هوشنگ ابتهاج پدرخوانده و بزرگتر موسیقی ایرانی در اواخر دهه پنجاه است
سیدعباس سجادی (شاعر، ترانهسرا، منقد ادبی) طی انتشار یاداداشتی در روزنامه اعتماد ، با توجه به نگاه و منظر هوشنگ ابتهاج (شاعر و غزلسرای معاصر) نسبت به ادبیات و موسیقی، از نقش او در ارتقا سطح کیفی موسیقی باکلام گفته و تغییر نگرش در مقوله آهنگسازی توسط او را تحلیل کرده است.
استاد هوشنگ ابتهاج نقش بسیار مهمی در موسیقی با کلام ما داشته است؛ نقشی بیبدیل و قابل اعتنا. نگاه هوشنگ ابتهاج به جامعه و نگاه جامعهشناسانه ایشان به شعر و ادبیات نوعی تغییر نگرش در آهنگسازییها هم ایجاد کرد. یعنی لحنی که آهنگسازان ما برای شعرها انتخاب میکردند با توجه به رویکرد کلامی ایشان نیز تغییر پیدا کرد.
به همین جهت «سایه» نگاهش را از غزلهای عاشقانه (که تعدادشان در میان آثار ایشان کم هم نیست) به فراخور مسائل اجتماعی، سیاسی دهه ۵۰ که منجر به انقلاب اسلامی شد به سمت آثاری با درونمایههای اجتماعی، سیاسی چرخاند. در واقع حضور اشعار متعهدانه ابتهاج در کنار موسیقی موزیسینهای تازه به رادیو آمده آن سالها فضای تازهای را ایجاد کرده بود.
کانون چاووش و شکلگیری گروههایی نظیر «گروه عارف» و «گروه شیدا» بیشک محصول چنین رویکرد اجتماعی و سیاسی بود که هوشنگ ابتهاج متناسب با شرایط زمانه سردمدار آن شده بود که این خود فصلی دیگر در موسیقی ما بود و بعدها حتی تسری پیدا کرد.
اما نگاه دیگری در مقابل این دیدگاه قرار دارد؛ عدهای معتقدند که با ظهور و بروز چنین دیدگاهی به نمایندگی از استاد ابتهاج بخشی از موسیقی ما دچار اختلال (ای بسا فراموشی) شد.
اما این بخش از موسیقی که یاد شد، کدام بخش است؟ تا قبل از ورود هوشنگ ابتهاج به رادیو زندهیاد «داوود پیرنیا» و چند نفر دیگر (البته به همت پیرنیا) مدیر برنامهای تاثیرگذار در رادیو به نام «گلها» بودند که سالها با حضور اساتید نامآورمان اجرا میشد و مردم هم استقبال شایانی از این برنامه میکردند.
این موسیقی که ویژگیهای بزمی هم داشت با همان عنوان موسیقی «گلها» شناخته میشد که بعدها به یک جریان در موسیقی ما تبدیل شد تا حدی که امروزه روز آهنگسازان نسل جوان ما به آن نوع گرایش پیدا کردهاند و میخواهند با روزآمد کردن آن به فضاهای جدیدی در آهنگسازی دست پیدا کنند. به هر روی در دورهای از زمان زیادهرویهایی میشود که روی روند حرکت طبیعی پدیدهها تاثیرهای متفاوتی میگذارد و ای بسا جهت حرکت آن را تغییر میدهد.
روی هم رفته نقش موثر هوشنگ ابتهاج در تاریخ ادبیات و موسیقی ما را نمیتوان نادیده گرفت. به عنوان مثال به نقش ایشان در تشکیل و تاسیس کانون «چاووش» و بروز هنرمندی مانند استاد محمدرضا لطفی توجه کنید؛ رابطه ابتهاج و لطفی و حضور ضلع سومی به نام استاد محمدرضا شجریان در کنار این دو آثاری را خلق کرد که ماندگار شد.
هوشنگ ابتهاج در واقع پدرخوانده و بزرگتر موسیقی ایرانی در سالهای پایانی دهه ۵۰ و سالهای آغازین دهه شصت است. هنر ایشان فقط توانایی در سرودن اشعاری باکیفیت ماندگاری بالا و مدیریت یک جریان هنری اجتماعی نیست که همراهی و همگامی با زمانه و اجتماع است. در واقع به بیان خودشان «هنر گام زمان» است.