بررسی نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری در فصلنامه «فلسفه دین»
نخستین شماره هفدهمین سال فصلنامه علمی پژوهشی «فلسفه دین» شامل 8 مقاله علمی منتشر شد.
به گزارش ایکنا؛ نخستین شماره هفدهمین سال فصلنامه علمی پژوهشی «فلسفه دین» به صاحبامتیازی دانشگاه تهران منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی نظر نصر حامد ابوزید در تأویل و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)»، «حق طبیعی در اندیشه فارابی»، «نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری راهبردی تحول»، «تحویل گرایی اخلاق نسبت به دین در فلسفه دیوید هیوم: کوششی برای شفافسازی نسبت دین و اخلاق در فلسفه دیوید هیوم»، «بررسی نقادانه دعاوی طبیعتگرایانه داوکینز»، «بررسی تطبیقی مسئله شر در مکتب حکیم سبزواری و مکتب عرفانی مولوی»، «نسبیگرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر»، «بنیاد فضیلت در اندیشه اسپینوزا».
بررسی نظر نصر حامد ابوزید در تأویل
در چکیده مقاله «بررسی نظر نصر حامد ابوزید در تأویل و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)» میخوانیم: «تأویل از جمله مهمترین واژههایی است که شیعه و معتزله از ابتدا تاکنون، برای فهم آیات الهی به آن توجه کردهاند. اهل حدیث، همواره به تأویل نگاهی منفی داشتهاند و گاهی آن را بدعت پنداشتهاند و مفسران آنها از تأویل اجتناب کردهاند و دور بودن از آن را درست دانستهاند. در عصر کنونی ابوزید از متفکران معتزلی، راهکار فهم درست قرآن را تأویل میداند؛ وی بر این اعتقاد است که با تأویل میتوان امروز با قرآن ارتباط برقرار کرد و زندگی قرآنی داشت و در جهان امروز به قرآن حیات مجددی داد. در این نوشته با روش توصیفی - تطبیقی دیدگاه ابوزید درباره تأویل را بر اساس نظر علامه گزارش و نقد میکنیم. نتایج نشان داد آنچه او تأویل میخواند، با آنچه طباطبایی تأویل میداند به لحاظ معنا و مفهوم اختلاف شگرفی دارد. طباطبایی «تأویل» را تلاشی برای دستیابی به معارف عمیق قرآن میداند که الفاظ را یارای بیان آن نیست؛ ولی ابوزید تأویل را عصری کردن فهم قرآن میداند. البته شاید بتوان وجه جمعی برای آن دو پیدا کرد و آن اینکه با فهم عمیق قرآن، میتوان مسائل امروز و فردای بشر را حل کرد.»
نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری
در طلیعه مقاله «نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری راهبردی تحول» آمده است: «پس از عصر بعثت و حضور معصومین و در عصر تفکر اجتهادی، در عرصه قرآنپژوهی و نظام جامع تفسیر، همچنان الگوی پژوهش تفسیری و سازوکار ترکیبی دو الگوی ترتیبی و تنزیلی و برآیندیابی در رویکرد تفسیر موضوعی، سامانی بایسته در عرصه اندیشهپردازی پیشرفت و نظام مدیریت راهبردی نیافته و نظام تنزیلی قرآن کریم به مثابه الگوی مرجع و معیار آیندهنگاری راهبردی پیشرفت، دیده نشده است. از منظر روششناسی پردازش اندیشه و مدیریت راهبردی تغییر، ماهیت و نقش نظام تنزیلی در پردازش مدل عملیاتی الگوی دین شناخت رشد توسعهای و در نظام آیندهنگار راهبردی جامعه و تمدن هدف چیست؟ در پژوهش حاضر با بازتحلیل ادبیات آیندهنگاری راهبردی و سازوکارهای الگوی پیشرفت و با اشاره به جایگاه الگوی دینشناخت پیشرفت، دریافتیم که نظام تنزیلی، منطق مبنا و حاکم بسط زمانمند مدل مفهومی الگوی رشد و نظام و سازوکار (فرایند و روش) مرجع الگوپردازی آینده نگار راهبردی است که در ذیل الگوی کلان راهبری تحول برای گذار به انسان، جامعه و تمدن آرمانی همواره تازه شونده، در جامعه هدف جریان مییابد.»
بررسی تطبیقی مسئله شر
در طلیعه مقاله «بررسی تطبیقی مسئله شر در مکتب حکیم سبزواری و مکتب عرفانی مولوی» آمده است: «یکی از اموری که خاستگاه الحاد در جهان غرب شده و از دغدغه های ادیان و مکاتب فلسفی بوده، پاسخ به پرسش شر است. اصلیترین پرسش این است که آیا شرور در مکتب فلسفی حکیم سبزواری و مکتب عرفانی مولوی امری وجودی است یا عدمی؟ اگر امری وجودی است، با خیر محض بودن خداوند و با قدرت و علم الهی حتی با مسئله سنخیت بین علت و معلول چگونه سازگار است؟ حکیم سبزواری، شرور را امر عدمی، ولی مولوی شرور را امر وجودی و عینی (objective) میداند و برای تبیین دیدگاه خود، ابتدا شرور را نسبی میداند نه مطلق، و وجود موجود، به خدا نسبت داده میشود و شرور با واسطه به خدا منتسب هستند، زیرا لازمه محدودیت و ماده است، چون موجود وقتی تنزل کند، وجود تنزل یافته، محدودیت دارد و محدودیت و مادیت این تصادمها را دارد و گریزی از آن نیست، آنگاه از توصیف به تجویز میپردازد و پذیرش رنجها را برای تکامل آدمی لازم میداند، نگارنده ابتدا دیدگاه این دو حکیم و عارف را تبیین کرده و به مقایسه و بررسی دیدگاهها پرداخته است و در نهایت نگاه عرفانی مولوی را واقع بینانه تر و به سلامت روان نزدیک میداند.»
انتهای پیام