به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سهخواهر، سهملکه» نوشته فیلیپا گریگوری بهتازگی با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فیلیپا گریگوری نویسنده اینکتاب متولد سال ۱۹۵۴ در نایروبی کنیا است و «سهخواهر، سهملکه» را در ۶۵ سالگی منتشر کرد. او را تاریخدانی قصهنویس و یا قصهنویسی که قصههایش رنگ و بوی تاریخ دارند، میدانند. او ابتدا در رشته ادبیات انگلیسی و سپس در رشته تاریخ از دانشگاه ساسکس انگلستان فارغالتحصیل شد. تمام رمانهایش هم درباره تاریخ انگلستان و سرنوشت زنان تاریخی اینکشور هستند.
کتاب پیشرو بهترین اثر گریگوری شناخته میشود که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و درباره جوانی و سرنوشت سه خواهر است که در قرن شانزدهم، بهترتیب در اسکاتلند، فرانسه و انگلستان ملکه شدند. اینسه، از بستگان هنری هشتم، شاه مشهور و جنجالی انگلستان بودند. اینکتاب در سال اول انتشار، پرفروشترین کتاب در انگلستان شد و نویسندهاش را هم تبدیل به یکی از بهترین رماننویسان انگلیسی کرد. داستان اصلی اینرمان درباره زندگی مارگارت تودور خواهر هنری هشتم، یکی از ناشناختهترین و در عینحال تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ انگلستان، اسکاتلند و اروپاست.
«انگلستان، لندن، قلعه باینارد نوامبر ۱۵۰۱»، «انگلستان، قصر ریچموند ژانویه ۱۵۰۲»، «انگلستان، قصر گرینویچ بهار ۱۵۰۲»، «انگلستان، قصر ویندزور تابستان ۱۵۰۲»، «انگلستان، لندن، کلیسای وستمینستر فوریه ۱۵۰۳»، «انگلستان، لندن، قصر دورهام مارس ۱۵۰۳»، «انگلستان، لندن، قصر اسقف سالیزبوری ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، قصر ریچموند ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، در مسیر ریچموند به کالیوستون ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، در مسیر حرکت از یورک تا ادینبورگ ژوئیه ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هالیرود هاوس اوت ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، در راه پاییز ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قلعه استیرلینگ پاییز ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ زمستان ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ بهار ۱۵۰۴»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۶»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس مارس ۱۵۰۷»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس کریسمس ۱۵۰۷»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس ژوئیه ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، قلعه استرلینگ ایستر ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، قلعه استیرلینگ تابستان ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس پاییز ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس کریسمس ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۱»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو تابستان ۱۵۱۰»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ تابستان ۱۵۱۰»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۱۱»، «اسکاتلند، قصر لینلیثکو بهار ۱۵۱۲»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس پاییز ۱۵۱۲»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، ادینبورگ قصر هولیرود هاوس تابستان ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو تابستان ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو اوت ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ سپتامبر ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ کریسمس ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۱۴»، «اسکاتلند، پرث، قصر مثون ژوئن ۱۵۱۴» و ... عناوین تعدادی از بخشهای ابتدا تا میانه کتاب هستند. داستان کتاب با بخش «اسکاتلند، قص لینلیثگو تابستان ۱۵۳۳» تمام میشود.
مارگارت تودور، متولد سال ۱۴۸۹ و دومین فرزند ازدواج رسمی و برنامهریزیشده هنری تودور و الیزابت یورک از خانواده سلطنتی بود. مارگارت و برادرش، هر دو خودبزرگبین و دارای احساس ناامنی بودند. فیلیپا گریگوری میگوید داستان زندگی مارگارت را در قالب یک افسانه تخیلی نوشته و قصهاش را از زبان اولشخص بیان کرده است. او در تلاش بوده توضیحات روانشناسی از درون و شخصیت مارگارت ارائه کند و تجربههای درونی او از ۳ ازدواجش را تشریح کند. چون تا پیش از اینکتاب، فقط به شخصیت بیرونی مارگارت پرداخته شده بود. البته برخی بخشهای داستان، کاملا واقعی و منطبق با تاریخ هستند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
خیلی عصبانی هستم. احساس میکنم به من توهین شده است. راستش خیلی هم ترسیدهام. پی اسقف گوین داگلاس، لرد جان دورتموند و آرچیبالد میفرستم. به اتاق خصوصی من میآیند. بانوان را مرخص میکنم که بتوانیم در کنار هم آهسته صحبت کنیم.
