در رشته اقتصاد بین الملل ادامه داد.
در حال حاضر ایشان به عنوان مدرس دانشگاه و چهره اقتصادی مشغول به فعالیت می باشد. پاره ای از سوابق علمی، فرهنگی و اجرایی ایشان در زیر آمده است.
ماجرای زندگی در فقر
همه چیز به فقر شدیدمان برمیگشت و همین شد که به مشهد آمدیم.
شاید برای بعضیها اینکه میگویم «آجر به شکم میبستیم» شبیه قصه به نظر بیاید یا داستان، ولی برای من اینطور نیست! عین واقعیت بود.
مادرم وقتهایی که بعد از دو سه روز دیگر امیدی برای مهیا کردن شام نداشت، ما را میبرد دور میدانی به اسم «عدل پهلوی» و میگفت بعضی از علفهای دور این میدان خوردنی هستند!
همسر علیرضا نبی
وی در سن کم و در ۱۹ سالگی با خانواده ای کرد اهل کرمانشاه وصلت کرده است و دارای دو پسر به نام پوریا و پیام است که پسرش پیام ازدواج کرده است
عکس عروس و پیام پسر علیرضا نبی
ازدواج علیرضا نبی در ۱۹ سالگی
نوزده سالگی بود که ازدواج کردم و وارد خانوادهای شدم کاملا فرهنگی و اهل کرمانشاه کرد بودند و مقید به اصول.
کتاب، شعر و مطالعه برایشان ارزش بود.
دیگر برایشان مهم نبود من چی دارم، چی ندارم؛ مثلا خودرو دارم یا ندارم.
چیزی که مطرح بود این بود که من خیلی استعداد دارم؛ میگفتند تو چقدر شعر خوب حفظ میکنی، چقدر تو خوب مینویسی، چقدر قلم تو خوب است، چقدر تو عالی هستی
عکس پیام نبی پسر و عروس علیرضا نبی
من درد فقر را با پوستم چشیدم
من فقر و سختی را میشناسم و علتی هم که وارد این عرصه شدم، همین بود.
به خاطر اینکه میدانم درد یک فقیر چیست. میدانم فقیر چطور میتواند خوشحال شود و چه چیزهایی نیاز دارد و چه کارهایی به او کمک میکند.
کار از کودکی
سال ۵۵ بود و هفت سالم بود، بچه مدرسهای بودم.
ظهر که از مدرسه میآمدم؛ آن موقع فاصله طبقاتی زیاد بود.
روزنامه هم فقط کیهان و اطلاعات داشتیم. یک خیری ١٠ تومان به ما سرمایه داده بود
مادرم با آن ١٠ تا روزنامه میخرید.
وقتی من از مدرسه میآمدم، میرفتیم سر چهارراه لشکر که به خیابان ارگ مشهد میفروختم.
خاطرم هست روزنامهها از من بزرگتر بودند و روزنامهها را که میگرفتم، خودم پشت روزنامهها گم میشدم.
بارها ورشکست شدن را تجربه کردم
ما باید روزنامهها را میفروختیم چون شب برای بچهها چیزی نداشتیم، دوم اینکه در غیراینصورت ورشکست میشدیم و برای فردا سرمایهای نداشتیم.
چاپ نوشته ها در کیهان بچه ها
مادرم نوشته های مرا برد کیهان که چاپ کند ،گفته بودند مادر، این سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی نیست که ما چاپ کنیم
ببر کیهان بچهها چاپ میکنند و مادرم رفت کیهان بچهها و با گریه و زاری برای نخستینبار مقاله مرا چاپ کرد.
اینکه امروز مدیر مسئول نشریه دعوا میکند که چرا مقالههایت دیر به دست ما میرسد، عصاره تلاش آن روز مادرم است که آن روز مرا وادار کرد بخوانم و بنویسم.
خرید و فروش بلیط
آن روزها وقتی سرمایهمان را از دست میدادیم، باید میرفتم واکس میزدم تا یک ماه، تا سودش بشود ١٠تومان، بلکه دوباره بتوانیم ١٠ تا روزنامه بخریم.
واکسی بودم، روزنامه میفروختم، ولی زیباترین کاری که به آن افتخار میکنم فروختن بلیت فیلم «شعله» در سال ۵۶ توی بازار سیاه بود!
من شب میرفتم با پتو جلوی سینما آریا میخوابیدم تا صبح بلیت فیلم «شعله» را پنج تومان میخریدم و ١٠تومان میفروختم.
سال ۵۶ بود. همیشه در آرزوی این بودم که بتوانم بروم و فیلم «شعله» را ببینم.
علت فعالیت در حوزه خیری در کارآفرینی
من اگر امروز به عنوان خیر در حوزه کارآفرینی اینجا هستم، چون آن زمان میفهمیدم وقتی خیری چند تا نان به ما کمک میکرد، چقدر عالی بود! ولی با واژه پلو آشنا هستم، چون سالی یک بار میشد که پلو بخوریم. یا اینکه سایز کفش سه شماره بزرگتر باشد تا بتواند سه چهارسال دیگر پوشیده شود
مادرم بخشش را یادم داد
مادرم میگفت :نمیشود که در کمد را باز کنیم و لباسهای مندرسی را که تنگمان شده و نمیپوشیم، ببخشیم.
