تجاوز وحشیانه 5 مرد به پریسای 20 ساله درمخفیگاه شوهر صیغهای
پریسا زمانی که در نقشه ساختگی آدم ربایی نقش قربانی را بازی کرد فکرش را هم نمیکرد و در واقعیت قربانی یک آدم ربایی خشن شود.
پریسا زن ۲۰ ساله که در خصوص یک پرونده آدم ربایی احضار شده بود رودر روی بازپرس قرار گرفت و گفت: به اصرار خانواده در مدت کوتاهی مرا به عقد امیر، پسرداییم درآوردند، پس از مدتی که زیر یک سقف زندگی کردیم متوجه رفت و آمدهای مشکوک امیر شدم تا اینکه روزی مادرم با من تماس گرفت و از من خواست تا وسایلم را جمع کنم و از خانه امیر بروم، زمانی که جویای علت شدم مادرم به من گفت که امیر صاحب یک خانه فساد است و با زنان بدکاره زیادی در ارتباط است.
وی ادامه داد: طولی نکشید که مادرم طلاق مرا از امیر گرفت و من به عنوان یک زن مطلقه خانه نشین شدم زمان زیادی نگذشت که به خاطر حرف و حدیث دیگران و تهمتهای ناروا، مادرم مرا به عقد موقت محسن درآورد، اما زندگی من و محسن هم چند ماه بیشتر دوام نیاورد. چون او معتاد Addicted بود و پس از آن که همه طلاهایم را فروخت مرا رها کرد و به مکان نامعلومی رفت.
این زن افزود: چند بار از خانه فرار کردم که هر بار توسط پلیس دستگیر شدم. آخرین بار با پسر جوانی که خودروی پژو داشت آشنا شدم و صیغه او شدم، نامش آرش بود و به من قول داده بود که با من ازدواج خواهد کرد، اما پدرم راضی به این رابطه نبود، تا اینکه نقشه آدم ربایی مسلحانه را کشیدم تا اگر این بار دستگیر شدم پدرم مرا کتک نزند.
پریسا بیان کرد: هشت روز قبل آن جوان پژوسوار با یک موتورسیکلت آپاچی به در خانه ما آمد و طبق نقشه مرا در برابر چشمان خواهرم به زور سوار موتورسیکلت کرد و همراه دوستش که وانمود میکرد اسلحه دارد فرار کردیم، اما زمانی که به مخفیگاه آرش رسیدیم متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی انجام داد.
وی در تشریح اشتباه خود گفت: در آنجا پنج مرد کثیف که از دوستان آرش بودند به جانم افتادند و به صورت همزمان به من تجاوز کردند، این در حالی بود که آرش روی یک صندلی نشسته بود و در حالی که از این صحنه لذت میبرد بلند میخندید.
پریسا ادامه داد: پس از این اتفاق تلخ از آن دخمه سیاه فرار کردم و به پلیس مراجعه کردم و ماجرا را با آنها در میان گذاشتم؛ بنابراین گزارش بازپرس دستور شناسایی و دستگیری عاملان تجاوز به این زن را صادر کرد.
این زن افزود: چند بار از خانه فرار کردم که هر بار توسط پلیس دستگیر شدم. آخرین بار با پسر جوانی که خودروی پژو داشت آشنا شدم و صیغه او شدم، نامش آرش بود و به من قول داده بود که با من ازدواج خواهد کرد، اما پدرم راضی به این رابطه نبود، تا اینکه نقشه آدم ربایی مسلحانه را کشیدم تا اگر این بار دستگیر شدم پدرم مرا کتک نزند.
پریسا بیان کرد: هشت روز قبل آن جوان پژوسوار با یک موتورسیکلت آپاچی به در خانه ما آمد و طبق نقشه مرا در برابر چشمان خواهرم به زور سوار موتورسیکلت کرد و همراه دوستش که وانمود میکرد اسلحه دارد فرار کردیم، اما زمانی که به مخفیگاه آرش رسیدیم متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی انجام داد.
وی در تشریح اشتباه خود گفت: در آنجا پنج مرد کثیف که از دوستان آرش بودند به جانم افتادند و به صورت همزمان به من تجاوز کردند، این در حالی بود که آرش روی یک صندلی نشسته بود و در حالی که از این صحنه لذت میبرد بلند میخندید.
پریسا ادامه داد: پس از این اتفاق تلخ از آن دخمه سیاه فرار کردم و به پلیس مراجعه کردم و ماجرا را با آنها در میان گذاشتم؛ بنابراین گزارش بازپرس دستور شناسایی و دستگیری عاملان تجاوز به این زن را صادر کرد.