به گوین اعتراف میکنم:
_ بهنظرم، نباید اصرار کنیم که شما اسقف باشید. همچنین نباید دانکلد را به شما بدهیم.
_ من که بهترین گزینه برای اینمقامها هستم.
_ ممکن است باشید. اما پارلمان خوشش نمیآید دورتموندها و داگلاس همهچیز را تصاحب کنند.
لرد دورتموند دستش را روی شانه شوهر من میگذارد و میگوید:
_ غیرمنطقی نیست. ما حاکمان طبیعی این منطقه هستیم.
گوین با این امید که چیز دیگری هم به چنگ آورد اضافه میکند:
_ ما که همهچیز را تصاحب نکردهایم.
آرچیبالد سر تکان میدهد:
_ شما ملکه نایبالسلطنهاید؛ حق دارید مقامات کلیسا را منصوب کنید. دیگران نباید به شما دستور بدهند. البته به خانواده من هم توجه دارید. کس دیگری توجه را داشته؟ کس دیگری از شما حمایت کرده است؟
شهامت پیدا کردم و رو در روی جان دورتموند ایستادم. زیر نگاه تندش لرزه بر اندامم افتاد:
شما نباید لیون هرالد را کتک میزدید. متاسفم لرد. دوک میگوید شما باید بابت آن کار پاسخ بدهید. من که نمیتوانستم جوابی بدهم.
اینکتاب با ۷۲۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سهخواهر، سهملکه» نوشته فیلیپا گریگوری بهتازگی با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی توسط نشر گویا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فیلیپا گریگوری نویسنده اینکتاب متولد سال ۱۹۵۴ در نایروبی کنیا است و «سهخواهر، سهملکه» را در ۶۵ سالگی منتشر کرد. او را تاریخدانی قصهنویس و یا قصهنویسی که قصههایش رنگ و بوی تاریخ دارند، میدانند. او ابتدا در رشته ادبیات انگلیسی و سپس در رشته تاریخ از دانشگاه ساسکس انگلستان فارغالتحصیل شد. تمام رمانهایش هم درباره تاریخ انگلستان و سرنوشت زنان تاریخی اینکشور هستند.
کتاب پیشرو بهترین اثر گریگوری شناخته میشود که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و درباره جوانی و سرنوشت سه خواهر است که در قرن شانزدهم، بهترتیب در اسکاتلند، فرانسه و انگلستان ملکه شدند. اینسه، از بستگان هنری هشتم، شاه مشهور و جنجالی انگلستان بودند. اینکتاب در سال اول انتشار، پرفروشترین کتاب در انگلستان شد و نویسندهاش را هم تبدیل به یکی از بهترین رماننویسان انگلیسی کرد. داستان اصلی اینرمان درباره زندگی مارگارت تودور خواهر هنری هشتم، یکی از ناشناختهترین و در عینحال تاثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ انگلستان، اسکاتلند و اروپاست.
