نقدی بر سریال طنز آخر خط
رکنا : سریال طنز آخر خط که به تازگی پخش آن از آنتن شبکه 3 به پایان رسید با نقد همراه بود.
به گزارش رکنا ، این سریال در حقیقت یک سریال طنز اجتماعی بود ولی غیر ازچند نقطه طنز ،طنزقابل قبولی در آن دیده نشد، بهترین نقطه طنزش معرفی هندوانه ودر آوردن صدای آن بود که خیلی قدیمی و منسوخ شده بود.
این سریال از ۳۰ خرداد سال ۱۳۹۹ و در ۲۶ قسمت از شبکه سوم سیما پخش می شد. این مجموعه به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی و تهیهکنندگی مجید میرخان و مهران مهام است.
در داستان این سریال دو جوان علاف و شرور که دست به هر کاری میزدند تا بتوانند به نون نوایی برسندکه متاسفانه همیشه با شکست مواجه می شدند.
تا اینکه دست قضا آنان را به پایگاه بسیج کشاند و آنها با تملق و چاپلوسی توانستند دل فرمانده بسیج را بدست آورند .حال سوال این جاست که بسیج یک سازمان بزرگ وبا عظمت است وکسی که می خواهد عضو بسیج شود باید پاره ای فرم ومراحل قانونی را طی کند ولی این دو بازیگر بدون اینکه تحقیقی از انها بشود با روی باز پذیرا می شود درست است بسیج محل انسان شناسی وخدایی شدن است ولی باز برای ورود به سازمان بسیج مثل دیگر ارگانها قوانینی است که طبق آن قوانین باید عمل نمایند. در حالی که اصلادر سریال چنین نیست .
آخر خط در فضایی کمدی، که پیشتر هم در سریالهای تلوزیون سابقهی طولانی داشته است و بهترین نمونههای آن را در دوران اوج همکاریرضا عطاران با تلوزیون شاهد بودیم، قرار دارد. فضای محلهای با همسایهها و کسبهای که همگی یکدیگر را میشناسند و با ارتباط تنگاتنگشان روی زندگی یکدیگر نیز تاثیرات زیادی میگذارند.
در این میان دو جوان که مدرک و تحصیلات دانشگاهی هم دارند در رشتههای خودشان شانسی برای کار و فعالیت پیدا نکرده اند و برای رسیدن به پول دست به خرده کاریهای جور و واجور میزنند. از ماساژ گرفته تا شرخری و فعالیت و تبلیغات در فضای مجازی.
در قسمت های ابتدایی این مجموعه کمی با کاراکترها و خلق و خوی هر کدام و روابط خانوادگی شان آشنا شدیم. خانهای که در آن نسرین خانم (شهین تسلیمی) با دو پسر و برادرش زندگی میکند و سیامک (علی صبوری) هم که خواهر زادهی اوست بعد از فوت مادرش با آنها زندگی میکند به همهی اینها باید خواهر شوهر نسرین خانم را نیز اضافه کرد و همچنین دختر نسرین خانم (کمند امیر سلیمانی) و شوهر (محمد رضا هدایتی) و بچه هایش هم بیشتر وقتها را در خانهی آنها سپری میکنند.
داستان فیلم را سیامک و فرامرز و دردسر هایشان پیش میبرند و بیشتر بار کمدی سریال هم بر دوش این دو است. کمدیای که بیشتر باکشمکشهای کلامی بیهوده و تکه پرانیهایآنها به یکدیگر و به دیگران پیش میرود.
آخر خط در قسمت های ابتدایی که پخش شده پر است از صحنههایی با انبوه کاراکترها که داد و فریاد میکنند و از در و پنجره بالا میروند و گاهی با هم درگیر هم میشوند و این شلوغیهانیز از دیگر تمهیدات برای رسیدن به لحظاتی کمدی است.
از دیگر نکاتی که در آخر خط به چشم میآید حضور بازیگرانی است که پیش از این در سریالهای این چنینی با کارگردانی افرادی، چون رضا عطاران، مجید صالحی، سعید آقاخانی و... در نقشهای فرعی حضور داشته اند، اما در این سریال به نظر میرسد که نقشهای پر رنگ تری گرفته اند و فرصت خود نمایی بیشتری نصیبشان شده.
در قسمت های پایانی این دو کاراکتر برای رفتن به آلمان مجبور می شوند که به سوریه بروند در قسمتی که دوربین داعشی را بر می دارند داعشی بدون هیچ عکس العملی دوربین را رها کرده ومخفی می شود بدون هیچ عکس العملی، در حالی که دست اون اسلحه است ولی دست فرامرز وسیامک خالی است و این دو سر تقسیم دوربین وفروش آن باهم کلنجار می روند. و خیلی راحت دوربینی که داعشی برای رهگیری و تحرکات مدافعان حرم از آن استفاده می کند بدون هیچ عکس العملی دوربین را رها کرده مخفی می شود دوربین را به این دو نفر واگذار می کند که این خودش جای بحث دارد حتی یک عکس العمل از خود نشان نمی دهد، مثل فیلم سینمایی های اوایل دهه ۶۰که یک ایرانی با یک اسلحه کلاشینکف هزاران عراقی را به درک واصل میکرد بدون اینکه یک زخم کوچک بردارد.درست است که رزمندگان ما دین و ایمان قوی داشتند وباور کرده بودند که در راه آرمان پاک ومقدس می جنگنند ولی کاش کارگردانان و نویسندگان کمی منطقی تر به قضایا نگاه کنند. وفیلم نامه ها مثل فیلم نامه های هندی نباشد.باید گفت : آخر خط حداقل در مقایسه با دو قسمت اول سریالیهایی مثل پایتخت ۶ و نون خ ۲ بسیار ضعیفتر ظاهر شد.
اسماعیل رحیمی دارای مدرک کارگردانی سینما از انجمن سینمای تبریز وتخصصی تاتر از دانشکده الزهرا با سی سال سابقه در زمینه هنر بازیگری وکار گردانیبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.