بخشش یعنی همان چیزی را که دوستش دارید ببخشید.
مادرم بخشش را به من یاد داد، تلاش را به من یاد داد، به فکر دیگرانبودن را به من یاد داد. مفید بودن را به من یاد داد و هر آنچه یاد داشت تا ١٩ سالگی به من یاد داد.
من وقتی در ١٩سالگی با خانوادهای متفاوت با خانواده خودمان آشنا شدم، دیدم در خانواده ما همه میدوند تا گرسنه نمانند
خانواده علیرضا نبی
پدری نبود که دردی را از ما دوا کند و تازه دردی هم اضافه میکرد.
دو تا از برادرها هم معتاد شده و از دست رفته بودند.
ولی مادر شاید بتوانم بگویم که فقط مرا به دندان کشید و گفت اگر نتوانستم هشت تایشان را نجات بدهم، این یکی را نجات میدهم و فکر میکنم تمام انرژیاش را روی تربیت من گذاشت و مرا مثل خودش تربیت کرد
همیشه هشتم گرو نهم بود
هیچوقت وضع مالیام خوب نبود.
همیشه هشتم گروی نهم بود. فقط نکتهای که این وسط وجود دارد این بود که من خیلی سخت کار میکردم
هیچوقت هم ناامید نشدم که نمیشود.
هم درس میخواندم، هم کار میکردم، هم درس میدادم و هم نقاشی میکردم. به صورت میانگین ١۵ساعت کار سخت و اجرایی میکردم. برای همین الان سختترین روزهای عمرم، روزهای تعطیل است، چون اصلا از اینکه بخوابم، بلند شوم و تلویزیون نگاه کنم، خوشم نمیآید.
نخستین کارگاه تولیدی در ۱۷ سالگی
١٧سالگی نخستین کارگاه تولیدی خودم را زدم چاپ پارچه.
من به نقش و چاپ روی پارچه سفید خیلی علاقه داشتم. به نقاشی هم خیلی علاقه داشتم.
نخستین چاپ پارچهای بود که در مشهد احداث شد.
الان توی این شغل در مشهد ۴٠کارگاه چاپ پارچه داریم که از اولی تا آخری همه شاگرد خودم بودهاند؛ کارهایی در سطح کارهای آلمانی.
ما یک واحدی را اجاره کردیم که یک جای کوچکی در همین مشهد بود
جایی که قبلا کارگاه بود. با ١۵ نفر کارمان را شروع کردیم
من با معتاد زندگی کردهام؛ زندگی! برادرهای خودم همین مشکل را داشتند؛ ترکشان دادم. من با پدری که آسیب جنسی داشت، زندگی کردم.
من با پدری که صبح، ظهر و شب مادرم را سه وعده کتک میزد، زندگی کردم.
پس کسی که از این در میآید تو از قالب آسیبهایی که من با آن بزرگ شدهام
کارخانه محصولات غذایی آرشیا
سال ٨٣ با ١۵ نفر وارد این کار شدم، الان ۴٠٠ نفر به طور مستقیم در سه شرکت مشغول به کار هستند که دو شرکت در مشهد فعال است و یک شرکت در منطقه مینودشت استان گلستان باغات را مدیریت میکند.
در ١۴٢ خانه، بانوانی که سرپرست خانوار هستند دورکاری میکنند، پس به طور میانگین هزار نفر زیر مجموعه داریم
اقدام پسندیده علیرضا نبی در استخدام نیرو
علیرضا نبی بعد از احداث کارخانهای، اجازه کار دادن به افرادی است که سابقه دار هستند
درواقع فقط کسانی را به کار میگیرد که پیش از این سابقه داشتهاند، درد و بدبختی را کشیدهاند و هیچ جای دیگر به آنها اعتماد نکردهاند!
علیرضا نبی داور مسابقه میدون
وی در سال ۹۸ در برنامه و مسابقه میدون به عنوان داور در کنار پرویز کرمی و مینا مهرنوش و علیرضا یونچی حضور دارد.
سوابق علمی و فرهنگی علیرضا نبی
دارای مدرک دکترا ی اقتصاد بین الملل
عضو مشاوران ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و مطالعات کاربردی فرماندهی انتظامی خراسان رضوی
کارشناس و مجری برنامه های صدا و سیما (شبکه های جام جم، شبکه یک،شبکه استانی خراسان رضوی،رادیو ایران)
مسئول کمیته آموزش انجمن جرم شناسی شرق کشور
مدرس و مسئول بازرسی محتوای کارگاه های آموزشی استاندارد سازی رفتار پلیس راهور ناجا
مدرس دوره های آموزشی در دانشگاهها
برگزاری دوره های آموزشی برای ارگان ها
عکس های علیرضا نبی
در ادامه چند تصویر کمتر دیده از دکنر نبی کارآفرین و کارخانه دار و مدرس دانشگاه را که در اینستاگرامشان منتشر شده را مشاهده کنید