«انگلستان، لندن، قلعه باینارد نوامبر ۱۵۰۱»، «انگلستان، قصر ریچموند ژانویه ۱۵۰۲»، «انگلستان، قصر گرینویچ بهار ۱۵۰۲»، «انگلستان، قصر ویندزور تابستان ۱۵۰۲»، «انگلستان، لندن، کلیسای وستمینستر فوریه ۱۵۰۳»، «انگلستان، لندن، قصر دورهام مارس ۱۵۰۳»، «انگلستان، لندن، قصر اسقف سالیزبوری ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، قصر ریچموند ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، در مسیر ریچموند به کالیوستون ژوئن ۱۵۰۳»، «انگلستان، در مسیر حرکت از یورک تا ادینبورگ ژوئیه ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هالیرود هاوس اوت ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، در راه پاییز ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قلعه استیرلینگ پاییز ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ زمستان ۱۵۰۳»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ بهار ۱۵۰۴»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۶»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس مارس ۱۵۰۷»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس کریسمس ۱۵۰۷»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس ژوئیه ۱۵۰۸»، «اسکاتلند، قلعه استرلینگ ایستر ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، قلعه استیرلینگ تابستان ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس پاییز ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس کریسمس ۱۵۰۹»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۰۱»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو تابستان ۱۵۱۰»، «اسکاتلند، قصر ادینبورگ تابستان ۱۵۱۰»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس بهار ۱۵۱۱»، «اسکاتلند، قصر لینلیثکو بهار ۱۵۱۲»، «اسکاتلند، ادینبورگ، قصر هولیرود هاوس پاییز ۱۵۱۲»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، ادینبورگ قصر هولیرود هاوس تابستان ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو تابستان ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر لینلیثگو اوت ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ سپتامبر ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ کریسمس ۱۵۱۳»، «اسکاتلند، قصر استیرلینگ بهار ۱۵۱۴»، «اسکاتلند، پرث، قصر مثون ژوئن ۱۵۱۴» و ... عناوین تعدادی از بخشهای ابتدا تا میانه کتاب هستند. داستان کتاب با بخش «اسکاتلند، قص لینلیثگو تابستان ۱۵۳۳» تمام میشود.
مارگارت تودور، متولد سال ۱۴۸۹ و دومین فرزند ازدواج رسمی و برنامهریزیشده هنری تودور و الیزابت یورک از خانواده سلطنتی بود. مارگارت و برادرش، هر دو خودبزرگبین و دارای احساس ناامنی بودند. فیلیپا گریگوری میگوید داستان زندگی مارگارت را در قالب یک افسانه تخیلی نوشته و قصهاش را از زبان اولشخص بیان کرده است. او در تلاش بوده توضیحات روانشناسی از درون و شخصیت مارگارت ارائه کند و تجربههای درونی او از ۳ ازدواجش را تشریح کند. چون تا پیش از اینکتاب، فقط به شخصیت بیرونی مارگارت پرداخته شده بود. البته برخی بخشهای داستان، کاملا واقعی و منطبق با تاریخ هستند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
خیلی عصبانی هستم. احساس میکنم به من توهین شده است. راستش خیلی هم ترسیدهام. پی اسقف گوین داگلاس، لرد جان دورتموند و آرچیبالد میفرستم. به اتاق خصوصی من میآیند. بانوان را مرخص میکنم که بتوانیم در کنار هم آهسته صحبت کنیم.
به گوین اعتراف میکنم:
_ بهنظرم، نباید اصرار کنیم که شما اسقف باشید. همچنین نباید دانکلد را به شما بدهیم.
_ من که بهترین گزینه برای اینمقامها هستم.
_ ممکن است باشید. اما پارلمان خوشش نمیآید دورتموندها و داگلاس همهچیز را تصاحب کنند.
لرد دورتموند دستش را روی شانه شوهر من میگذارد و میگوید:
_ غیرمنطقی نیست. ما حاکمان طبیعی این منطقه هستیم.
گوین با این امید که چیز دیگری هم به چنگ آورد اضافه میکند:
_ ما که همهچیز را تصاحب نکردهایم.
آرچیبالد سر تکان میدهد:
_ شما ملکه نایبالسلطنهاید؛ حق دارید مقامات کلیسا را منصوب کنید. دیگران نباید به شما دستور بدهند. البته به خانواده من هم توجه دارید. کس دیگری توجه را داشته؟ کس دیگری از شما حمایت کرده است؟
شهامت پیدا کردم و رو در روی جان دورتموند ایستادم. زیر نگاه تندش لرزه بر اندامم افتاد:
شما نباید لیون هرالد را کتک میزدید. متاسفم لرد. دوک میگوید شما باید بابت آن کار پاسخ بدهید. من که نمیتوانستم جوابی بدهم.
اینکتاب با ۷۲۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.