سرمایه همدلی و همزبانی

نوروزی نوشت: هرگاه در طول سالهای گذشته دوستیهای پایدار دو ملت و دولت ایران و افغانستان رخ نشان داده، رسانههای زرد در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی نقش، جایگاه و ذات خود را به نمایش...
به گزارش سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «مجتبی نوروزی» کارشناس ارشد مسائل افغانستان و منطقه، طی یادداشتی در روزنامه اعتماد به واکاوی حوادث اخیر پیرامون جان باختن تعدادی از مهاجرین افغانستانی در یزدو و هریرود پرداخت.
در این یادداشت آمده است: این روزها حدود یک ماه از رویدادی میگذرد که قلب هر انسانی را به درد آورد و تصاویر دردناکی را به جهان مخابره کرد؛ رویدادی که خبرش شوکآور بود و بهتآفرین، تیتر خبر ساده، اما درد بزرگی در پس آن نهفته بود: برخی ادعا کردند حدود پنجاه نفر از اتباع افغانستان که قصد داشتند به صورت غیرقانونی وارد خاک ایران شوند توسط نیروهای مرزبانی به زور به آب هریرود افتاده و تعدادی از ایشان غرق شدهاند.
تصاویری از چند جنازه در بیمارستانی در هرات و مصاحبه با دو نفر از همراهان ایشان که روایتگر رویداد رخ داده بودند، به سرعت فضای رسانهای رسانههای افغانستان و رسانههای فارسی زبان بینالمللی را پر کرد. برخی از چهرهها و مقامات افغانستان در توییتر واکنش نشان دادند و تعدادی از مقامات غربی به ویژه آمریکایی هم به تندی جمهوری اسلامی ایران را محکوم کردند و خواستار رسیدگی نهادهای حقوق بشری بینالمللی به این جنایت شدند.
در ادامه و به فاصله حدود سه هفته خبری دیگر مبنی بر آتش گرفتن خودروی حامل مهاجران غیرقانونی افغانستانی در یزد به تیتر یک اخبار تبدیل شد، بهطوری که بازتاب خبر مربوط به جرج فلوید آمریکایی را در افغانستان تحتالشعاع خود قرار داد.
در این بین هیچکس به نقش باندهای قاچاق انسان که سالانه سود کلانی به واسطه این پدیده به جیب میزنند و برای منفعل کردن پلیس ایران در برخورد با جریان قاچاق از هیچ اقدام و هزینهای فروگذار نخواهند کرد، نپرداخت و حتی کسی شرایط حاد بینالمللی ناشی از پاندمی کرونا که مرز را به متصلبترین شرایط دوران معاصر رسانده است، اشاره نکرد.
از آن گذشته روایت ارایه شده روایی لازم را نداشت و هر شنوندهای را متوجه حلقههای مبهم آن میکرد که تلاش میشد با حجم بالای پمپاژ خبر و فضاسازیهای جانبی از آن گذر شود. این فضاسازی و تلاش گسترده برای تخریب دوستیهای عمیق دو ملت افغانستان و ایران که ریشههای دوستیشان مانند ریشههای کهن فرهنگ و تمدن مشترکشان ستبر و پایدار است، موضوع جدیدی نیست.
در واقع هرگاه در طول سالهای گذشته دوستیهای پایدار دو ملت و دولت ایران و افغانستان رخ نشان داده است، رسانههای زرد در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی نقش، جایگاه و ذات خود را به نمایش گذاشتهاند و از مسیر اطلاعرسانی صادقانه خارج و قدم در مسیر فضاسازی و کوبیدن بر طبل دشمنی گذاشتهاند.
اگر بخواهیم مثالهایی در این زمینه ارایه دهیم نیازمند پژوهشی مبسوط و مجالی در حد کتابی قطور است. اما عملکرد تلویزیون فارسی بیبیسی در زمان پویش از مهر جا نمانیم برای ارایه خدمات کامل آموزشی به فرزندان مهاجرین در ایران و آگهی تلویزیونی مشکوکی که مدتی پیش در برخی شبکههای تلویزیونی افغانستان بارها پخش شد و در آن پرچم لشکر فاطمیون در کنار پرچم داعش به نمایش گذاشته شد به عنوان مشت نمونه خروار کافی است.
آنچه در این بین از اهمیت برخوردار است، ابهاماتی است که در روایت ارایه شده از حادثه هریرود توسط این رسانهها وجود دارد و کمتر به آن پرداخته میشود. یکی از این ابهامات به توپوگرافی منطقه بازمیگردد.
هریرود در منطقه مورد اشاره یعنی دهنه ذوالفقار دارای شیبی به سمت ایران و جریان آب به سمت ترکمنستان و سد دوستی است، لذا در صورتی که افراد از جانب ایران وارد آب شده باشند به صورت طبیعی اجسادشان به سمت ساحل افغانستان نخواهد رفت یا در ساحل ایران یا در سد دوستی دریافت خواهد شد. نکته دیگر به سیلابی بودن آب هریرود در این فصل بازمیگردد. اجسادی که در تصاویر ارایه شده در رسانهها مشاهده میشود هیچ اثری از گلآلودگی در لباس یا بدنشان مشاهده نمیشود.
موضوع دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، بیتوجهی مقامات افغانستانی به رویه مورد توافق مرزی برای حل مناقشات اینچنینی است؛ رویهای که از سال 1335 بر مدار اعتبار قرار دارد و بارها از آن استفاده شده است.
اما در این مورد مرزبانی افغانستان به عنوان مقام مسوول در این زمینه نه تنها هیچ مکاتبهای با طرف ایرانی نداشته بلکه تا دو هفته بعد از وقوع حادثه به سه بار مکاتبه طرف مقابل ایرانی هم پاسخ نداد. عدم پیگیری موضوعات از مسیر قانونی و قرار دادن آن در فضای مبهم و پرالتهاب رسانهای را نمیتوان نشانه خوبی برای پیگیری واقعی موضوع دانست.
در ارتباط با حادثه یزد هم آنچنان برای خبر حاشیهسازی شد که کمتر روایت واقعه که در آن کمترین خطا متوجه نیروی انتظامی بود، مورد توجه قرار گرفت. خودرویی با سرعت فراوان از محل بازرسی پلیس میگریزد و به اخطارهای مکرر توجه نمیکند و در نهایت پلیس تلاش میکند با شلیک به لاستیک خودرو آن را متوقف سازد، با این وجود اصرار راننده بر ادامه مسیر با لاستیک سوراخ شده اتومبیل را به موانع کنار جاده میکوبد و خودرو آتش میگیرد و سه نفر جان خود را از دست میدهند. اما باز هم آنچنان هجمه خبری ایجاد شد که دوستیها و مهربانیها در آن رنگ باختند.
شاید در این زمانه مرور برخی وجوه این دوستی قدیمی و ستبر و پایدار خالی از لطف نباشد و مشخص سازد چرا برخی جریانات تاب تماشای این بنای باشکوه را ندارند. بنایی به درازای تاریخ، به گستره ارتباطات انسانی میلیونی و وجوه پرشمار یا شاید بیشمار اشتراکات فرهنگی.
در این میان مبنای محبت مهمترین مبنای سنجش دوستیهای پایدار دو ملت است. مبنایی که در اشعاری که در دورانهای متعدد بین شاعران دو کشور مبادله شده است به بهترین شکل متجلی بوده است. همچنین زندگی خیل کثیر مهاجرینی که برخلاف عرفهای بینالمللی مهاجرت از ابتدای ورود در دل جامعه ایرانی به زندگی میپردازند و از خدمات متعدد آموزش، شغل، بهداشت و امنیت بهرهمند میشوند و دوستیها و محبتهای کمنظیری شکل میگیرد که رسانه از اساس نه ظرفیت و نه اراده به نمایش گذاشتن آن را نداشته و ندارد.
رسانهای که به واسطه ذات خود بیش از مهربانیها تمایل به انعکاس ناراستیها و ساخت روایتهای ناراست دارد. وگرنه بیان واقعیتهای مهاجرت در ایران با در نظر گرفتن تمام ویژگیها، نادرستی بسیاری از روایتهای این رسانهها را آشکار میکند.
این موارد بیانگر آن است که دوستیها و پیوندهای بین ملتهای منطقه آنچنان سرمایه ارزشمندی است که استعمارگران قدیمی و جدید که سابقه طولانی تاراج سرمایههای این منطقه را در کارنامه دارند، آن را مخالف منافع خود بدانند و تلاش کنند تا از طریق ابزارهای رسانهای خود بهطور ویژه شبکه روباه پیر بیبیسی و شبکه متعلق به یکی از بدویترین حکومتهای موجود در روی زمین، ایران اینترنشنال، این سرمایه را تضعیف کرده و به تاراج ببرند.
لذا بر نخبگان فرهنگی لازم است پیش از هر قضاوتی مراقب بازی رسانهای و روایتسازیهای صورت گرفته باشند. یکی از مواردی که میتواند به پرهیز از قضاوتهای عجولانه و زودباوری خبرهای راستیآزمایی نشده بینجامد تکیه بر رویههای قانونی جاری و تصحیح و تکمیل این رویهها با تکیه بر تعامل نخبگانی است و در نهایت همه این موارد ما را متوجه مسوولیت بزرگمان در مراقبت از درخت کهنسال دوستیمان میکند؛ مسوولیتی که اگر به سهو یا عمد از آن سر باز زنیم باید پاسخگوی نسلهای آینده و تودههای مردم بیبهره از ابزار رسانه باشیم.
انتهای پیام/ ر



